آن گاه که نماز مىخوانم، از عاشقان حیله ى جمالش که به تحیّر منسوب اند، دیده ى عشق، وا مىکُنم و به تماشاى دلیل سرگشتگانى مىنشینم که چون اتاق هزار آینه ى زلیخا، جز حضور او نمىبینند. آن گاه که نماز مىخوانم، به عبودیّت الهى و آنچه فرشتگان را در پیش آدم، به سجود آورد، مىنگرم و پیوند عاشقانه ى فرشته و انسان را، زیبا مىبینم. وجودم از این پیوند، سرشار شوق مىشود و من در حضور تو، جهانى پُر از تندیس هاى آسمانى مىبینم و زندگى را، سماعى عارفانه به سوى تو. آن گاه که نماز مىخوانم، داستان هفت وادى و سیمرغ عطّار، در ذهنم مجسّم مىگردد و مبهوت این وادى ام که چرا ساغر ما را از گرد هزار شبهه، دردآلود کرده اند (1)؟ و مىدانم کیمیاى یک نظر تو بر من، مرا نیز از شراب صاف یقین، سیراب خواهد کرد.
آن گاه که نماز مىخوانم، به دنبال سجّاده اى مىگردم تا غسل طهارت کنم و لبریز عشق، در هجر تو بسوزم. من که «الف» نماز را از قد قامت «پدر» آموخته ام و
**روایت مهر، ص: 58@
«میم» مناجات را در گریه هاى شبانه ى «مادر» یافته ام، وجودم سیمرغ شده، همراه سى مرغ سینه پاک از «ثرى» به سوى لانه ى معشوق به حرکت در آمده است.
آن گاه که نماز مىخوانم، آرزویم این است که نسترن ها نیز در نمازم مرا همراهى کنند؛ به سوى سجّاده ى مناجاتم بیایند و «الهى قلبى محجوب» را به زمزمه بنشینند.
آن گاه که نماز مىخوانم، از دستان مهربان تُرک شیرینى فروش، خُرماى عشق به ودیعت مىگیرم و در سایه سار اصحاب «صفّه»، به دنبالش مىپردازم.
آن گاه که نماز مىخوانم، مىخواهم به سقایت گل حضور، همّت گمارم، تا شکفتن آغاز کند و به بار بنشیند. آن گاه که نماز مىخوانم، بر تمامى قراولان پایگاه ریا، نفرت شلّیک مىکنم و بر سجده ى عاشقى، پیشانى سجود مىسایم. در کویر خارآلود دل، سینه سرخى، قربان مىکنم و به پهناى وسعت این کویر، مىبارم. «من نه آنم، که مرا یار، مدد فرماید.» کوله بارم، لبالب گناه است و من نه بدان حد که بر مناجات هایم عددى بیفزایم. اگر آن روز ابلیس بر آدم سجده نکرد، من این قدر رذل هستم که بر آستان خالق او، سر تعظیم فرود نمىآورم و تعظیم نیز که گاهى به سراغم مىآید، چیزى جز ریا نیست.
آن گاه که نماز مىخوانم، پاى عقل در چنته ى کوچک فهم به گِل فرو مىرود، باغ سینه، شعله ور از بىدردى ام مىشود و من نیز خسته از همه ى جهالتها، به فضاى عرفان او هجوم مىآورم. شاید کشتى شکسته ى همتّم، مرا به دریاى سعادت برساند.
**روایت مهر، ص: 59@
1) مقالات، حسین الهى قمشه اى.