حکایت کنند از آن پدرى که مر پسر خویش را گفت: «امروز هر چه با مردم گویى و بر
**راهبردهاى روانشناختى تبلیغ، ص: 151@
زبان خود رانى نماز شام(1) همه با من بگوى و سکنات(2) و حرکات خویش بر من عرض کن (3) آن پسر نماز شام به جهدى و رنجى عظیم و تکلفى(4) تمام یک روزه گفتار و کردار خویش با پدر بگفت. دیگر روز همین درخواست کرد، پسر گفت: زینهار(5) اى پدر، هر چه خواهى از رنج و کلفت بر من نه و این یکى از من مخواه که طاقت نداریم پدر گفت: «اى مسکین مرا مقصود آن است که بیدار و هشیار باشى و از موقف حساب(6) و عرض قیامت بترسى، امروز حساب یک روزه با پدر خویش با چندین لطف طاقت ندارى، فردا حساب همهى عمر با چندان قهر و مناقشت(7) که نقیر و قطمیر(8) فرو نگذارند(9) چون طاقت آرى؟!» کشف الاسرار، 5 / ص 536.
1) نماز شام، نماز مغرب.
2) سکنات: جمع سکنه: سکون، (ضد حرکات).
3) عرض کردن: نشان دادن، آشکار کردن.
4) تکلفی.
5) زینهار: دور باش، از این بپرهیز، و نیز به معنى امان و پناه.
6) موقف حساب: مقصود جایگاه حسابرسى در روز قیامت است.
7) قهر: عذاب و سختى، خشم، مناقشت: سختگیرى.
8) نقیر و قطمیر: اندک و بسیار (64 / 42).
9) فرو نگذارند: صرفِ نظر نمىکنند.