جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

استاد مرتضى مطهرى

زمان مطالعه: 4 دقیقه

از خصوصیات آن بزرگوار عنایت زیاد به تهجد و شب زنده‏دارى بود و از دوران طلبگى تا آخر عمر، بدان پایبند بودند. حضرت آیت‏الله خامنه‏اى (دام ظله العالى) درباره آن بزرگوار مى‏فرماید: «مرحوم مطهرى یک مرد اهل عبادت و اهل تسویه و تزکیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمى‏کنم، ایشان وقتى به مشهد مى‏آمد خیلى از اوقات به منزل ما وارد مى‏شد. گاهى هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت؛ یعنى نماز شب مى‏خواند و گریه مى‏کرد، به طورى که صداى گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار مى‏کرد. یک شب ایشان منزل ما بودند، نصف شب از صداى گریه ایشان خانواده ما از خواب پریده بودند. البته اول ملتفت نشده بودند صداى کیست، اما بعد فهمیدند که صداى آقاى مطهرى است. بله ایشان نصف شب نماز شب مى‏خواند همراه با گریه، با صدایى که از آن اتاق مى‏شد آن را شنید».(1).

فرزند استاد شهید ضمن تشریح وقایع شب شهادت استاد، چنین مى‏گوید:

«آن شبى که خبر ترور پدر را شنیدم همگى تا صبح بیدار بودیم. ساعت دو و نیم بعد

**سیماى متهجدین، ص: 164@

از نیمه شب بود که زنگ ساعتى که ایشان را مطابق معمول براى نماز شب بیدار مى‏کرد به صدا در آمد ولى دیگر او در قید حیات نبود. او نماز شبش را در میان خون مطهرش، زودتر از موعد نماز شب در تاریکى خیابان خوانده بود».(2).

یکى از دوستان ایشان درباره آن بزرگوار مى‏گوید: «از ویژگى‏هاى آن مرحوم، تقید و علاقه مفرط ایشان بود به ذکر و دعا و شب بیدارى. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایى ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان تحریص مى‏کرد. من به بهانه این که آب حوض مدرسه شور و کثیف و براى چشمانم مضر است از آن شانه خالى مى‏کردم. تا این که شبى در خواب دیدم که در خوابم و مردى مرا بیدار کرد و گفت: من عثمان بن حنیف نماینده حضرت امیرالمؤمنین على علیه‏السلام مى‏باشم. آن حضرت به تو دستور داده‏اند بپاى خیز و نماز شب را به پا دار و این نامه را نیز آن حضرت براى تو فرستاده‏اند. در آن نامه با حجم کوچکى که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: «هذا برائة لک من النار» من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانى حضرت على علیه‏السلام متحیرانه نشسته بودم که ناگاه در همان حال تحیر، مرحوم آیت‏الله مطهرى مرا از خواب بیدار کرد و در حالى که ظرف آبى در دست داشت، گفت: این آب را از رودخانه تهیه کرده‏ام. برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوى».(3).

آیت‏الله سید على محقق داماد (ره) در مورد شهید مطهرى (ره) آورده‏اند: «در اینجا جنبه مهمى را که مى‏خواهم به آن بپردازم و در وجود ایشان با درخشندگى تمام جلوه داشت، روح تعبد و تسلیم آن شهید بزرگوار بود. خشوع و خضوع در عبادت و نیایش و مناجات با پروردگار، به طورى که بعد از سن تکلیف، هیچگاه نماز شب ایشان ترک نشده

**سیماى متهجدین، ص: 165@

بود. ما که با آن بزرگوار مأنوس بودیم، مى‏دیدیم که قبل از خواب مقید بودند که مقدارى از آیات قرآن را با دقت و تدبر بخوانند. حالت خاص ایشان هنگام نیایش شبانه با خداوند، توصیف ناپذیر است».(4).

هم چنین در کتاب جلوه‏هاى معلمى استاد از قول دکتر على لاریجانى نقل شده است که «ایشان اولا در تمام شئونات زندگى، فرد بسیار منظم و منضبطى بودند. اوقات ایشان با برنامه، براى کارهاى مشخصى تنظیم شده بود. ساعاتى براى عبادت و ساعاتى براى مطالعه تنظیم نموده بودند. معمولا دو ساعت به طلوع فجر، ایشان مشغول عبادت بودند و این برنامه حتى در مسافرت‏ها نیز تغییر نمى‏کرد.

هر چند اگر به خاطر کثرت کار در برخى ایام مجبور مى‏شدند که دیر وقت به بستر استراحت بروند ولى استراحت ایشان هم منظم بود و معمولا ساعت حدود نه و نیم یا ده بعد از ظهر براى استراحت مهیا مى‏شدند، البته این توفیق الهى در عبادت با این نظم لا یتغیر جز در سایه‏ى عشق و انس با حضرت حق حاصل نمى‏شد».(5).

هم چنین فرزند ایشان معتقد است: «تقوا و تهجد، ویژگى دیگر ایشان است. طبیعى است کسى که این همه آثار عمیق و پر محتوا از خود به جا گذاشته نمى‏تواند یک آدم بى‏بند و بار باشد و نورى از انوار معنویت در او نباشد، خصوصا که این آثار جنبه‏ى مذهبى دارد و همه‏اش دعوت به خدا و احکام خدا و دفاع از قوانین اسلام است».(6).

حجت‏الاسلام طاهرى خرم‏آبادى نیز درباره ایشان مى‏گویند: «مرحوم استاد از خصوصیاتش این بود که یک مرد متعهد بود. یک روحانى متعبد به تمام معنى،… ما که بیش‏تر با ایشان سر و کار داشتیم مى‏یافتیم از آنهایى بود که نماز شبش ترک نمى‏شد. از

**سیماى متهجدین، ص: 166@

آنهایى بود که تا مقدارى از قرآن را در آخر شب تلاوت نکند به بستر نمى‏رفت و تقیدى داشت. ضمن این که در زندگى‏اش خیلى منظم بود، این که مى‏گویم در زندگیش یعنى بعد عبادى مثلا فرض کن آدمى که معمولا ممکن است اهل نماز شب باشد ولى یک شب تا ساعت یک نصف شب، دو نصف شب نشسته، دیگر حال ندارد که آن دم صبح بلند شود و نماز بخواند، [ولى ایشان] این جور نبود، کرارا، در سال‏هاى اخیر که به قم براى تدریس مى‏آمد و در خانه‏هاى دوستان و علاقمندان بود و به نوبت هر هفته‏اى دو شب، سه شب در خانه یکى از دوستان قرار داشت، همه این مطلب را مى‏یافتیم که اگر تا ساعت یک هم گاهى جلسات طول مى‏کشید و صحبت مى‏کرد باز آن آخر شب حتى در شب‏هاى کوتاه فصل بهار باید بلند شود و نماز شبش را بخواند، راز و نیازش را بکند؛ کارهاى عبادیش کاملا منظم بود.»(7).


1) داستان‏ها و حکایات نماز ص 103.

2) یادنامه اولین کنگره شهید مطهرى ص 35.

3) داستان‏ها و حکایات نماز ص 109.

4) جلوه‏هاى معلمى استاد ص 63.

5) جلوه‏هاى معلمى استاد ص 103.

6) یادنامه اولین کنگره شهید مطهرى (ره)ص 35.

7) یادنامه اولین کنگره‏ى شهید مطهرى (ره) ص 122.