جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تفسیر شریف لاهیجی (2)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

//سورة الاخلاص

[سوره الإخلاص (112): آیات 1 تا 4]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ (3) وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4)

در اصول کافى در وجه نزول این سوره کریمه از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود که

«ان الیهود سألوا رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و اله فقالوا انسب لنا ربک فلبث ثلاثا لا یجیبهم ثم نزلت قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ الى آخرها»

یعنى بدرستى که جهودان پرسیدند حضرت رسالت پناه صلى اللَّه علیه و اله را پس گفتند نسبت پروردگار خود را بیان کن و روشن کن براى ما معرفت پروردگار خود را پس رسول علیه السّلام سه ساعت(1)

درنگ کردند و هیچ جواب نگفتند بعد از آن فروز آمد سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ تا آخر آن و بنا برین این سوره را سوره نسبة الرب گویند و معنى نسبت در اصل نسبت دادن شخصى است به پدر او تا ممتاز شود از غیر خود و درین جا مراد بیان معرفت خداى تعالى است بحیثیتى که سامع اکتفاء بآن تواند کرد و احتیاج بزیاده بر آن نداشته باشد و در حدیث دیگر از آن حضرت مرویست که «سورة قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نسبة اللَّه الى خلقه»

یعنى این سوره بیان معرفت خداى تعالى است که نازل کرده آن را بسوى خلایق در کتاب معانى الاخبار از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در ضمن حدیث طولانى روایت کرده که

«نسبة اللَّه عز و جل قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»

و در اصول کافى آورده که

«قال على بن الحسین علیهما السلام ان اللَّه عز و جل علم انه یکون فى آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل اللَّه تعالى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و الآیات من سورة الحدید الى قوله: وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ.

فمن رام وراء ذلک فقد هلک»

علما را در معنى این حدیث اختلاف است، بعضى اجلاء اخلاء عصر مد اللَّه ظلال افاداته چنین گفته که چون حق تعالى مى‏دانست که در آخر الزمان جمعى از منتسبان باسلام موجود مى‏شوند که در خود رأیى تابع اقوال زنادقه فلاسفه مى‏شوند بنا بر این این سوره مبارکه و چندى از آیات سوره حدید را فرستاد تا ایشان خود رأیى نکنند و تبعیت اقوال فلاسفه، و معرفت خداى تعالى را از این سوره و از آیات مذکوره حاصل کنند، پس هر کس که قصد کند غیر این معانى را پس بتحقیق او نابود و از درجه اسلام بیرون است. بعضى از عارفین محسنین عصر لا زال کاسمه محسنا فرموده که چون خداى عز و جل مى‏دانست که در آخر الزمان جمعى بهم خواهند رسید که آنها در فکر دقایق غور کنند و در تحقیق حقایق تعمق نمایند لهذا حضرت عزت عز شأنه سوره مبارکه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیاتى چند از سوره «حدید» را تا «وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» که ادراک حقایق مضامین آن جز اوحدى فرید و المعى وحید را میسر نیست، نازل گردانیده تا این گروه بدستیارى فکر عمیق و نظر دقیق در تحقیق معارف الهى و صفات ربانى بملاحظه بدایع معانى این سوره «توحید» و آیات سوره حدید قصب السبق از اقران ربایند و قصد غیر این معانى نکنند که آن باعث ضلالت و هلاکت است و بهر تقدیر حق تعالى مى‏فرماید که:

قُلْ بگو اى محمد آن کس را که از تو معرفت الهى استفسار مى‏نماید هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ او است آن خداى یگانه که او را ثانى و شریک نیست اللَّهُ الصَّمَدُ او است معبودى که سید و مالک همه چیز است و همه کس همه حوائج را از او خواهند چنانچه در اصول کافى از حضرت ابى جعفر الباقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود

«فهو واحد صمد قدوس یعبده کل شى‏ء و یصمد الیه کل شى‏ء (اى یقصد الیه کل شى‏ء) و وَسِعَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً»

و بعد از این فرمودند که معنى صحیح در تأویل صمد این است که مذکور شد و آنچه مشبهه در تأویل «صمد» گفته‏اند که «المصمت الذى لا جوف له» اینمعنى از صفات جسم است و اگر «صمد» را این معنى باشد پس خداى تعالى در این معنى مشابه اجسام خواهد بود و این منافى قول خداى تعالى است که فرمود «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ» در کتاب توحید آورده که «قال الباقر علیه السّلام: کان محمد بن الحنفیة رضى اللَّه عنه قال: الصمد القائم بنفسه الغنى عن غیره» و همچنین در کتاب توحید آورده که «قال الباقر علیه السّلام: الصمد السید المطاع الذى لیس فوقه آمر و ناه.

قال وهب بن وهب:

قال زین العابدین علیه السّلام: الصمد الذى اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون و الصمد الذى ابدع الاشیاء فخلقها اضداد او اشکالا و ازواجا و تفرد بالوحدة بلا ضد و لا شکل و لا مثل و لا ند»

و ایضا وهب بن وهب روایت کرده که حدیث کرد بمن صادق جعفر بن محمد از پدر خود و او از آباى خود علیه السّلام که اهل بصره کتابى بحضرت امام حسین علیه السّلام نوشتند و استفسار معنى صمد از آن حضرت کردند، حضرت در جواب کتابت ایشان بعد از ذکر تسمیه نوشت که: خوض در معانى قرآن بدون علم نکنید که من از جد خود حضرت رسالت پناه صلى اللَّه علیه و اله شنیدم که فرمود: هر که قرآن را معنى گوید بدون علم و بدون اخذ از صاحبان وحى پس هر آینه جاى او در آتش دوزخ است و معنى «صمد» را که از من خواستید حق تعالى بعد از ذکر «صمد» تفسیر آن را گفته و فرموده: لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ یعنى نزاد او ولدى و زاده نشد و نبوده او را مماثل و همتا هیچ احدى، یعنى او را اصلا در ذات و صفات نظیرى و شبیهى نبوده و نیست. بدانکه «لم یلد» رد بر آن جماعت است که گفتند: عزیز و مسیح پسران خداى تعالى‏اند و ملائکه دختران او تعالى اللَّه عن ذلک علوا کبیرا، و «لَمْ یُولَدْ» رد است بر نصارى که گفتند: مسیح خدا است، و «لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» رد بر مشرکان و مجوس است که گفتند که: خداى تعالى را شریک و انباز است. در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السّلام از آن حضرت روایت کرده که: باید بعد از اتمام قراءت این سوره سه مرتبه «کذلک اللَّه ربى» بگویند.

و در این باب احادیث بسیار وارد شده. و در کتاب ثواب الاعمال از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که: کسى که یک هفته بر او بگذرد و او سوره اخلاص را قراءت نکرده باشد پس آن کس بمیرد مرده باشد بر دین ابو لهب.(2)


1) ظاهرا: سه روز- م.

2) تفسیر شریف لاهیجى، محمد بن علی شریف لاهیجى، تحقیق: میر جلال الدین حسینى ارموى) محدث)، ج4، ص887- 890، دفتر نشر داد، چاپ: اول، تهران، 1373 ش.