چنانچه واضح است، نماز مرکب است به حسب صورت ملکى آن، از اوضاع و هیئات و اذکار و قرائت و ادعیه؛ گرچه به حسب حقیقت و صورت ملکوتیه، داراى وحدت و بساطت است؛ و هرچه به افق کمال نزدیکتر شود وحدتش کاملتر شود، تا منتهى به غایت کمال شود که حصول قیامت کبراى آن است. و پس از این، اشارهاى به این مطلب مىنماییم، انشاءالله. و وحدت صور ملکیه تابع وحدت صور ملکوتیه غیبیه است، چنانچه در محل خود مقرر است. و حصول وحدت تامه صور ملکیه به فناى آنها در باطن ملکوت است،
**سر الصلوة، ص: 14@
که از آن تعبیر به قیامت صغرى شود.
و از براى هر یک از اوضاع و اذکار به طور تفصیل اسرارى است که ما پس از این، انشاء الله، به قدر میسور و مقتضى بیان بعضى از آن را خواهیم نمود. و در این مقام به سر اجمالى نماز اهل معرفت و اهل الله قناعت مىکنیم؛ و آن عبارت از حصول معراج حقیقى و قرب معنوى و وصول به مقام فناى ذاتى است که در اوضاع به سجدهى ثانیه، که فناى از فنا است، و در اذکار به «ایاک نعبد» که مخاطبهى حضوریه است، حاصل شود؛ چنانچه برداشتن سر از سجده تا سلام، که علامت ملاقات حضار و مراجعت از سفر است، رجوع به کثرت است ولى با سلامت از حجب کثرات و بقاى به حق؛ و در اذکار «اهدنا الصراط المستقیم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است؛ و با اتمام رکعت، که حقیقت صلوات است، سفر تمام مىشود.
و بباید دانست که اصل صلوات یک رکعت است، و بقیهى رکعات، از فرایض و نوافل، براى اتمام همان یک رکعت است چنانچه در حدیث شریف وارد است:
روى الشیخ العاملى رحمه الله فى الوسائل، عن عیون الاخبار و العلل، باسناده عن الرضا علیهالسلام، قال: انما جعل اصل الصلوة رکعتین و زید على بعضها رکعة و على بعضها رکعتان و لم یزد على بعضها شىء، لان اصل الصلوة انما هى رکعة واحدة، لان اصل العدد واحد، فاذا نقصت من واحد فلیست هى صلوة. فعلم الله عزوجل ان العباد لا یؤدون تلک الرکعة الواحدة التى لا صلوة اقل منها بکمالها و تمامها و الاقبال الیها، فقرن الیها رکعة اخرى لیتم بالثانیة ما نقص من الأولى؛ ففرض الله، عزوجل، اصل الصلوة رکعتین. ثم علم رسول الله، صلى الله علیه و آله، ان العباد لا یؤدون هاتین الرکعتین بتمام ما امروا به و کماله، فضم الى الظهر و العصر و العشاء الأخرة رکعتین رکعتین لیکون فیها تمام الرکعتین الاولتین… الحدیث.(1).
**سر الصلوة، ص: 15@
1) «شیخ حر عاملى رحمهالله در کتاب وسائل به نقل از کتاب عیون اخبار الرضا، و کتاب علل الشرائع به اسناد خود از امام رضا علیهالسلام روایت کرده که فرمود: همانا اصل نماز دو رکعت مقرر گردید؛ و بر بعضى یک رکعت و بر بعضى دیگر دو رکعت افزوده شد و بر بعض دیگر هیچ افزوده نشد؛ بدان جهت که اصل نماز فقط یک رکعت است، زیرا اصل عدد یک است (با تحقق یک فرد از هر چیز، طبیعت آن متحقق مىشود) پس اگر نمازى از یک رکعت کمتر بشود نماز نیست. پس (چون) خداى عزوجل مىدانست که بندگان همین یک رکعت را، که کمتر از آن نمازى نیست، به نحو کامل و تام به جاى نیاورده و بدان رو نمىآورند، یک رکعت دیگر به آن منضم کرد تا نقصان رکعت اول با به جا آوردن رکعت دوم (جبران و) تمام شود؛ از این رو خداوند عزوجل اصل نماز را دو رکعت واجب کرد. آنگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله دانست که بندگان خدا همین دو رکعت را به طور کامل و توأم با همهى آنچه بدان امر شدهاند به جاى نمىآورند، پس به هر یک از نماز ظهر و عصر و عشاء دو رکعت افزود تا با به جا آوردن دو رکعت آخر، دو رکعت اول بتمامه انجام شده باشند.» حدیث ادامه دارد. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 107، باب 34، حدیث 1. وسائل الشیعة، ج 3، ص 38، «کتاب الصلوة»، «ابواب اعداد الفرائض و نوافلها»، باب 13، حدیث 22.