//(اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم)
112- سوره توحید، یا اخلاص (1)
این سوره مقدسه در مکه معظمه و بقولى در مدینه طیبه نازل شده است.
شماره آیات این سوره- 4- آیه میباشد. این سوره قبل از سوره: نجم و بعد از سوره: ناس نازل گردیده، و از نظر ترتیب نزول، سوره- 22- قرآن بشمار میرود- مج- هید.
ثواب قرائت سوره توحید:
در حدیث ابى (بضم همزه) آمده: مسلمانیکه سوره: توحید را بخواند گویا: یک سوم قرآن را خوانده باشد، و بشماره افرادیکه: بخدا، فرشتگان، کتب، پیامبران خدا و روز رستاخیز ایمان آورده باشند ده حسنه به وى عطا خواهد شد. ابو درداء مى گوید: پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مى فرمود: آیا شما عاجزید از اینکه در یک شب یک سوم قرآن را بخوانید؟ گفتم: یا رسول اللّه! کیست که یک چنین طاقتى را خواهد داشت؟ فرمود: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخوانید- نیز آن بزرگوار میفرماید: مسلمانیکه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را یک مرتبه بخواند باو برکت داده میشود. کسیکه دو مرتبه آنرا بخواند بوى و اهل و عیالش برکت داده خواهد شد. و اگر سه مرتبه آنرا قرائت نماید باو و اهل و عیال و همسایگانش عموما برکت داده میشود. و اگر آنرا دوازده مرتبه تلاوت کند خداى مهربان دوازده قصر در بهشت برایش بنا میکند. بعدا فرشتگانى که نگهبان او هستند میگویند: ما را ببرید تا بقصر برادرمان نظر کنیم. اگر آنرا صد مرتبه بخواند کفاره گناه بیست و پنج سال وى خواهد شد. مگر آن خونهائى که بناحق ریخته، یا اموالى که بناحق برده باشد. و اگر آنرا چهار صد مرتبه تلاوت نماید کفاره گناه چهار صد سال او میباشد. اگر آنرا هزار مرتبه قرائت کند نخواهد مرد تا اینکه مکان خود را در بهشت بنگرد، یا اینکه بهشت به وى نشان داده شود.
سهل بن سعد ساعدى میگوید: مردى نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد و از فقر و
تنگدستى بآن بزرگوار شکایت نمودم. پیامبر فرمود: هرگاه داخل خانه خود شدى در صورتى که کسى در آن باشد سلام کن. و اگر کسى در آن نباشد باز هم سلام کن و سوره: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را یک مرتبه بخوان: هنگامیکه آن مرد این عمل را انجام داد خدا بقدرى بوى رزق و روزى عطا کرد که همسایگانش هم از آن بهره مند میشدند. حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام میفرماید: هنگامى که سعد بن معاذ (بضم میم) از دنیا رفت و پیامبر بزرگوار بر جنازه اش نماز خواند تعداد هفتاد هزار فرشته که جبرئیل هم در میان آنان بود بر بدن سعد نماز خواندند. من بجبرئیل گفتم: براى چه بود که سعد شایستگى نماز شما را پیدا کرد!؟ گفت: بدین سبب که سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را در حال: نشستن، ایستادن، سواره، پیاده، رفتن و آمدن تلاوت میکرد- مج.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (بگو خدا یکى است:)
[سوره الإخلاص (112): آیات 1 تا 4]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ (3) وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4)
ترجمه:
1- یا محمّد (ص) به اینان بگو: خدا یکى است
2- خدا صمد است (که معنى آن خواهد آمد)
3- خدا کسى را نزائیده، و از کسى هم متولد نشده است
4- و احدى همتاى خدا نبوده و نخواهد بود
– مؤلف.
لغت، معنى، ترکیب:
کلمه أَحَدٌ: خدائى که از نظر ذات و صفات و افعال یکتا است. (از جمله معناى) کلمه صمد: خدائى که بتنهائى حوائج را روا میکند. کلمه کُفُواً: همانند و نظیر- ضمیر (هُوَ) به لفظ اللّه برمیگردد- ضمیر هو: مبتداى اول، کلمه اللَّهُ: مبتداى دوم و کلمه أَحَدٌ: خبر آن و جمله آن: خبر است براى مبتداى اول. جمله اللَّهُ الصَّمَدُ: مبتداء و خبر. کلمه أَحَدٌ: اسم کلمه کان و کلمه کُفُواً: خبر آن است که مقدم و مؤخر شده اند- مؤلف.
سبب نزول:
گفته شده: مشرکین به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله میگفتند: حسب و نسب پروردگار خود را براى ما شرح بده. بعدا این سوره مقدسه توحید نازل شد- بنا بقولى:
عامر بن طفیل و اربد بن ربیعه که برادر لبید بود نزد پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله آمدند عامر گفت: یا محمّد (ص) تو ما را بسوى که و چه دین و مذهبى دعوت میکنى؟
فرمود: بسوى خدا. عامر گفت: پروردگارت را براى ما توصیف کن. آیا پروردگار تو از طلا و نقره، یا از آهن و چوب است؟ پس از این جریان بود که سوره: توحید نازل گردید. بعدا خداى توانا صاعقه اى فرستاد تا اربد بن ربیعه را سوزانید. و نیزه اى به وسط بدن عامر اصابت کرد و او را کشت- مج.
