جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رسالت سنگین پیامبران در تبلیغ

زمان مطالعه: 5 دقیقه

تبلیغ مسئولیتى است بس سنگین: همانطور که در قرآن آمده است موسى پیامبر از خداوند تقاضاى شرح صدر مى‏نماید و یا در جاى دیگر در قرآن (سوره آیه 94) خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده است:

اى پیامبر آیا ما به تو شرح صدر و ظرفیت فراوان ندادیم؟

یعنى ظرفیت فراوان شرط این کار است. اگر ما این دو آیه فوق را با هم مقایسه نمائیم و بعد این جمله متواتر بین شیعه و سنى را که پیامبر راجع به امیرالمؤمنین على علیه‏السلام فرمودند: «یا على انت منى بمنزلة هرون من موسى» را در نظر بگیریم که پیامبر (ص) فرمود یا على، نسبت شما به من، نسبت هارون است به موسى یعنى همچنان‏که هارون معاون و شریک موسى در این کار بود، تو هم یکى از این دو پدر امت هستى بیانگر اهمیت فوق‏العاده سنگین و شدید امر پیام رسانى الهى است.

در این راه انبیاء چون ساربانند

دلیل و رهنماى کاروانند

وزیشان سید ما گشته سالار

همو اول همو آخر در این کار

جمال جانفزایش شمع جمع است

مقام دلگشایش جمع جمع است

روان از پیش و دل‏ها جمله از پى

گرفته دست جان‏ها از پى وى

مسأله، مسأله‏ی حرکت است خیلى از مکتب‏ها هستند که بشر را حرکت مى‏دهند و خوب هم حرکت مى‏دهند، اما به سوى منافع و حقوقشان و تا اینجا پیامبران هم موافقند که آنان هم مردم را سوق مى‏دهند به سوى احقاق حقوقشان. اما در برنامه انبیاء این کوچکترین کار است و آن را انجام داده‏اند و بهتر از دیگران هم انجام داده‏اند حرکت بزرگترى که انبیاء ایجاد مى‏کنند حرکتى است که به واسطه آن انسان را از منزل نفس، به سوى حق حرکت مى‏دهند؛ به قول حافظ:

صلاى باده در پیر خرابات

بده ساقى، که فى التأخیر آفات

سلوک راه عشق از خود رهایى است

نه طى منزل و قطع مسافات

دعوت و تبلیغ کار آسانى نیست و شرایطى دارد از جمله شرح صدر و ظرفیت وسیع البته تبلیغ همیشه به یک شکل نیست و گاه از طریق موعظه و پند و گاه از طریق حکمت و برهان و استدلال عقلى صورت مى‏پذیرد.

گشایش سینه و سهولت قول در تبلیغ

ـ درخواست موسى (ع) از خدا: (سوره مبارکه طه)

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 125@

«رب اشرح لى صدرى و یسرلى امرى واحلل عقدة من لسانى یفقهوا قولى واجعل لى وزیراً من اهلى هارون اخى اشدد به ازرى واشرکه فى امرى، کى نسبحک کثیراً و نذکرک کثیراً» (طه، آیات 34 تا 25).

شرح صدر معنى‏اش «ظرفیت روحى بسیار وسیع و تحمل فوق‏العاده زیاد» است زیرا موسى احساس مى‏کند که تبلیغ کارى است ثقیل و سنگین و این رسالت باید ابلاغ مبین داشته باشد که درک شود و همچنین از خداوند مى‏خواهد که برایش کمکى بفرستد.

ـ خطاب قرآن به رسول اکرم (سوره مبارکه انشراح)

«الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک الذى انقض ظهرک و رفعنا لک ذکرک»

آیا ما به تو شرح صدر ندادیم آیا این بار سنگین را از دوش تو بر نداشتیم، این بار سنگین آنچنان بود که پشت تو داشت مى‏شکست. ما نام تو را در همه جا بلند کردیم.

ـ در سوره مبارکه یا ایها المزمل آمده است: «انا سنلقى علیک قولاً ثقیلاً» ما عن قریب سخن سنگینى به تو القاء مى‏کنیم.

همه این آموزه‏هاى گران مایه نشان از ظرافت و لطافت کار تبلیغى در عین دشوارى و پیچیدگى آن دارد.

-ابلاغ به عقل و فکر

ابلاغ پیام از طریق حواس ظاهرى کار مشکلى نیست ولى پیامبران که ابلاغ مبین دارند وظیفه‏شان این نیست که پیام را فقط به چشم یا گوش مردم برسانند بلکه باید پیام به صورتى بیان شود که در عقل نفوذ نماید و تنها راه براى نفوذ در عقل جز برهان و استدلال و حکمت چیز دیگرى نیست.

«ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه»

«یا ایها النبى انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الى الله باذنه و سراجاً منیراً»

– ابلاغ به دل

پیام الهى گذشته از اینکه در عقل‏ها باید نفوذ بکند، در دل‏ها نیز باید نفوذ بکند، یعنى باید در عمق روح بشر وارد بشود و تمام احساسات او یعنى تمام وجودش را در اختیار بگیرد و لهذا پیغمبرانند که مى‏توانند بشر را در حقیقت به حرکت در آورند نه فیلسوفان. فلاسفه کارى که دارند هر اندازه موفق بشوند این است که سخنى را تا عقل مردم نفوذ دهند اما از آن بیشتر دیگر نه.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 126@

– ابلاغ مبین

آن دعوت‏ی کننده‏اى در هدف خودش به نتیجه مى‏رسد که، بلاغش «مبین» باشد. بیانش در عین اینکه در اوج حقایق است ساده باشد، روشن باشد، عمومى فهم باشد، مردم حرفش را بفهمند و درک بکنند.

