جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زمزمه عشق (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

صبح با بانگ اذان

شستشو مى‏دهم این جان پر از تاریکى

به وضوى تسلیم

صبح با بانگ اذان

از قفس مرغ دلم

تا سراپرده نور

تا هواى خنک استغنا(1)

نرم و آرام و سبکبال و رها

مى‏گشاید پرو بال

و به هم مى‏ریزد

سحر و افسون شکر خواب سحر

صبح با بانگ اذان

بانگ برمى‏دارد

گل شیپورى باز

آى اى مردم خوابیده بپا

**سرچشمه امید، ص: 82@

وقت رازست و نیاز

وقت پرشور نماز

صبح با بانگ اذان

مى‏رود سردى خواب غفلت

همه ی روزنه ها

رو به سوى خورشید

پلکها را به تماشاى طلوع ملکوت!

مى‏گشایند سبک

و گل راز و نیاز

بر لبان همه ذرّات جهان

مى‏شکفد

«شیرین نوذرى»


1) برگرفته از سهراب سپهرى.