جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در حالات عالم بزرگوار شفتى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

این عالم بزرگوار و شخصیت ربانى پیوسته خود را در محضر بارى تعالى مى‏دید و چیزى او را از حالت حضور و مراقبت، باز نمى‏داشت!

گوشه‏هاى چشم او از کثرت گریستن در مقام تهجد مجروح شده بود!

یکى از نزدیکان این بزرگوار گفته است، با آن مرحوم به یکى از روستاها رفتیم، شب را در راه گذراندیم، سید به من فرمود: «نمى‏خوابى، من رفتم که بخوابم، چون سید گمان کرد که من خوابیدم، برخاست و مشغول نماز شد، به خدا سوگند دیدم بندهاى دوش و اعضایش مى‏لرزید، به طورى که کلمات نماز را از شدت حرکت فکین و اعضا، مکرر مى‏نمود تا آن را صحیح ادا کند!»

گویند از شدت حضور قلبى که در پیشگاه خداوند داشت، بندهاى دوشش مى‏لرزید و به محض اینکه مجلس از مردم خالى

**سجاده‏ى عشق، ص: 72@

مى‏شد، اشکش جارى مى‏گشت!

محدث قمى مى‏نویسد: «در عبادت و دعا و مناجات با قاضى‏الحاجات و نوافل، حکایات بسیارى از آن جناب نقل شده است. (1).


1) قصص‏العلماء، ص 123 / سوز سحرگاهى، ص 28.