جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اثر کمال بخش و اوج دهنده‏ى نماز

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در انجام نماز و نیایش بهتر و برتر، با دو دسته شرایط رو به رو مى‏گردیم که هر دو سازنده و اوج بخش است؛ چرا که در گام نخست با یک سلسله شرایط آشنا مى‏شویم که به آنها مقدمات لازم و شرایط درستى نماز مى‏گویند، اما در گام دوم با یک سلسله شرایط رو به رو مى‏گردیم که به آنها شرایط کمال و در خور پذیرفته شدن نماز در بارگاه خدا گفته مى‏شود.

این جاست که روایات از این شرایط و نیز از موانع پذیرفته شدن نماز در بارگاه خدا هشدارها مى‏دهند؛ براى نمونه:

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 174@

از پیامبر آورده‏اند که فرمود:

«لا تقبل صلاه شارب الخمر اربعین یوما الا أن یتوب؛» (1).

نماز و نیایش میگسار تا چهل روز پذیرفته نمى‏شود، مگر آنکه توبه نماید. و نیز فرمود:

«من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل الله صلاته و لا صیامه اربعین یوما الا ان یغفر له صاحبه؛» (2).

کسى که غیبت مرد یا زنى درستکار را بکند، خداوند تا چهل روز نماز و روزه‏اش را نمى‏پذیرد، مگر آنکه فرد مورد غیبت را بیابد و او، وى را ببخشد.

و نیز فرمود:

«من اکل حراما لم یقبل الله منه صرفا و لا عدلا؛ و الصرف النافلة و العدل الفریضة؛» (3).

هر شب فرشته‏اى ندا مى‏دهد که:هان اى مردم، کسى که حرامخوارگى کند، خدا از او نه نماز نافله‏اى را مى‏پذیرد و نه نماز واجب را. (4).

و نیز فرمود:

«من أکل لقمة حرام لم تقبل له صلاة اربعین لیلة، و لم یستجب له دعوة اربعین صباحا، و کل لحم ینبته الحرام فالنار اولى به؛» (5).

کسى که غذاى حرام بخورد، تا چهل شب، نمازش پذیرفته نمى‏شود، و تا چهل روز دعا و خواسته‏اش شنیده و برآورده نمى‏گردد. و هر گوشتى که غذاى

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 175@

حرام آن را در پیکرش رویانده است، آتش دوزخ بر آن سزاوارتر است.

و باز در بیانى دیگر فرمود:

«من کان له امرأة تؤذیه لم یقبل الله صلاتها و لا حسنة من عملها حتى تعینه و ترضاه و ان صامت الدهر؛» (6).

زنى که همسرش را بیازارد، نماز و نیایش و کارهاى نیک او مورد پذیرش بارگاه خدا قرار نمى‏گیرد، گرچه همیشه روزه‏دار باشد. مگر آنکه به همسرش یارى رساند و برابر مقررات، خشنودى خاطر او را فراهم آورد.

از امام على علیه‏السلام آورده‏اند که فرمود:

«لا یقبل الله الصلاة ممن منع الزکاة؛» (7).

خدا نماز کسى را که زکات و حقوق مالى خود را نپردازد، نمى‏پذیرد.

این منطق نشانگر رابطه‏ى نماز با رعایت حقوق جامعه و مردم است.

از امام صادق آورده‏اند که در هشدارى فرمود:

«ان الرجل لیکذب الکذبة فتحرم به صلاة اللیل؛» (8).

کسى دروغى را سر هم مى‏کند، و به کیفر آن، توفیق نماز و نیایش شبانه از او سلب مى‏گردد.

و باز هم از پیامبر آورده‏اند که فرمود:

«لا یقبل الله صلاة خمسة نفر: ألابق من سیده، و امرأة لا یرضى عنها زوجها، و مدمن الخمر،… و آکل الربا؛» (9).

خداوند نماز پنج گروه را – تا کار خود را اصلاح نکنند – نمى‏پذیرد:

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 176@

1. نماز کسى که به جاى تلاش سازنده در راه رشد و آزادى خویش برابر مقررات عادلانه و انسانى، از کارفرماى حق‏شناس خویش بگریزد:

2. نماز زنى که همسرش از منطق و منش و رفتار ناسنجیده‏ى او ناخشنود باشد و او در راه خودسازى و اصلاح خود نکوشد؛

3. نماز کسى که میگسارى و بدمستى کند؛

4. نماز کسى که پدر و مادرش را برنجاند؛

5. و دیگر نماز رباخوار و مردم آزار و پایمال کننده‏ى حقوق مردم.

و همین گونه نماز زمامدار خودکامه، امام و پیشواى تحمیلى، فرد و جامعه‏ى حرامخوار، کسى که زکات و حقوق مالى خود را نپردازد، و نیز کسى که به خصلت‏هاى نکوهیده‏اى چون خودپسندى و خود برتربینى آلوده باشد، برابر روایات رسیده نماز اینان هم پذیرفته نمى‏شود.

روشن است که وقتى فرد و خانواده و جامعه و مدیریت نمازگزار در اندیشه‏ى رسیدن به نمازى کامل و مورد قبول بارگاه خدا باشند و تنها به نمازى جهت اسقاط وظیفه بسنده نکنند، مى‏کوشند تا از سویى این موانع پذیرفته شدن نماز را از زندگى و دنیاى وجود خود بزدایند و دور سازند و از دیگر سو شرایط پذیرفته شدن آن را فراهم آورند، که این دو رشته تلاش و جهاد مبارک چه اثر کمال بخش و اوج دهنده‏اى در اندیشه و منش و روش و رفتار آنان مى‏نهد و تا کجا سازنده و انسان پرور خواهد بود.

با این بیان نماز و نیایش، افزون بر اثر پالایندگى و بهداشت روح و اخلاق، اثر اوج دهنده نیز در زندگى انسان خواهد داشت.

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 177@


1) بحار / ج 84 / ص 320 + 317.

2) صدوق / جامع الأخبار / فصل غیبت.

3) بحار / ج 103 / ص 16.

4) واژه‏ى «صرف» در روایت به معنى نماز نافله است، و واژه‏ى «عدل» نماز واجب.

5) سفینة البحار / ج 1 / ص 24.

6) وسائل الشیعه / ج 14 / ص 116.

7) بحار / ج 96 / ص 29.

8) میزان الحکمة / ج 5 / ص 422.

9) مستدرک الوسائل / ج 13 / ص 332.