جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حیطه‏هاى تبلیغ

زمان مطالعه: 5 دقیقه

براى پرورش و والایش «تأثیر پیام‏هاى تبلیغى» باید به حیطه‏ها و ابعاد متنوع آن توجه کرد. چرا که بدون توسعه بخشیدن به ابعاد تربیت در حیطه‏هاى «شناختى»، «عاطفى» و «روانى ـ حرکتى» نمى‏توان به پایدارى و دیریابى آن امید داشت. به همین سبب است که امروزه روان‏شناسان و نظریه پردازان علوم تربیتى بر این باورند که یادگیرى واقعى در زمانى رخ مى‏دهد که یادگیرنده محتواى آموزشى و تربیتى را در سه حیطه‏ی فوق درونى کند. درونى شدن پیام‏هاى اخلاقى و اجتماعى نیز متضمن رسوخ یافتن آنها در سه حیطه شناختى و عاطفى و روانى ـ حرکتى مى‏باشد.

مولاى متقیان على (ع) در کلام زیبا و گویا این سه حیطه‏ی درهم تنیده را این‏گونه بیان مى‏فرمایند:

اوضع العلم ما وقف على اللسان

و ارفعه ماظهر فى الجوارح و الارکان(1).

نازل‏ترین و سطحى‏ترین درجه دانش [تعلیم] آن چیزى است که در حد گفتار و انتقال زبانى متوقف مى‏شود و رفیع‏ترین و پایدارترین درجه‏ی آن، چیزى است که «در» جوارح و ارکان «ظاهر» مى‏شود.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 58@

جالب است بدانیم که در این کلام زیبا، امام على (ع) حیطه‏هاى دانش و آگاهى را به‏ گونه‏اى بیان فرموده‏اند که نشان از مراحل تربیت از سطح به عمق، از حیطه‏ی شناختى و انفعالى بیرونى به دریافت و اکتشاف درونى توسعه یافته است.

در فراز نخست واژه‏ی «لسان» آمده است که شکل بیرونى و گفتارى تبلیغ یا تعلیم را نشان مى‏دهند ـ یعنى در حدّ انتقال کلامى ـ اما در فراز بعدى از عبارت «ماظهر» یعنى آنچه ظاهر مى‏شود استفاده شده است. [پس چیزى در درون وجود دارد و باید از آن پرده‏بردارى کرد] که دانش درون را باید ظاهر ساخت یا آن بذرى که در درون نهفته است باید شکوفا کرد. این ظهورسازى و آشکار نمودن آنچه در درون پنهان است نماد «تربیتِ اکتشافى» و «درونى» مى‏باشد. و ناظر به این اصل مهم در تبلیغ است که روش‏هاى به کار گرفته شده باید مبتنى بر فرآیند کشف طبیعت و شکوفایى درون مایه‏هاى فطرت باشد. از این منظر، تبلیغ یک فرآیند درونى است و نه یک فرآورده بیرونى.

و حرف «فى» در عبارت «فى‏ الجوارح» نشان از رسوخ و نفوذ درونى (به جاى حرف «على» در فراز نخست) دارد.

جوارح و ارکان همان حیطه‏هاى عمقى و درونى وجود آدمى در ابعاد عاطفى و روانى ـ حرکتى است که تبلیغ را تمامیت بخشیده و تمامى عناصر هضم شده و جذب شده را در ابعاد روح و روان متجلى مى‏سازد. در چنین شرایطى است که، تبلیغ از «اکتساب» به «اکتشاف»، از «انفعال» به «فعال بودن»، از «عادت» به «صفت»، از «القا» به «اعتقاد» و از «دانش» به «منش»، از «معلومات» به «معرفت» از «ظاهر» به «باطن» از «تراکم» به «تحول»، تبدیل و از فرآیند تحکمى به «تعاملى»، از «تقلیدى» به «تعقلى»، از «تصنّعى» به «طبیعى» و در نهایت از تبلیغ «عایق» به «تبلیغ هادى» ارتقا مى‏یابد.

