که امالقرى است و مرکز بسط ارض است: و الارض بعد ذلک دحیها.(1) و یدالله و بحیال الله و بحیال بیتالمعمور است که سر قلب و در سماء رابعه است. پس کعبهى امالقرى سر آن بیتالمعمور است که سر قلب است و سر سر آن، یدالله؛ و سر مستسر آن، اسم الله الاعظم است.
پس، اهل معرفت و اصحاب قلوب سرایت دهند حکم توحید را از سر به علن و از باطن به ظاهر؛ چنانچه در سر قلب خود جهات متشتته را فانى در وحدت تامه کنند و سر کوکب درى یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة(2) را دریابند در ظاهر، جهات متشتتهى شرقیه و غربیه را در امالقرى که مرتبهى وسطیت را دارد و غیر شرقى و غیر غربى است فانى کنند و سر «حیال الله» و «حیال بیتالمعمور» را دریابند.
و در نماز اولیاء توجه به قبله ظهور سر احدیت است در ملک بدن، چه که به سر وجودى وجههى احدیهى غیبیه را شهود کنند و بدان توجه نمایند، و سر ما من دابة الا هو آخذ بناصیتها(3) را مشاهده کنند و سر لا شرقیة و لا غربیة را دریابند.
و به مرتبهى لطیفهى اخوفیه به احدیت جمع اسماء ذاتیه که لیس لها غربیة غیب
**سر الصلوة، ص: 66@
الذات و لا شرقیة ظهور کثرة الاسماء و الصفات(4) توجه کنند و به مقام سر روح به حضرت جمع و احدیت، که مقام اسم الله الاعظم است و شرقى ظهور و غربى بطون نیست، توجه نمایند و به مقام قلب به سر بیتالمعمور، که مقام تجلى فعلى اسم اعظم است، توجه نمایند و سر لا شرقیة و لا غربیة را دریابند و به وجه ظاهر به عین کعبه، که از شرق و غرب معموره خارج است، توجه کنند و حق را در تمام مرائى به احدیت جمع مشاهده کنند.
و بدان که تحدید به وجه خاص و به وجههى معینه براى اظهار سر وحدت است؛ و آن براى عارف در هر دوره به عدد حضرات خمس لازم است؛ و از آن که گذشت تحدید نقص است: و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله.(5).
پس، عارف بالله حق را در جمیع امکنه و احیاز مشاهده، و همه را کعبهى آمال و وجههى جمال محبوب بیند و از تقیید به مرآتى دون مرآتى خارج، و ما رأیت شیئاً الا و رأیت الله فیه و معه گوید و فریاد داخل فى الاشیاء لا کدخول شىء فى شىء زند و نداى هو معکم اینما کنتم(6) را به جان بشنود و شهود کند. و الحمدلله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً.
**سر الصلوة، ص: 67@
1) «و زمین را پس از آن بگسترانید.» (نازعات / 30).
2) «(گویى) ستارهاى درخشان است که از درختى مبارک، زیتون، روشن مىشود که نه شرقى است و نه غربى.» (نور / 35).
3) «هیچ جنبندهاى نیست مگر آنکه خدا ناصیهاش (زمام اختیارش) را به دست دارد.» (هود / 56).
4) «براى او نه غربیت غیب ذات است، و نه شرقیت ظهور کثرت اسماء و صفات.».
5) مشرق و مغرب فقط از آن خداست؛ پس به هر جا روى بگردانید همانجا وجه خداست.» (بقره / 115).
6) «او با شماست هر کجا باشید.» (حدید / 4).