Reciprocity
درک هویت خود، مستلزم «تقابلى روانى ـ اجتماعى» است. به عبارت دیگر نوجوان باید بین تصورى که از خودش دارد و تصورى که از استنباط و انتظار دیگران از خودش حس مىکند، هماهنگى ایجاد کند (اریکسون 1956 ص 91). استنباطى که نوجوانان از خود دارند، در تقابل با دیگران است. در واقع، مقایسهی دائم خود و دیگران و متمایز نمودن مقطعى و متناوب اعمال خود از دیگران یکى از راههاى شناخت عمیق و وسیع خود است.
ـ دست یافتن به احساس هویت متمایز یافته، نیز تا حدودى به مهارتهاى شناختى
**راهبردهاى روانشناختى تبلیغ، ص: 36@
بستگى دارد. نوجوان باید بتواند به طور انتزاعى از خود استنباطى خاص و مستقل پیدا کند.
اریکسون (1968) متذکر مىشود که هویت نوجوان ممکن است از دو راه منحرف شود؛ یکى اینکه قبل از مواجهه با بحران هویت، شخصیت خویش را تثبیت کند، که در این جا هویت ناقص و ناپخته او تک ساحتى مىشود. یا اینکه بدون هیچ محدودیتى گسترش پیدا کند. هویت یابى زودرس خود، وقفهاى است در فرآیند شکلگیرى هویت پایدار، هویتیابى زودرس، تثبیت تصور فرد از خودش مىباشد که این تثبیت در سایر امکانات و توانایىهایى که شخص براى توصیف خود دارد تأثیر مىگذارد، نوجوانانى که هویتشان پیش از موعد تثبیت مىشود تأیید دیگران برایشان اهمیتى اساسى دارد و عزت نفس آنان تا حدود زیادى بستگى به تأیید دیگران دارد. آنها معمولاً براى مجامع قدرت اهمیت زیادى قایلند و بیشتر با همسالان و گروههاى اجتماعى دیگر همنوایى مىکنند و کمتر استقلال رأى دارند.