حیطه‏هاى تبلیغ آگاهى بخش به معنى رسوخ و نفوذ پیام در همه‏ی ابعاد ذهنى، عاطفى و رفتارى آن در مخاطب است. به عبارتى دیگر، تبلیغ در غایت خود باید نه تنها دانش و اطلاعات ذهنى مخاطب را تغییر دهد بلکه عواطف و رفتار او را نیز باید تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال، اگر در تبلیغ دینى سعى بر آن است که مفاهیم دینى تبلیغ شود، باید این تبلیغ به ‏گونه‏اى باشد که مخاطب در وهله‏ی نخست اطلاعاتى نسبت به آن مفهوم پیدا کند (حیطه شناختى) و افزون بر آن رغبت و علاقه او نسبت به مفهوم مورد نظر برانگیخته شود (حیطه عاطفى) و در نهایت آماده‏ی عمل و رفتار نسبت به آن‏ها تبلیغ شده باشد.

به عنوان مثال، اگر خواهان ترویج «فرهنگ نماز» در میان جوانان هستیم؛ باید فرآیند تبلیغ نماز در این سه حیطه انجام گیرد: 1ـ مخاطب در مورد فلسفه نماز، آداب نماز، آثار

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 59@

نماز، ارکان و احکام نماز مطالبى را بداند؛ (شناختى). 2ـ نسبت به جلوه‏ها و آثار نماز علاقه و رغبت داشته باشد؛ (حیطه عاطفى). 3ـ در اقامه‏ی نماز مطابق دستورات دینى با میل قلبى و رغبت و آگاهى اقدام عملى کند؛ (حیطه رفتارى).

پس از طى شدن این سه حیطه آن هم در وسیع‏ترین و عمیق‏ترین لایه‏ها مى‏توان گفت «تبلیغ» به «بلاغت» تبدیل شده است. و اثر بخشى پیام‏هاى دینى در جان و دل و اعمال مخاطب تجلى یافته است.

امروزه روان شناسان تربیتى نیز یادگیرى را در حیطه‏هاى سه گانه زیر تقسیم بندى کرده‏اند، و هر یک از این حیطه‏ها را در لایه‏ها و مراحل مختلف توسعه داده‏اند:

1ـ حیطه شناختى(2): دانستن، فهمیدن، بکار بردن، تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابى و قضاوت.

2ـ حیطه عاطفى(3): توجه، گرایش، رغبت و علاقه، پذیرش، باور، اعتقاد قلبى.

3ـ حیطه رفتارى(4): آمادگى، تمرین، عادت و تکرار، مهارت، تسلط، کفایت، ملکه.

توجه به این نکته مهم روش شناختى در تبلیغ نسبت به هر یک از حیطه‏هاى سه گانه ذکر شده ضرورى است که خاستگاه تأثیرگذارى هر یک از حیطه‏ها از نظر نوع ارتباط و دریافت پیام متفاوت است.

به عنوان مثال، پایگاه حیطه شناختى در ذهن و مغز است که رهیافت تبلیغى آن از راه اطلاع‏رسانى و معرفت علمى و ادراک شناختى صورت مى‏گیرد. اما پایگاه حیطه عاطفى در قلب و دل است که رهیافت تبلیغى آن از راه شهود و اشراق و معرفت باطنى است که باید با میل و رغبت قلبى همراه باشد و پایگاه حیطه‏ی روانى ـ حرکتى در تن و جسم است که با تمرین و ممارست دائمى و تقویت مهارت‏هاى عملى همراه مى‏شود.

تبلیغات در موضوعات منفى نیز از همین قواعد پیروى مى‏کند. به عنوان مثال اگر قصد بر آن است که گرایش به اعتیاد در جوانان از بین برود، وظیفه‏ی متولیان امور تبلیغى آن است که مسأله اعتیاد را در سه حیطه یاد شده به شکل هشدار دهنده و بازدارنده تبلیغ کنند. مثلاً در حیطه‏ی شناختى باید آنها را نسبت به ضرر و زیان و عواقب خطرناک اعتیاد آگاه کرد، و در حیطه‏ی عاطفى باید در آنها نسبت به پدیده‏ی اعتیاد نفرت و انزجار درونى حاصل شود و در حیطه‏ی روانى ـ حرکتى از مخاطب انتظار مى‏رود که هیچگاه به مواد مخدر نزدیک نشود.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 60@

