بت پرستى یعنى روى گرداندن از تمام فضایل و آلوده شدن به تمام رذایل.
بتهایى که در معرض پرستش واقع شدهاند و مىشوند بر دو دستهى جاندار و بىجاناند: جاندار همانند فرعون و نمرود و شداد و یا گوساله و گاو و گوسپند و سایر حیوانات؛ بىجان مانند خورشید، ماه، ستارگان، درخت و نبات، سنگ و چوب و ساختههاى دست خود انسان مانند لات، هبل، عزى، پول و…
این بتها در عین جاندارى و بىجانى، بتهاى بیرونىاند، و اما بتهاى درونى عبارتند از هوى، غرایز، شهوات و…
این که انسان به هنگام گرفتار آمدن به پرستش بتهاى جاندار و بىجان، درونى و بیرونى، از تمام فضایل – مخصوصا عبادت حق و به ویژه نماز – باز مىماند جاى تردید نیست.
این نکته را هم نباید ناگفته گذارد که منشأ پرستش بتهاى بیرونى آلودگى باطن است. این قلب و روح است که اگر تزکیه شود و با تعالیم آسمانى زنده گردد، آدمى را از اسارت بتهاى درون و بیرون نجات مىدهد و او را به اوج کمال مىرساند، ولى با غفلتزدگى دل و افسردگى جان، آدمى در تنگناى پرستشهاى غلط قرار خواهد گرفت. در این صورت، از انسان اسیر نباید توقع حسنات و فضیلت و انسانیت داشت.
**سیماى نماز، ص: 104@