اگر مجموع دین را به اندامى زیبا و پیکرى موزون تشبیه کنیم، مىتوان گفت سیماى این اندام زیبا، نماز است(1).
این چهره هر اندازه زیباتر، دلگشاتر و روحافزاتر باشد آن اندام، موزونتر، زیباتر و خوشقوارهتر جلوه خواهد کرد. از این رو، خلوت با خدا و راز و نیاز با او، محبوبترین عمل نزد خداست،(2) و انبیا و اولیاى الهى و چهرههاى عاشق و عارف در آخرین لحظههاى حیات، دیگران را به این دیدار عاشقانه سفارش مىکردند(3) و بیشترین همت خود را در این راه به کار مىبستند(4) و آن را نور دیدگان خویش مىدیدند و راز و نیاز با محبوب را بسان طعام و شراب خویش مىدانستند(5) و هنگامى که چشم بر افق دور دست مىدوختند و بىصبرانه انتظار طلوع و غروب خورشید را مىکشیدند و با پرکشیدن آواى اذان، نواى نیایش را مىشنیده و دست نوازش دوست را بر سر خویش احساس مىکردند – در این لحظههاى خوش آسمانى – سر از پا نمىشناختند و
**سفر به چشمهى نماز، ص: 10@
دیگر یادى از زن و همسر، پدر و مادر و دوست و برادر خویش نمىکردند. تو گویى اصلاً آنها را نمىشناختند(6).
اما همین چهرهى زیبا و آن اندام دلربا تنها زمانى دل عارفان را مىنواخته و عشق محبوب را در بلور جانشان مىریخته که روح حضور محبوب در آن جلوه مىکرده است. این دفتر سبز با نام سفر به چشمهى نماز به این نیت فراهم آمده تا جوانان و نوجوانان عزیزى را که با دلى به صفاى آینهها و صمیمیت سورهها و آیهها رو به این نیایش آسمانى مىآورند، با عطر دلانگیز «نماز» آشنا نماید.
هدف ما با توجه به آموزههاى قرآن و روایات، ارائه راهکارهایى است که رعایت آنها نمازگزار را براى ورود به سرچشمهى نماز – که همان حضور قلب است – آماده سازد و با نثرى ساده و صمیمى به نوجوان و جوان بیاموزد که چگونه مىتوان از نماز بهره گرفت؟ چگونه مىتوان از نماز خواندن لذت برد؟
چرا «حمد» داروى هر دردى است؟ نقش نماز در یافتن هویت انسانى ما چیست؟ چگونه نماز مىتواند از فحشا و منکرات جلوگیرى کند؟ و…
از ویژگىهاى این کتاب نثر ساده، صمیمى، نوجوانانه و استفاده از تمثیلها، داستانوارهها، خاطرهها و رهنمودهاى بزرگان در تبیین مسائل نماز و ایجاد حضور قلب است.
بیایید تا دلهاى تشنه و روح سرگشته و غبارآلود خود را در چشمهسار قرآن شستوشو دهیم و عطر نماز را در زلال قرآن و آیینهى سخن معصومان پاک علیهمالسلام استشمام کنیم، باشد که لحظههایى از نسیم روحنواز و دلانگیز کوى محبوب بهره گیریم.
**سفر به چشمهى نماز، ص: 11@
1) قال الصادق علیهالسلام: «لکل شىء وجه، و وجه دینکم الصلاة» (بحارالانوار، ج 82، ص 310).
2) قال الصادق علیهالسلام: «أحب الأعمال الى الله عزوجل الصلاة» (وسائل الشیعه، ج 3، ص 26).
3) قال الصادق علیهالسلام: «و هى (الصلاة) آخر وصایا الأنبیاء (وسائل الشیعه، ج 3، ص 26).
4) قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم: «لیکن أکثر همک الصلاة» (بحارالانوار، ج 77، ص 127).
5) قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم: «جعل الله جل شأنه قرة عینى فى الصلاة و حبب الى الصلاة کما حبب الى الجائع الطعام و الى الظمآن الماء» (میزان الحکمه، ج 5، ص 367، ح 10235).
6) «و کان رسول الله اذا دخل وقتها کأنه لا یعرف أهلاً و لا حمیماً» (میزان الحکمه، ج 5، ص 367، ح 10236).