جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بنیانى مقدس

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الْاِسْلامِ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ التَّزْویجِ.(1).

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هیچ بنا و بنیانى نزد خداوندِ عزیز و بلندمرتبه دوست داشتنى‏تر از ازدواج نیست.

وقتى پیامبر مرا دید تبسّم کرد و گفت:

اى اباالحسن به چه کارى بدینجا آمده‏اى؟

از قرابت و نزدیکى خود با او، از پیشى گرفتن خود در اسلام، از یارى کردن او، و از جهادم سخن به میان آوردم.

فرمود: «على جان تو از آنچه گفتى بالاتر و برترى.»

سپس از حیا سرم را به زیر انداختم و نگاهم را به زمین دوختم.

«من امروز به خواستگارى فاطمه آمده‏ام.»

فرمود: على جان پیش از تو کسانى به خواستگارى فاطمه آمده‏اند چون از آنان نزد او سخن گفتم چهره‏اش گرفته شد، دانستم به این کار راضى نیست.

**راه سبز، ص: 154@

على جان بنشین تا برایت خبر آورم.

پیامبر بر فاطمه وارد شد، فاطمه مثل همیشه تمام قد در برابر پدر بلند شد و از وى دلجویى کرد.

فرمود: فاطمه جانم!

«فضائل و خوبیهاى على‏ بن ابى‏طالب را مى‏دانى، من از خدا خواسته‏ام تو را به ازدواج برترین و محبوبترین خلقش درآورد، على از تو سخن به میان آورده، نظر تو چیست؟»

فاطمه ساکت ماند، چهره برنگرداند و نشانه ی کراهت در چهره‏اش دیده نشد.

پیامبر برخاست و گفت : «اللَّه اکبر، سکوت او نشانه ی رضایت اوست.»(2).

فاطمه بر چه مبنایى على را پذیرفت؟

آنچه روشن است على از مال و منال دنیوى بهره ی چندانى نداشت، شمشیرى داشت که با آن در راه خدا جهاد مى‏کرد، شترى که با آن نخلستان را آبیارى مى‏کرد و یک زره که آن را کابین فاطمه قرار داد.

ملاک و محور انتخاب، دین و اخلاق و پاکى بود.

پیامبر خطاب به دختران و اولیاء آنان مى‏فرماید:

«هنگامى که کسى نزد شما آمد که از اخلاق و دین او راضى هستید او را بپذیرید وگرنه فتنه و فساد بزرگى در زمین رخ خواهد داد.»(3).

در احادیث و روایات ما به نکته‏هاى مهمّ اخلاقىِ یک جوان ایده‏آل اشاره شده است:

«او با تقوا، پاکدامن و بخشنده است. چشمش پاک است. به پدر و مادرش نیکى مى‏کند و بار زندگى خود را به دوش دیگران

**راه سبز، ص: 155@

نمى‏اندازد.»(4).

بنابراین اگر جوانى اهل پاکى و تقوا نیست و چشم چران و بى‏بند و بار است و از سایر فضائل اخلاقى بى‏بهره است، نباید گول مقام و ثروت او را خورد و زمام زندگى خود را به دست او داد.


1) وسایل الشّیعه / جلد 14 / حدیث 4 / صفحه 3.

2) بحارالانوار / جلد 43 / حدیث 4 / صفحه 93.

3) وسایل الشّیعه / جلد 14 / حدیث 2 / صفحه 51.

4) وسایل الشّیعه / جلد 14 / حدیث 2 / صفحه 18.