حضرت باقر علیهالسلام به جابر جعفى که از بزرگترین راویان حدیث و مورد توجه امامان معصوم بود فرمود:
آیا کسى که خود را به تشیع منتسب کند و اظهار دوستى ما کند، برایش بس است و این انتساب و اظهار علاقه، تنها عامل نجات اوست؟
به خدا قسم، شیعهى ما کسى است که به خاطر حق، خود را از گناه حفظ کند و از برنامههاى الهى پیروى نماید.
شیعیان ما به تواضع، خشوع، امانتدارى، بسیار یاد حق کردن، به پا داشتن نماز، نیکى به پدر و مادر، رسیدگى به حال همسایگان، دستگیرى از فقیر و نیازمند و بدهکار و یتیم، راستگویى، خواندن قرآن، و نگاهدارى زبان از آزار مردم شناخته مىشوند(1).
کسى که از این اوصاف بىبهره است شیعه نیست. شیعه امین قبیلهى
**سیماى نماز، ص: 72@
خویش است.
پیامبر بزرگوار به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
براى مؤمن سه خصلت است: روزه، نماز، زکات(2).
رسول با عظمت الهى صلى الله علیه و آله به ابوذر فرمود:
خداوند بزرگ، روشنى دیدهام را در نماز قرار داده است. هم چنان که محبوب گرسنه، طعام و معشوق تشنه، آب است، محبوب من نیز نماز است.
اى ابوذر! گرسنه را طعام سیر مىکند، تشنه را آب سیراب مىسازد، ولى من از نماز سیر نمىشوم.(3).
حضرت باقر علیهالسلام فرمود:
سه برنامه به انسان درجه مىبخشد، و سه مسأله براى آدمى کفاره است و سه گناه، هلاک کننده و سه خصلت، نجات دهنده است.
آنچه باعث درجه است:
1. سلام بر مردم؛
2. سیر کردن گرسنه؛
3. نماز شب،
آنچه باعث کفاره است:
1. وضوى کامل در شدت سرما؛
**سیماى نماز، ص: 73@
2. حاضر شدن در جماعات روز و شب؛
3. توجه شدید به نمازهاى یومیه؛
اما سه عامل هلاکت:
1. سوءظن به حق؛
2. پیروى از هواى نفس؛
3. خودبینى؛
اما سه خصلتى که مایهى نجات است:
1. ترس از مقام حق در نهان و آشکار؛
2. رعایت میانهروى به هنگام غنا و فقر؛
3. گفتار به عدالت به وقت خشنودى و خشم(4).
حضرت صادق علیهالسلام مىفرماید:
شیعیان ما را دوازده خصلت است:
پاکدامنى، کوشش در راه حق، زهد، اداى امانت، وفاى به عهد، بندگى حق، پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله، شب زندهدارى، روزه، پرداخت زکات، حج بیت، اجتناب از تمام گناهان(5).
**سیماى نماز، ص: 74@
حضرت رضا علیهالسلام فرمود:
خویشتندار باشید و به پاکدامنى روى آورید، از کوشش در راه حق باز نایستید، امانت مردم را به مردم بازگردانید، راستگو باشید، و با همسایگان خوشرفتارى کنید. اینها برنامههایى است که رسول خدا صلى الله علیه و آله به خاطر آن مبعوث به رسالت شد.
در قبیلهى خود نماز بخوانید تا الگوى آنان شوید، به اقوام رسیدگى کنید، از مریض عیادت نمایید، از تشییع جنازه غفلت نورزید، براى ما در میان مردم آبرو باشید، از این که با دیدن شما نسبت به ما بدبین شوند بپرهیزید، ما را در جامعه با عمل خود محبوب جلوه دهید و از این که با دیدن شما با ما دشمن شوند دورى کنید، عشق و علاقهى جامعه را متوجه ما سازید و ناروایىها را از ما دفع کنید. آنچه خوبى دربارهى ما بگویند اهل آنیم و هر چه بدى نقل نمایند از آن مبرا و پاک هستیم. شکر مخصوص خداى جهانیان است(6).
در هر صورت نماز، امر و دستور و خواستهى حضرت حق است و هر آن کس که از این دستور سرپیچى کند سزایش عذاب ابد در روز محشر است.
اهمیت و عظمت امر و خواسته، بسته به وجود امر کننده است. هر چه آمر باشخصیتتر باشد امرش مهمتر و وجوب فرمانبرى از آن امر شدیدتر است.
**سیماى نماز، ص: 75@
به راستى بزرگتر و عظیمتر از حضرت حق کیست؟ وجودى که هستى او بىنهایت در بىنهایت، و ذات مقدسش مستجمع جمیع صفات کمالیه است.
امرى مافوق امر حضرت او کدام است؟ کارفرماى هستى به هر چه امر کند امرش مافوق امرهاست و اطاعت از دستورش در شدت وجوب.
او در امر و خواستهاش مصالح همه جانبهى مکلف را لحاظ مىکند، پس سود پیروى از امرش بازگشت به خود انسان دارد، و در صورت سرپیچى، زیانش براى خود آدمى است.
