در روایت آمده است که چون رسول خدا به پیامبرى مبعوث شد نخستین کسى که به او ایمان آورد حضرت خدیجه بود، اندکى بعد جبرئیل نزد پیامبر آمد تا وجوب نماز را براى او بیان کند؛ جبرئیل در کنار دره اى چشمه اى از آب گوارا آشکار ساخت و وضو گرفت و پیامبر هم وضو را آموخت آن گاه دو رکعت نماز خواندند و رسول خدا در حالى که از این فرمان خدا بسیار خوشحال و شادکام بود به خانه برگشت و همراه حضرت خدیجه کنار چشمه آمدند و هر دو همان طور که جبرئیل وضو گرفته بود وضو گرفتند و دو رکعت نماز گزاردند و از آن پس پیامبر و حضرت خدیجه پنهانى نماز مى خواندند.(1).
یکى از علماى معاصر مى گوید در سفر به فرانسه از خانمى که مسلمان شده بود پرسیدم: چگونه مسلمان شدید؟ گفت: من سال ها پیش مقیم الجزایر بودم. یک روز از جاده اى عبور مى کردم که در کنار آن مزرعه اى بود و دیدم کسى رو به جهتى ایستاده و حرکاتى انجام مى دهد. کنجکاو شدم و از دیگران پرسیدم: این حرکات چیست؟ گفتند نماز مى خواند. کنجکاوتر شدم و سراغش رفتم: پرسیدم: چه مى کنى؟ چه مى گویى و چه مى خواهى؟ وقتى متوجه شدم در اسلام ارتباط با خالق این اندازه آسان است و این قدر عمیق و لطیف است تکان خوردم و مسلمان شدم.»(2).
امام سجاد علیه السلام فرمود: در سفر اسارت که ما از کوفه به سوى شام مى رفتیم عمه ام زینب (سلام الله علیها) نمازهاى واجب و مستحب را ایستاده به جا مى آورد و گاهى نمازش را نشسته مى خواند. دلیل آن را از او پرسیدم. فرمود: «به خاطر شدت گرسنگى و ضعف این چنین نماز مى خوانم.» زیرا مقدار غذایى که به او مى دادند بین کودکان تقسیم مى کرد و آن ها (مأمورین یزید و عمر سعد) در هر شبانه روز به هر یک از ما تنها یک قرص نان مى دادند.(3).
1) دلائل النبوه، ج1، ص 268.
2) نماز نشانه حکومت صالحان، ص 101.
3) زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، ص 18 – 17.