– نصح یا خلوص سخن

نصح یعنى خیرخواهى به معنى خلوص، چون نصح در لغت عرب در مقابل غش است. یعنى سخن باید خلوص داشته باشد. یعنى از کمال خیرخواهى طرف و از سوز دل برخاسته باشد.

کیفیت بیان، خلوص گفتار، زیبایى سخن که با مطالب دل‏پذیر همراه باشد مى‏تواند در جان و دل مخاطب تأثیر پایدار داشته باشد.

– پرهیز از تکلف

یکى از ویژگى‏هاى تبلیغ دین، پرهیز از تکلف است (قرآن، سوره مبارکه صاد)

«و ما اسئلکم علیه من اجر و ما انا من المتکلفین»

«من معامله گر نیستم، مزدى نمى‏خواهم، و من متکلف نیستم.»

تکلف به معنى به خود بستن، خود را به مشقت انداختن، و به گفته بسیارى از مفسرین به معناى «قول به غیر علم» است یعنى به غیر از پیغمبر و امام هیچ کس نمى‏تواند که به تمام مسائل پاسخ دهد.

ذات نایافته از هستى بخش

کى تواند که شود هستى بخش

کهنه ابرى که بود زآب تهى

کى تواند که کند آبدهى

– تبشیر و انذار

تبشیر مژده دادن است از مقوله‏ی تشویق است ـ انذار به معنى ترساندن و اعلام خطر کردن است.

تبشیر قائد است و انذار سائق است؛ یعنى تبشیر از جلو مى‏کشد و انذار از پشت می‏راند. در دعوت این دو رکن باید توأم باشد. اشتباه است اگر داعى و مبلغ تنها تکیه‏اش روى تبشیرها باشد و یا تنها تکیه‏اش روى انذارها باشد و بلکه جانب تبشیر باید بچربد. و شاید به همین دلیل است که قرآن کریم تبشیر را مقدم مى‏دارد.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 127@

– تنفیر

«تنفیر یعنى فرار دادن ـ تبلیغ نباید به گونه‏اى انجام گیرد که مردم را فرارى بدهد.

ـ لطافت روح: روح انسان فوق‏العاده لطیف است و زود عکس‏العمل نشان مى‏دهد اگر انسان در یک کراى بر روح خویش فشار بیاورد ـ تا چه رسد به روح دیگران ـ عکس‏العملى که روح انسان ایجاد مى‏کند گریز و فرار است.

ـ خیلى چیزهاست که اثر متغیر دارد از جمله نظافت، گفتار و کردار و حتى وضعیت جسمانى فرد مبلغ.

ـ ملامت زیاد: ملامت خوب است ولى ملامت هم جا دارد. ملامت زیاد سبب اغراء مى‏شود.

پیامبر (ص) فرمود: بُعثت على الشریعة السمحة السهله: خداوند مرا مبعوث کرده است بر شریعت و دینى که با سماحت (با گذشت) و آسان است.»

– خشیت الهى

الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احداً الا الله (سوره احزاب، آیه 39).

آنان که رسالات الهى را تبلیغ مى‏کنند از خداوند مى‏ترسند و از غیر خدا نمى‏ترسند. انما یخشى الله من عباده العلماء (سوره فاطر، آیه 28).

بندگان داناى خدا از او ترس و خشیت دارند.

ـ قرآن در باره مبلّغ اول شرطى که در این آیه ذکر مى‏کند خشیةالله است که از خدا بینه و بین الله بترسد یعنى آنچنان هیبت و عظمت الهى در قلبش ورود دارد که تا تصور یک گناه در قلبش پیدا مى‏شود این خشیت گناه را عقب مى‏زند. البته خشیت با خوف فرق دارد. خشیت آن حالتى است که ترس بر انسان مسلط مى‏شود و انسان جرأت را از دست مى‏دهد ولى داعیان الى الله و مبلغان حقیقى در مقابل خدا خشیت الهى دارند جرأت و تجرى بر خدا یک ذره در وجودشان نیست، ولى در مقابل غیر خدا جرأت محض دارند و یک ذره خود را نمى‏بازند.

– تذکر:

«در قرآن دو مطلب نزدیک به یکدیگر ذکر شده است یکى تفکر و دیگرى تذکر. تفکر یعنى کشف چیزى که نمى‏دانیم، اندیشیدن براى بدست آوردن آنچه که نمى‏دانیم و اما تذکر یعنى یادآورى. خیلى مسائل در فطرت انسان، و حتى گاهى در تعلیم انسان وجود

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 128@

دارد ولى انسان از آنها غافل است. احتیاج به هوشیارى و بیدارى دارد، احتیاج به تذکر و یادآورى دارد. به عبارت دیگر بشر دو حالت مختلف دارد یکى حالت جهل و دیگرى حالت خواب، حالت جهل را بایستى با تفکر از بین برد و حالت خواب را با تذکر.»

– ایمان اجبار بردار نیست:

همان گونه که دین اجبارى نیست ایمان که جوهره‏ی دیندارى است نباید از روى اجبار باشد چون ایمان اعتقاد است، گرایش است، علاقه است. اعتقاد را که نمى‏شود با زور ایجاد کرد، علاقه و مهر و محبت را با اجبار و تحمیل نه تنها افزایش نمى‏یابد بلکه ریشه و بنیاد اولیه‏ی آن را نیز از بین مى‏برد. گرایش باطنى را که به زور نمى‏شود ایجاد کرد.