جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روش‏ها و مراحل تبلیغ

زمان مطالعه: 4 دقیقه

اگر بپذیریم که تبلیغ نیز مانند تربیت، متضمن رعایت سلسله مراتب، قوانین و مراحلى است که بر اساس ویژگى‏هاى سنى و روانى مخاطب انجام مى‏گیرد؛ باید در این زمینه نیز به پى‏ریزى مراحل مشخص در جریان تبلیغ اقدام کرد. پاره‏اى از فیلسوفان و مربیان بزرگ، در تبیین مراحل تربیت و معرفى الگوهاى آموزشى و تبلیغی، یافته‏هاى متفاوت و نظریه‏هاى متنوعى را مطرح کرده‏اند که هر یک ناظر بر مهم‏ترین عوامل مؤثر در تغییر رفتار و نگرش مخاطب است.

در اینجا سعى مى‏شود نظریه‏ی هربارت، فیلسوف و دانشمند آلمانى که فرآیند تربیت را واجد اصول، مراحل و روش‏هاى پنجگانه مى‏داند، معرفى کرده و به «فرآیند تبلیغ» نیز تعمیم دهیم. زیرا از نظر کارکرد و هدف تفاوت چندانى میان «تبلیغ» به معناى رسا و عمیق آن و تربیت به معناى تغییر نگرش و رفتار نیست. بنابراین، در تبیین و تفسیر نظریه هربارت هر کجا که از تربیت سخن رفته است به جاى آن واژه‏ی تبلیغ جایگزین شده است.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 48@

هربارت براى نخستین بار روش خاصى را که مبتنى بر رعایت اصول و مراحل متوالى است به معلمان و مربیان براى پرورش مفاهیم تربیتى پیشنهاد کرد. این دانشمند در ابتدا روش آموزش را در چهار مرحله ارایه کرد که بعدها پیروانش مرحله‏ی دیگرى بر آن افزودند و به نام روش «هربارت» معروف شد. این مراحل به ترتیب عبارتند از:

1ـ مرحله «آماده سازى»(1) مخاطب؛ در این مرحله، معلم یا مبلّغ مى‏کوشد بین افکار و تجربه‏ها و نگرش‏هاى قبلى مخاطب با افکار و موضوعات تازه‏اى که قصد طرح آن را دارد ارتباط فعالى ایجاد نماید. البته واژه‏ی آمادگى در نظریه هربارت و به خصوص در فرآیند آغازگرى تبلیغ، فراتر از مضمون پیام است، و شرایط زیر را در بر مى‏گیرد:

الف: آمادگى جسمى؛ رشد داخلى و زیستى؛ معطوف به نیازهاى زیستى و فیزیولوژیک و سلامت و دستگاه عصبى و هورمونى.

ب: آمادگى روانى؛ تمرکز حواس، دقت، توجه و ظرفیت ذهنى و ادراکى.

ج: آمادگى عاطفى؛ گرایش، علاقه، رغبت، پذیرش و مستعد براى دریافت پیام.

د: آمادگى عقلانى؛ ظرفیت شناختى، قدرت سازماندهى مطالب و سازگارى با ابهامات و تردیدها.

براى هر یک از این مراحل مى‏توان یک مثال ملموس و فیزیکى در قالب غذا و فرد گرسنه زد. در مرحله‏ی آمادگى، فرد باید گرسنه باشد تا به دریافت غذا تمایل پیدا کند. لذا اگر آمادگى (گرسنگى) نباشد نه تنها ارایه غذا فایده‏اى ندارد بلکه ممکن است نسبت به غذا احساس تنفر کند.

2ـ مرحله‏ی عرضه کردن یا ارایه نمودن پیام (2)؛ صرفاً آمادگى جسمى روانى، عاطفى و شناختى در مخاطب کافى نیست، بلکه رغبت‏انگیزى و پذیرش عاطفى و ظرفیت ادراکى نیز باید فراهم باشد تا مخاطب به سوى مضمون پیام جلب شود.

در همان مثال: غذا، براى فردى که گرسنه است و اشتهاى او تحریک مى‏شود، فقط کافى است مواد غذایى در برابر او گذاشته شود و دیگر نیازى به اصرار و تحمیل و تلقین نیست. مشکل اصلى تبلیغات، نامؤثر و ناکارآمد بودن آن است که مرحله‏ی اوّل آن یعنى ایجاد آمادگى به خوبى انجام نمى‏گیرد، مانند آن است که از فردى که بسیار سیر و اشباع شده از غذا است، بخواهیم انواع غذاهاى لذیذ و رنگین را صرف کند.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 49@

پیداست که چنین فردى نه تنها به غذا راغب نمى‏شود بلکه برعکس، هر قدر اصرار بیشتر مى‏شود انزجار و نفرت او به غذا بیشتر مى‏شود. این همان کارى است که بعضاً پاره‏اى از مبلغان دینى و مروجان ارزش‏هاى اخلاقى بدون توجه به اشتها و نیاز مخاطب انجام مى‏دهند و نتیجه‏ی آن هم وازدگى، نفرت و فرار نسل جوان ارزش‏ها را به دنبال دارد. به‏گونه‏اى که «دین‏پذیرى»، «دین‏گریزى» ایجاد مى‏کند و «تبلیغ» به «ضد تبلیغ» تبدیل مى‏شود.