نماز امر خداست، نگویید او احتیاج به نماز ما ندارد، از سخن حق ارادهى باطل نکنید، بلکه بگویید این ما هستیم که سراپا نیازمند به عبادت حقیم. نماز خواستهى حضرت مولاست، مولاى حکیم، عادل، مصلحت خواه، رحیم، رحمان، رب، ودود، کریم، غفور و…
پیروى از امر او بر همه کس واجب است و نتیجهاش خشنودى حق و بهشت عنبرسرشت، و سرپیچى از خواستهاش باعث خشم و سخط است و مورث عذاب ابدى در عالم آخرت.
نماز برنامهاى است که در قرآن مجید به طور مکرر به آن امر شده و در سایهى اجراى این امر است که سود همه جانبه نصیب انسان مىشود.
برپاداشتن نماز، حیات آدمى را از تمام آلودگىها پاک و دست شیاطین را از عرصهگاه زندگى کوتاه مىسازد.
به همین منظور، همهى ما از جانب حضرت محبوب مکلف به نماز هستیم و مأمور اجراى این عبادت عظیمه و این حقیقت ملکوتیه.
در هر صورت، خداوند متعال و تمام انبیا و همهى امامان علیهمالسلام و کل عارفان و عاشقان و صاحبدلان و ناصحان و دلسوزان، ما را به نماز امر کرده و از همهى
**سیماى نماز، ص: 76@
ما اجراى این وظیفه را خواستهاند.
در قرآن مجید است:
و نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید [که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست](7).
و [یاد کنید] زمانى که از بنىاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان نیکى کنید، و با مردم با خوش زبانى سخن گویید، و نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید. سپس همهى شما جز اندکى [از پیمان خدا] روى گردانیدید؛ و شما [به طور عادت] روى گردان هستید.(8).
آیا ندیدى کسانى را که [پیش از اعلام حکم جهاد] به آنان گفته شد: [چون زمینهى جنگ فراهم نیست] دست از جنگ بازدارید و [در این شرایط] نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید. ولى هنگامى که جنگ بر آنان لازم و مقرر شد، ناگاه گروهى از آنان مانند ترس از [عقوبت] خدا، یا ترسى سختتر از آن، از مردم [مشرک] ترسیدند و گفتند: پروردگارا! چرا جنگ را بر ما لازم و مقرر کردى؟ و چرا ما را تا زمانى نزدیک [که زمان مرگ طبیعى است] مهلت ندادى؟ بگو: متاع دنیا اندک، و آخرت براى آنان که تقوا ورزیدهاند بهتر است؛ و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمىگیرند(9).
**سیماى نماز، ص: 77@
پس هنگامى که نماز را [در میدان جنگ] به پایان بردید، خدا را در حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد کنید. و همین که [از فتنه و آشوب دشمن] مطمئن شدید، نماز را [به صورت معمولش] اقامه کنید. مسلما نماز همواره در اوقاتى مشخص و معین وظیفهاى مقرر و لازم بر مؤمنان است(10).
و [نیز فرمان یافتهایم] به این که نماز را برپا دارید و از خدا پروا کنید، و اوست که به سویش گردآورى مىشوید(11).
و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب برپا دار، که یقینا نیکىها، بدىها را از میان مىبرند، این براى یادکنندگان تذکر و یادآورى است(12).
نماز را از ابتداى تمایل خورشید به جانب مغرب [که شروع ظهر شرعى است] تا نهایت تاریکى شب برپا دار، و [نیز] نماز صبح را [اقامه کن] که نماز صبح مورد مشاهده [فرشتگان شب و فرشتگان روز] است(13).
در دو آیهى اخیر (هود: 114 و اسراء: 78) بر خلاف آنچه بین قشرى از
**سیماى نماز، ص: 78@
مسلمانان مشهور است که نماز را حتما باید در پنج وقت بجاى آورد، سه وقت تعیین شده است، که در این سه وقت باید پنج نماز بجاى آورد:
1. زوال آفتاب یعنى ظهر تا ابتداى غروب، یک وقت براى دو نماز ظهر و عصر، که فقه از این دو نماز تعبیر به «ظهرین» مىکند(14).
2. غروب آفتاب تا چهار رکعت مانده به طلوع فجر صادق، زمان و وقت دوم براى دو نماز مغرب و عشاست، که باز فقه اسلام از هر دو نماز تعبیر به «عشائین» مىکند(14).
3. طلوع فجر تا دو رکعت مانده به طلوع آفتاب، وقت سوم است براى نماز صبح.
بنابراین، از قرآن مجید براى نمازهاى واجب پنجگانه، سه وقت استفاده مىشود که باید هفده رکعت نمازهاى واجب را که در پنج قسمت تنظیم شده در امتداد سه وقت بجاى آورد. البته مقدارى فاصله بین ظهر و عصر و مغرب و عشا از فضیلت بیشترى برخوردار است.