تفسیر:
1- 4- قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (2) این آیه شریفه خطاب به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله
ولى جایز نیست براى کلمه (أحد) کلمه ثانى و ثالث و … قرار داد. زیرا کلمه (أحد) شامل کلیه جنس خود مى شود. بخلاف کلمه (واحد) که این کلیت را ندارد. آیا نمى بینى که اگر بگوئى: واحدى تاب مقاومت فلانى را ندارد جایز است که گفته شود: اثنان یعنى دو نفر تاب مقاومت او را خواهد داشت. ولى اگر بگوئى: احدى تاب مقاومت او را ندارد جایز نیست که گفته شود: دو نفر یا بیشتر تاب مقاومت او را دارد. بدین سبب است که کلمه (أحد) در اینجا از کلمه (واحد) بلیغ تر مى باشد- مج- مؤلف.
است. معناى لفظ (الله) را در صفحه- 16- جلد یکم تفسیر آسان نوشتیم- یعنى یا محمّد (ص) در جواب این افرادى که در مبحث سبب نزول گفته شد: مشخصات پروردگار تو را خواستند بگو: خدا یکى است- 2- اللَّهُ الصَّمَدُ- مفسرین راجع به معناى کلمه (صمد) اقوالى و سخنانى دارند که نوشتن آنها ما را از محیط تفسیرى خارج میکند. از جمله معنى هاى آن این است که حضرت امام حسین علیه السّلام میفرماید:
معناى کلمه (الصَّمَدُ) همان است که در آیه- 3 و 4- میفرماید: 3- لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ 4- وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ- یعنى معناى کلمه صمد این است که خدا چیزى را نزائیده و از چیزى هم متولد و موجود نشده است. و احدى همانند او نبوده و نخواهد بود- مؤلف- مج.
صمد کیست و معناى آن چیست؟:
صمد آن کسى است که جوف ندارد (یعنى وسط او خالى نیست) صمد آن کسى میباشد که داراى منتها درجه آقائى و سیادت است. صمد آن کسى مى باشد که نمى خورد، نمى آشامد، نمى خوابد. صمد آن کسى است که همیشه بوده و هست و خواهد بود- صمد آن کسى است که به نفس خود قائم مى باشد، از غیر خود بى نیاز است- صمد آن کسى مى باشد که از او اطاعت مى شود، امر و نهى کننده اى ما فوق او نیست- صمد آن کسى است که هرگاه شی ء را اراده نماید و به آن بگوید: موجود شو! موجود مى شود، صمد آن کسى مى باشد که اشیاء را بدون اینکه سابقه اى داشته باشند آفریده است، اشیاء را ضد و صنف صنف و شکل شکل و زوج زوج آفرید. خدا است که: فرد، یکتا، بدون ضد، بدون شکل، بدون مثل و بدون مانند مى باشد- صمد آن کسى است که داراى غم و اندوه، بهجت و خنده، گریه و خوف، رجاء و رغبت، گرسنگى و سیرى و … نیست- تلخیص از صافى.
داود بن قاسم جعفرى مى گوید: به امام محمّد باقر علیه السّلام گفتم: فدایت شوم (معناى کلمه) صمد چیست؟ فرمود: خدائى که مردم براى هر چیز کم و زیادى به او نیازمندند- نیز جابر بن یزید جعفى میگوید: از امام محمّد باقر علیه السّلام راجع به حقیقت توحید جویا شدم. فرمود: خدائى که نام هایش مبارک است، مردم او را به آن نام هاى مقدسش مى خوانند، ذات مقدسش عالى و برتر است، یگانه مى باشد، او را به یگانگى مى شناسند، یگانگى خود را در میان خلق جارى نمود، خدا است که: یگانه، صمد، قدوس مى باشد، هر چیزى او را مى پرستد، هر چیزى به او نیازمند است، او به هر چیزى علم دارد. این است معناى صحیح کلمه صمد. نه آنچه که مشبهه میگویند: (خدا جسمى است میان پر) زیرا این وصفى که آنان مى گویند منحصر به جسم است. و حال آنکه مقام خدا از این تصورها بالاتر است. شأن خدا از این بالاتر مى باشد که وصفش به واسطه وهم فهمیده شود، یا اینکه کنه عظمتش درک گردد. اگر کلمه صمد به معناى توپر باشد با قول خداى سبحان که مى فرماید (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ) خدا مثل و نظیر ندارد مخالف مى باشد. زیرا توپر بودن از صفات اجسام است. از قبیل: سنگ و آهن و … (3)
1) این سوره بدین لحاظ به سوره: توحید نامیده شده که مضمون و محتواى آن چیزى غیر از توحید نیست. کلمه توحید هم کلمه اخلاص نامیده مى شود. بنا بقولى بدین سبب به این نام نامیده شد که هر کسى به مضمون و محتواى آن معتقد و متمسک شود و اقرار کند انسانى مؤمن و مخلص خواهد بود طبق قولى کسى که این سوره را به جهت عظمت آن بخواند خداى مهربان او را از آتش دوزخ خلاص مى کند- مج.
2) گفته شده: سبب اینکه خدا در این آیه کلمه (أَحَدٌ) را بکار برده و کلمه (واحد) را بکار نبرده این است که: کلمه (واحد) داخل حساب، و واحد دیگرى به آن ضمیمه مى شود. ولى کلمه (أحد) کلمه اى است که از لحاظ ذات و صفات تجزیه و تقسیم نمى شود. و نیز جایز است که براى کلمه (واحد) کلمه ثانى و ثالث و … قرار داد.
3) تفسیر آسان، محمد جواد نجفى خمینى، ج18، ص 400-404، انتشارات اسلامیه، چاپ: اول، تهران، 1398 ق.