بنابراین، پیش شرط تربیت و پیش نیاز تبلیغ اثربخش و کارآمد، ایجاد اشتها و ترغیب مخاطب به دریافت و پذیرش پیام است. به همین خاطر است که عارفان راه کمال و سالکان طریق معرفت، اولین منزل کمال را «طلب» نام نهاده‏اند؛ زیرا تا طلب و نیاز نباشد هیچ تلاش و کوششى به ثمر نمى‏رسد.

سقراط حکیم، حدود دو هزار سال پیش این نکته ظریف را در باب تعلیم و تربیت یادآور شده است که: هدف آموزش [تربیت و تبلیغ] ایجاد نیاز به حقیقت در یادگیرنده است و نه ارایه حقیقت! به عبارتى دیگر سقراط مى‏گوید ایجاد نیاز به حقیقت مهم‏تر از ارایه حقیقت است(3).

همین مطلب را مولوى در قالب شعرى زیبا سروده است که:

آب کم جو تشنگى آور بدست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

در طلب زن دائماً تو هر دو دست

که طلب در راه‏ی نیکو رهبرست

پس، تا زمین مستعد پذیرش بذر نباشد پاشیدن بذر بى فایده است؛ تا آدمى تشنه نباشد آب گوارا در نزد او خریدار ندارد. تا فرد گرسنه نباشد ارایه غذا در نزد او جاذبه‏اى ندارد. به همین سبب است که «امیل شارتیه» مربى بزرگ فرانسوى گفته است:

هنر معلم (مبلّغ) گرسنه کردن ذهن مخاطب است تا مخاطب خود نخجیر خود را شکار کند.

مرحله سوم: همخوانى و ارتباط معنى‏دار با پیام (4)؛ در این مرحله که به تبع مراحل قبلى ظاهر مى‏شود، مخاطب پس از احساس نیاز و ارایه شدن مطالب، آن را با وجود خویش مرتبط مى‏کند. نظیر فرد گرسنه‏اى که وقتى احساس گرسنگى مى‏کند و غذایى را در برابر او قرار مى‏دهند، او با مواد غذایى احساس همخوانى مى‏کند. در فرآیند همخوانى و

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 50@

ارتباط، باید نوع غذا، کیفیت، تنوع و اندازه‏ی غذا با ظرفیت، نیاز، علاقه و اشتهاى مخاطب متناسب باشد و چنانچه این کیفیات با افراط و تفریط و کاستى و فزونى همراه شود آسیب‏هاى ناخواسته بر فرد وارد مى‏شود. لذا معلمان و مبلغان در ارایه مفاهیم تربیتى در این مرحله باید به ویژگى‏ها و ظرفیت‏هاى یادگیرنده توجه کافى داشته باشند.

مرحله چهارم؛ یگانگى یا درون سازى(5)؛ در این مرحله، مخاطب، مضمون و محتواى پیام را که بر اساس نیاز و رغبت خویش دریافت کرده است با سازه‏هاى ذهنى و گرایش عاطفى خود یکى مى‏کند. به عبارتى دیگر، محتواى پیام با شخصیت مخاطب یگانه مى‏شود. نظیر غذایى که پس از بلعیدن جذب بدن مى‏شود و تبدیل به خون و انرژى مى‏شود. به همین روال، چنانچه پیام مورد نظر با ذهن و نیاز مخاطب هم سنخ و همراه شود در ساختار شخصیت او نفوذ مى‏کند. و به اصطلاح پیاژه، «درونى» مى‏شود. یگانگى و توحید یافتگى با پیام، همان فرآیند جذب و هضم در مفهوم زیست شناختى آن است که مواد ارایه شده در ارگانیسم یگانه مى‏شود. در این مرحله یادگیرى عمقى شده و تبدیل به باور و اعتقاد درونى مى‏شود.

مرحله پنجم، کاربرد(6) و تعمیم به موقعیت‏هاى جدید؛ در این مرحله کارکرد بیرونى پیام‏هاى فرا گرفته شده در عرصه‏هاى مخلتف زندگى ظاهر مى‏شود. به عبارت دیگر، مخاطب مطالب درونى شده را به تناسب نیازهاى واقعى زندگى خویش بکار مى‏گیرد و از اینکه بین آموخته‏هاى ذهنى و نیازهاى زندگى خویش رابطه برقرار مى‏کند احساس لذت و موفقیت مى‏کند و از اینجاست که محتواى تبلیغ و فرآیند یادگیرى لذت بخش و شورآفرین مى‏شود.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 51@


1) Preparation.

2) Persentation.

3) عمر آن است که در شور طلب مى‏گذرد، خوش بود منتظران را طلب طلعت دوست.

4) Association.

5) (Integration (Systematization.

6) Application.