زمان مطالعه: < 1 دقیقه
میکده، باز و خمره ها در جوش
عاشقان مست و عارفان مدهوش
سرخوش از باده و به کف ساغر
یکدگر را گرفته در آغوش
یک طرف مىکشند جام از هم
یک طرف خمره ها برند به دوش
مىزند مطرب این نوا با چنگ
نغمه ی دلنوازِ نوشا نوش
ناگهان زان میان یکى برخاست
گفت این نکته را به جوش و خروش
اى همه عارفان ربّانى
مست از ساغر الست، خموش
بشنوید این کلام یزدان را
که بَرَد از سر خلایق هوش
مىرسد از فراز مأذنه ها
بانگ «حى على الصّلوة» به گوش
بشتابید جمله سوى نماز
که چنین است خود پیام سروش
«استاد عباس براتىپور»
**سرچشمه امید، ص: 42@