بر هم خوردن تعادل عاطفى نوجوانان به طور موقت در اوایل این دوره شروع مىشود. یکى از این حالات واکنشهای اضطرابی است. احساس ترس ناگهانى، بى قرارى و
**راهبردهاى روانشناختى تبلیغ، ص: 159@
ناآرامى و علایم جسمانى آن مثل تهوع، سردرد، سرگیجه و استفراغ در او ظاهر مىشود کاهش فراخناى توجه و حواس، اختلال در خواب، کم خوابى، غلتیدن زیاد در خواب، دیدن کابوس، راه روى (نمیا،1980).
افسردگى نوجوانان یکى دیگر از اختلالات موقت عاطفى است که با نگرش منفى نسبت به خود ـ احساس غم و اندوه و درماندگى همراه است. تحقیقات اخیر نشان داده که 40% نوجوانان ـ هر چند موقتى ـ احساس غمگینى، بى ارزشى و بدبینى نسبت به آینده داشتهاند و حدود 8 تا 10% میل به خودکشى داشتهاند.(1).
افسردگى نوجوانان معمولاً دو حالت دارد؛ اول اینکه نوجوان احساس تهى بودن و پوچى مىکند؛ گویى دوران کودکى سپرى شده، بى آنکه بزرگسال رشد یافتهاى جاى آن را بگیرد. این خلاء روانى، اضطراب بسیارى ایجاد مىکند. این نوع افسردگى مانند حالت عزادارى است. گویى گم شدهاى که به آن عشق مىورزیده و بخشى از وجودش بوده است از بین رفته است. این نوع افسردگى ناپایدار است و معمولاً حل شدنى است.
نوع دوم افسردگى نوجوان به دشوارى از بین مىرود؛ ریشههاى آن در تجربهی شکستهاى مکرر در طى زمانهاى طولانى است… این نوع افسردگى نهایتاً به اینجا مىانجامد که نوجوان رابطهی پرمعنایش را با والدین، دوست یا کسى که به شدت به او علاقه داشته است از دست مىدهد(2).
1) نیکولى 1978 و راتر 1980.
2) ایسون 1977، اینامدار، سیومر پولوس ـ ادسبون و بیانکى 1979.