آیا قرآن در ترسیم جایگاه انسانى برابر زن و مرد، تا جایى پیش نمىرود که زن آگاه و مترقى و خودساخته و خودشکوفا را الگوى زنان و مردان مترقى و ایماندار روزگاران قرار مىدهد؟
«ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأة نوح وامرأة لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین -» (1).
خدا براى کسانى که کفر ورزیدهاند، نمونهاى آورده است؛ زن نوح و زن لوط را که هر دو در همسرى دو بندهى شایسته از بندگان ما بودند، و به [آرمان] آن دو خیانت کردند، و آن دو [نتوانستند] چیزى از [عذاب] خدا را از آنان دور سازند، و گفته شد: با وارد شوندگان [به آتش دوزخ] وارد آتش گردید.
و آیا زن تاریک اندیش و خودکامه را به عنوان سرمشق زنان و مردان تاریک اندیش و استبدادگر معرفى نمىکند؟ آیا این اصل نشانگر برابرى انسانى آن دو نیست؟
و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأة فرعون اذ قالت رب ابن لى عندک بیتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمین -» (2).
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 103@
و خدا براى کسانى که ایمان آوردهاند، نمونهاى آورده است؛ زن فرعون را آن گاه که گفت: پروردگارا! براى من در بارگاه خود، در بهشت [پرنعمت و زیبا] خانهاى بساز و مرا از [بیداد] فرعون و کردار او برهان، و مرا از دست مردم ستمکار نجات بخش.
و آیا دخترى مترقى و پاک اندیش و پاک منش را دختر نمونه و شایسته برنمىگزیند؟
«و مریم ابنت عمران التى أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین -» (3).
و [نیز] مریم، دختر عمران را؛ همان کسى که دامان [خود] را [پاک] نگاه داشت، و در آن از روح خود دمیدیم، و سخنان پروردگارش و کتابهاى او را تصدیق نمود و [هماره] از فرمانبرداران بود.
با این بیان، زن و مرد در انسانیت و شخصیت، در مسئولیتها در برابر خدا و عصر و نسل و تاریخ و آینده، برابرند و این نشانگر برابرى حقوقى آن دو است، چرا که برابرى انسانى و مسئولیت، با نابرابرى حقوقى قابل دفاع و توجیه نیست که ستمى است سهمگین و از خداى دادگر و دادگستر و حکیم، ستم به بندگان هرگز.
1) تحریم / 10.
2) تحریم / 11.
3) تحریم / 12.