– لیلا قائمی
کمکم صدای برخورد قطرات باران برروی آسفالتها و سنگفرشها در سکوت سنگین شب محو و نابود میشد و باران که ساعتی پیش باریدن گرفته بود، بند میآمد. ساعات آخر شب با قدرتی عجیب و ترسناک همه چیز را به سکوت وادار کرده بود. گهگاه عبور یک اتومبیل مرز این سکوت مرگبار را میشکست و از قدرت شب میکاست؛ ولی لحظهای بعد باز دوباره همه چیز رنگ سکوت به خود میگرفت.
عقربههای ساعت دیواری 20 دقیقه به ساعت 1 نیمه شب را نشان میدادند که دستگیره پنجره را چرخاندم. هوایی سرد با زمزمهای متناوب که از دور میآمد اتاق را پر کرد. لحظهای بعد چراغ اتاق زهرا روشن شد و من توانستم در روشنی چراغ اتاقش، او را ببینم. گرمای لذتبخشی سرتاپایم را پر ساختهبود. بی توجه به همه و بریده از همه کس غرق در تماشای او بودم. ایکاش میتوانستم با او باشم و یا دست کم بدانم که در این سرما چه میگوید و چه میجوید.
-لیلا قائمی ـ 27ساله ـ از تهران با یک پژوهش درباره نماز و زکات از مسابقه استقبال کرده و با مجموعهای از آیات قرآنی و روایات مربوط به آن موضوع، اثر خود را گردآوری و تنظیم کرده و توضیحاتی درباره آنها داده است.
از آن جا که حاصل تلاش خانم قائمی یک اثر خلاقه نیست، مشکل میتوان درباره توانمندی او در عرصه قلم قضاوت کرد؛اما مجموعه آثار او حکایت از روح تحقیق و پژوهش دارد.