جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اهل بیت پیامبر، چه کسانى هستند؟

زمان مطالعه: 3 دقیقه

از روایات یاد شده روشن گردید که پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله، همه‏ى مسلمانان را به پیروى از عترت خود دعوت نموده و آن را در کنار کتاب خدا، به عنوان مرجع مردم پس از خویش قلمداد کرده و با صراحت تمام فرموده است:

«قرآن و عترت هرگز از یکدیگر جدا نخواهند گشت.»

بر این اساس، اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله، کسانى هستند که – به حکم این که رسول خدا آنان را قرین قرآن معرفى فرموده – از مقام عصمت برخوردار بوده و از سرچشمه‏ى زلال معارف اسلامى، بهره‏مند باشند. زیرا در غیر این صورت، از کتاب خدا (قرآن)، جدا خواهند شد، در حالى که پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله فرمود: قرآن و عترت از هم جدا نخواهند گشت، تا در کنار حوض کوثر، بر من وارد گردند.

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 53@

بدین سان، ضرورت شناختن دقیق اهل بیت و صفات برجسته آنان که تنها بر امامان شیعه – که همگى از عترت پیامبرند – منطبق مى‏باشد، به ثبوت مى‏رسد.

اینک در پرتو روایات محدثان بزرگ اسلامى، دلایل روشن خود را در این زمینه، از نظر شما مى‏گذرانیم:

1. مسلم بن حجاج در صحیح خود، پس از بیان حدیث «ثقلین»، چنین مى‏نگارد:

«یزید بن حیان از زید بن أرقم (صحابى معروف پیامبرصلى الله علیه و آله پرسید:

اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله چه کسانى هستند؟ آیا آنان، همسران پیامبرند؟ زید بن ارقم در پاسخ چنین گفت:

«لا و أیم الله إن المرأة تکون مع الرجل العصر من الدهر ثم یطلقها فترجع إلى أبیها و قومها. أهل بیته أصله و عصبته الذین حرموا الصدقة بعده». (1).

«نه، (چنین نیست)، به خدا سوگند، زن براى برهه‏اى از زمان، با مرد – همراه – است، سپس آن مرد، زن خود را طلاق مى‏دهد تا نزد پدر و خویشان خود بازگردد. مقصود از اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله، کسانى هستند که اصل – یعنى داراى ریشه‏هاى عمیق قرابت – و از وابستگان او

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 54@

باشند، آنان که پس از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله از صدقه، محرومند.»

روایت یاد شده، به روشنى بر این حقیقت گواهى مى‏دهد که مقصود از عترت پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله – که تمسک به آنان بسان پیروى از کتاب خدا، واجب است، – همسران آن حضرت نمى‏باشند، بلکه اهل بیت پیامبر، کسانى هستند که علاوه بر انتساب جسمانى به وى، داراى وابستگى معنوى به او و شایستگى ویژه‏اى باشند تا بتوان آنان را در کنار کتاب خدا به عنوان مرجع مسلمانان جهان، قلمداد نمود.

2. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله، به بیان اوصاف اهل بیت خود، اکتفا نفرموده، بلکه به تعداد آنان که دوازده نفر مى‏باشند، تصریح نموده است:

مسلم در صحیح خود، از جابر بن سمره، چنین حکایت مى‏کند:

«سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول: لا یزال الإسلام عزیزا الى اثنى عشر خلیفة. ثم قال کلمة لم أفهمها، فقلت لأبى: ما قال؟ فقال کلهم من قریش». (2).

«از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: اسلام به دوازده خلیفه، عزیز خواهد ماند. سپس سخنى گفت که من

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 55@

نفهمیدم، از پدرم سؤال نمودم که چه فرمود؟ پاسخ داد که فرمود: همگى از قریش هستند.»

همچنین، مسلم بن حجاج در جاى دیگر از صحیح خود، از رسول خدا، چنین روایت مى‏نماید:

«لا یزال أمر الناس ماضیا ما ولیهم إثنا عشر رجلا» (3).

«امور مردم به شایستگى، سپرى خواهد شد مادامى که دوازده مرد بر آنان فرمانروایى نمایند.»

این دو روایت، گواه روشن گفتار شیعه است و آن اینکه امامان دوازده گانه‏ى شیعه، پیشوایان راستین مردم پس از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله هستند، زیرا در اسلام، خلفاء دوازده گانه‏اى که بلافاصله پس از رسول خدا، مرجع امور مسلمانان و مایه‏ى عزت و شوکت اسلام باشند، جز دوازده امام از اهل بیت پیامبر، مصداق دیگرى ندارد. زیرا اگر از ظاهرسازى‏هاى سه خلیفه‏ى اول که در اصطلاح مسلمانان، به خلفاء راشدین معروفند بگذریم، سایر زمامداران از بنى‏امیه و بنى‏عباس، با رفتارهاى ناروایى که تاریخ بدانها گواهى مى‏دهد، مایه‏ى ننگ اسلام و مسلمانان بودند.

بدین طریق، مقصود از اهل بیت که پیامبر گرامى، آنان را قرین قرآن و مرجع مسلمانان جهان معرفى فرموده است، همان پیشوایان دوازده گانه از عترت پیامبرند که حافظان سنت رسول خدا و

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 56@

حاملان علوم او مى‏باشند.

3. امیرمؤمنان – على بن ابى‏طالب علیه‏السلام – نیز، پیشوایان مسلمانان را از بنى‏هاشم دانسته است که خود گواه روشن دیگرى بر درستى سخن شیعه در شناخت اهل بیت مى‏باشد، آنجا که مى‏فرماید:

«إن الائمة من قریش فى هذا البطن من بنى‏هاشم لا تصلح على من سواهم و لا تصلح الولاة من غیرهم». (4).

«امامان از قریش، در طایفه بنى‏هاشم قرار داده شده‏اند و دیگران شایستگى ولایت بر مردم را ندارند و فرمانروایى حاکمان دیگر، بى‏اساس است.»


1) صحیح مسلم، جزء 7، باب فضائل على بن أبى‏طالب، ط مصر، ص 123.

2) صحیح مسلم، ج 6، ص 3، ط مصر.

3) مدرک سابق.

4) نهج البلاغه (صبحى صالح)، خطبه‏ى 144.