جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

از سر اخلاص

زمان مطالعه: 2 دقیقه

وَ اعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ اِنْ کُنْتُمْ امَنْتُمْ بِاَّللَّهِ.(1).

و بدانید که هرچیزى را به غنیمت گرفتید (و یا از راههاى دیگر بدست آورید) یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آنِ خویشاوندانِ او و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است اگر به خدا ایمان آورده‏اید.

حیران و سرگردان ایستاده بودم و به کوچه‏هاى مدینه نگاه مى‏کردم. از نیشابور، این همه راه را با پاى شوق آمده بودم؛ شوق دیدار امام.

ایستاده بودم و به شیعیان نیشابور فکر مى‏کردم، به لحظه‏هاى به یادماندنى خداحافظى و بدرقه ی آنان. یادم آمد که چگونه از سر شوق (یک پنجم) اموالشان را به من مى‏دادند و در حالى که چهره‏هاشان از عشق به امام مى‏درخشید، مى‏گفتند این ناقابل را تقدیم امام کن و سلام ما را به او برسان.

پاکت‏هاى نامه‏هاشان را که پرسش‏هاشان را در آن نوشته و آنها را مُهر

**راه سبز، ص: 124@

کرده بودند به من مى‏دادند تا پاسخ آنها را از امام بگیرم و براى آنها بیاورم.

این کار همه ساله ی آنان بود. ولى این بار خدا به من توفیق داده بود که به نمایندگى آنان به محضر امام شرفیاب شوم.

ایستاده بودم و از فکر شطیطه» بیرون نمى‏رفتم. یک پارچه آورده بود که به دست خودش رشته بود با یک درهم.

گفتم: اى بانوى بزرگوار! من خجالت مى‏کشم که این ناچیز را خدمت امام ببرم. اشک در چشمانش حلقه زد و گفت:

«آنچه بر عهده ی من هست همین مقدار است و نباید در عمل به احکام خدا حیا کرد.»

از صداقت و ایمان او شگفت‏زده شدم و آن ناچیز را از او تحویل گرفتم.

هنوز ایستاده بودم که ناگاه نگاهم به پسر بچه‏اى افتاد که به من مى‏گوید: بیا خانه ی امام را به تو نشان دهم.

وقتى بر امام کاظم‏ علیه السلام وارد شدم فرمود: «پاسخ نامه‏ها را در کنار پرسش‏ها نوشته‏ام.» آنگاه قبل از آنکه از شیعیان نیشابور سخنى به میان آورد، نشانى‏هاى دِرهم و پارچه ی شطیطه را داد و آنها را از من مطالبه کرد.

وقتى دِرهم و پارچه را برداشت، همان جمله‏اى را که شطیطه همراه با اشک دیدگانش گفته بود تکرار کرد.

آنگاه فرمود: «سلام من را به شطیطه برسان سپس چهل دِرهم با پارچه‏اى به من داد و فرمود این پارچه، پنبه‏اش از «قریه ی صیدا» قریه ی فاطمه ی زهرا علیها السلام است و خواهرم حلیمه آن را رشته، اینها را از جانب من به شطیطه هدیه کن.»(2).

**راه سبز، ص: 125@


1) سوره ی انفال / آیه ی 41.

2) منتهى‏الآمال / صفحه 794 و 795.