جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حق مردم

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پرداختن حق مردم، به خصوص اگر حقى به ناروا و از راه مشکوک و نامشروع در زندگى وارد شده باشد، یک وظیفه حتمى و یک مسئولیت اجتناب ناپذیر است. کسى که مدیون مردم است، گناهکار مى باشد و تا حق آنان را بازنگرداند، در پیشگاه خداوند مغضوب و در نظر مردم منفور است؛ چنین کسى اگر نماز و سایر عبادت ها را هم انجام دهد، اعمال او مطلوب و صحیح نخواهد بود.

نخعى مى گوید: به امام باقرعلیه السلام عرض کردم؛ من از زمان حکومت حجاج بن یوسف ثقفى تا کنون استاندار بوده ام و از این ناحیه دارایى فراوانى به دست آورده ام. اکنون مى خواهم توبه کنم و زندگى خود را اصلاح نمایم.

امام باقرعلیه السلام اندکى سکوت کرد و به دنبال اصرار و تقاضاى من براى راهنمایى فرمود: توبه تو به سادگى پذیرفته نمى شود؛ مگر این که: تودّى الى کل ذى حق حقه(1).

حق و حقوقى را که در این مدت از افراد گرفته اى، به صاحبان آن برگردانى. اضافه بر این که یک فرد مسلمان، باید از بردن و خوردن حق و مال مردم، از راه ظلم و ناروا خوددارى کند و این کار در منطق اسلام مسئولیت اجتناب ناپذیر دارد. در مورد بدهکارى خود به مردم همان که تعهد اخلاقى و حقوقى است، نباید هیچ گونه مسامحه و قصورى نشان دهد بلکه با کمال جدیت به قول و قرار خود عمل نماید و بدهکارى خود و حق مردم را بپردازد.

مجتهدین در رساله هاى عملى خود نوشته اند: شکستن نماز واجب از روى اختیار حرام و ممنوع است اما اگر کسى در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را از او مطالبه نماید، چنان چه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد، باید در همان حال بپردازد و اگر بدون شکستن نماز، دادن طلب او ممکن نیست، باید نماز را بشکند و طلب او را بدهد و سپس نماز بخواند.(2).

نماز فقط یک سلسله الفاظ و چند حرکت و نشست و برخاست نیست بلکه عبادتى است که عقیده را اصلاح و تنظیم مى کند، روح احساس مسئولیت در برابر خدا و مردم را در انسان مى دمد. ارتباط معنوى انسان را با خداوند محکم مى کند و در سایه این ارتباط انسان خود را موظف مى داند، از راه حلال و مشروع پول به دست آورد، حقوق مالى خود را در برابر خدا و خلق ادا نماید و بالاخره براى این که نماز او بى نتیجه نباشد و مقبول درگاه الهى قرار گیرد، در زندگى خود نظام اقتصادى سالم و صالحى هم داشته باشد.


1) اصول کافى، ج2، ص 331.

2) رساله توضیح المسائل، ص 201.