پس فرآیند تبلیغ، زمانى به کمال و جامعیت مى‏رسد و از رسایى و هادى شدن برخوردار مى‏شود که در سه حیطه‏ی اشاره شده نفوذ و رسوخ کند. اما به نظر مى‏رسد اغلب فعالیت‏هاى تبلیغى در حد گفتار و لسان و در محدوده‏ی شناختى و ذهنى و صرفاً اطلاع‏رسانى متوقف مى‏شود؛ به ‏همین سبب است که تبلیغات پى در پى و حجیم و سنگین و فراتر از ظرفیت جذب مخاطب از نظر بازده و اثر بخشى نه تنها اثرى بر روى او ندارد بلکه بعضاً پیامدهاى معکوسى را نیز به دنبال خواهد داشت.

از سویى دیگر، نقش حواس پنجگانه در فرآیند دریافت پیام از جانب پیام دهنده به‏ گونه‏اى است که هر یک از حواس از نظر کیفیت دریافت، میزان اثرپذیرى و حساسیت و سرعت تحریک پذیرى متفاوت عمل مى‏کنند. اگر شناخت کاملى از سیستم ادراکى و کیفیت دریافت و انتقال پیام نداشته باشیم نمى‏توانیم موانع انتقال و اثربخشى پیام را شناسایى کنیم.

مهم‏ترین ویژگی‏هاى فیزیولوژیک سیستم عصبى عبارت از: تحریک پذیرى، قابلیت هدایت و انتقال جریان عصبى است. از نظر روان‏شناسى فیزیولوژى هر احساسى با دخالت «محرک»، گیرنده‏ی حسى، عصب آورنده و عصب مرکزى به کنش‏ورى مى‏پردازد، و میزان تأثیرپذیرى هر یک از حواس آدمى متفاوت است.

نتایج پژوهش‏هاى انجام شده در قلمرو یادگیرى و میزان تأثیرپذیرى حواس انسان از محرک‏ها نشان داده است که نقش هر یک از حواس در دریافت پیام به شرح زیر مى‏باشد:

%75 از یادگیرى انسان از طریق «حس بینایى»، 13% از طریق «حس شنوایى»، 6% از طریق حس لامسه، 3% از طریق حس بویایى و 3% دیگر از طریق حس چشایى انجام مى‏گیرد.

پس، مهم‏ترین سهم یادگیرى و اثرپذیرى در فرآیند تبلیغ و دریافت پیام از راه «حس بینایى» مى‏باشد. این یافته‏ها به برنامه‏ریزان آموزشى و مبلغان و معلمان این نکته را یادآور مى‏شود که از روش‏هاى بصرى و نمایشى بیش از سایر روش‏ها استفاده کنند. یافته‏هاى دیگرى را «والف نیکولز» و «لئوناراستیونس» بدست داده‏اند که نشان مى‏دهد افراد در طى فعالیت‏هاى روزانه به چه میزان از حواس پنجگانه خود استفاده مى‏کنند. آمار بدست آمده به شرح زیر مى‏باشد:

گوش دادن، 42% از وقت روزانه افراد را به خود اختصاص مى‏دهد؛ سخن گفتن، حدود 32%، خواندن 15% و نوشتن حدود 11% از فعالیت‏هاى یادگیرى را پوشش مى‏دهد(5).

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 61@

این یافته‏ها مى‏تواند در گزینش محتوا، روش، ابزار انتقال پیام و کیفیت ارتباط با مخاطب جهت‏دهنده باشد. بدون توجه به این واقعیت‏ها، هرگونه سرمایه‏گذارى آموزشى و تبلیغى نادیده گرفتن اصل بهره ورى در فرآیند اطلاع‏رسانى در مخاطبان مى‏باشد.


1) نهج‏البلاغه، حکمت…

2) Cognitive Domain.

3) Affective Domain.

4) Psychomotor.

5) ر.ک: تکنولوژى آموزشى، دکتر احدیان.