در سورههاى نور: 56، عنکبوت: 45، روم: 31، احزاب: 33 و جمعه: 9 نیز اوامر مؤکد و قاطعى براى برپاداشتن نماز صادر شده که هر یک از این آیات نشانهى عظمت و موقعیت و موقف نماز در پیشگاه حق و در میدان حیات انسان است.
**سیماى نماز، ص: 81@
1) «عن جابر عن أبى جعفر علیهالسلام قال: قالى لى: یا جابر أیکتفى من انتحل التشیع أن یقول بحبنا أهل البیت فو الله ما شیعتنا الا من اتقى الله و أطاعه و ما کانوا یعرفون یا جابر الا بالتواضع و التخشع و الأمانة و کثرة ذکر الله و الصوم و الصلاة و البر بالوالدین و التعاهد للجیران من الفقراء و أهل المسکنة و الغارمین و الأیتام و صدق الحدیث و تلاوة القرآن و کف الألسن عن الناس» الکافى: 2 / 74، باب الطاعة و التقوى، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 15 / 234، باب 18، حدیث 20362.
2) «یا على إن للمؤمن ثلاث علامات الصیام و الصلاة و الزکاة» تحف العقول: 10؛ بحارالأنوار: 74 / 66، باب 3، حدیث 5.
3) «یا أباذر جعل الله جل ثناؤه قرة عینى فى الصلاة وحبب إلى الصلاة کما حبب إلى الجائع الطعام و الى الظمآن الماء و إن الجائع إذا أکل شبع و إن الظمآن إذا شرب روى و أنا لا أشبع من الصلاة» مکارم الأخلاق: 461، فصل 5، بحارالأنوار: 74 / 78، باب 4، حدیث 3.
4) «عن أبى جعفر علیهالسلام: قال: ثلاث درجات و ثلاث کفارات و ثلاث موبقات و ثلاث منجیات فأما الدرجات فإفشاء السلام و اطعام الطعام و الصلاة باللیل و الناس نیام و أما الکفارات فإسباغ الوضوء فى السبرات و المشى باللیل و النهار إلى الجماعات و المحافظة على الصلوات و أما الموبقات فشح مطاع و هوى متبع و اعجاب المرء بنفسه و أما المنجیات فخوف الله فى السر و العلانیة و القصد فى الغنى و الفقر و کلمة العدل فى الرضا و السخط» معانى الأخبار: 314، حدیث 1؛ بحارالأنوار: 75 / 183، باب 22، حدیث 9.
5) «عن أبى بصیر قال: قال الصادق علیهالسلام: شیعتنا أهل الورع و الاجتهاد و أهل الوفاء و الأمانة و أهل الزهد و العبادة أصحاب إحدى و خمسین رکعة فى الیوم و اللیلة القائمون باللیل الصائمون بالنهار یزکون أموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم» صفات الشیعة: 2، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 4 / 57، باب 13، حدیث 4498.
6) «عن العالم علیهالسلام أنه قال: علیکم بتقوى الله و الورع و الاجتهاد و أداء ألأمانة و صدق الحدیث و حسن الجوار فبهذا جاء محمد صلى الله علیه و آله صلوا فى عشائرکم و صلوا أرحامکم و عودوا مرضاکم و احضروا جنائزکم و کونوا زینا و لا تکونوا شینا حببونا إلى الناس و لا تبغضونا جروا إلینا کل مودة و ادفعوا عنا کل قبیح و ما قیل فینا من خیر فنحن أهله و ما قیل فینا من شر فما نحن کذلک و الحمد لله رب العالمین» فقه الرضا: 356، باب 95؛ بحارالأنوار: 75 / 348، باب 26، حدیث 5.
7) «و أقیموا الصلوة و ءاتوا الزکوة و ارکعوا مع الراکعین» بقره (2): 43.
8) «و إذ أخذنا میثاق بنىإسرائیل لا تعبدون إلا الله و بالوالدین إحسانا و ذى القربى و الیتامى و المساکین و قولوا للناس حسنا و أقیموا الصلوة و آتوا الزکوة ثم تولیتم الا قلیلا منکم و أنتم معرضون» بقره (2): 83.
9) «ألم تر إلى الذین قیل لهم کفوا أیدیکم و أقیموا الصلوة و آتوا الزکوة فلما کتب علیهم القتال إذا فریق منهم یخشون الناس کخشیة الله أو أشد خشیة و قالوا ربنا لم کتبت علینا القتال لولا أخرتنا إلى أجل قریب قل متاع الدنیا قلیل و الآخرة خیر لمن اتقى و لا تظلمون فتیلا» نساء (4): 77.
10) «فإذا قضیتم الصلوة فاذکروا الله قیاما و قعودا و على جنوبکم فإذا اطمأننتم فأقیموا الصلوة إن الصلوة کانت على المؤمنین کتابا موقوتا» نساء (4): 103.
11) «و أن أقیموا الصلوة و اتقوه و هو الذى إلیه تحشرون» انعام (6): 72.
12) «و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل إن الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکرى للذاکرین» هود (11): 114.
13) «أقم الصلوة لدلوک الشمس الى غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا» اسراء (17): 78.
14) شرح لمعه، چاپ جدید: 1 / 179.