جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سوره‏ى المزمل آیات 1 تا 6

زمان مطالعه: 5 دقیقه

«یا ایها المزمل، قم اللیل الا قلیلا، نصفه او انقص منه قلیلا، او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، انا سنلقى علیک قولا ثقیلا، ان ناشئة اللیل هى اشد وطئا و اقوم قیلا»

یعنى الا اى رسولى که در جامه (فکرت و خاموشى) خفته‏اى، هان شب را به نماز و طاعت خدا برخیز مگر کمى که نصف یا چیزى کم‏تر از نصف باشد (به استراحت پرداز)، یا

**سیماى متهجدین، ص: 69@

چیزى بر نصف بیفزا و به تلاوت آیات قرآن با توجه کامل مشغول باش. ما به وحى خود کلام بسیار سنگین (و گرانمایه قرآن را) بر تو القا مى‏کنیم، البته نماز شب (و دعا و ناله سحر) بهترین شاهد اخلاص (و صفاى) قلب و دعوى صدق ایمان است.

در تفسیر نمونه آمده است: «تعبیر به «قیام» در جمله‏ى «قم اللیل» به معنى برخاستن در مقابل خوابیدن است، نه فقط روى پا ایستادن است و اما تعبیرات مختلفى که درباره‏ى مقدار شب زنده‏دارى در این آیات آمده، در حقیقت براى بیان تخییر است و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را مخیر مى‏کند که نیمى از شب یا چیزى کم‏تر یا چیزى بیش‏تر را بیدار بماند و تلاوت قرآن کند. در مرحله‏ى اول تمام شب را جز مقدار کمى ذکر مى‏کند و بعد تخفیف داده و آن را به نیمى از شب مى‏رساند و سپس کم‏تر از نیم. بعضى گفته‏اند: منظور تخییر در میان «دو سوم» و «نصف» و «یک سوم» شب است، به قرینه‏ى آیه‏اى که در آخر همین سوره خواهد آمد که مى‏فرماید: «ان ربک یعلم انک تقوم أدنى من ثلثى اللیل و نصفه و ثلاثه».

بعضى از مفسران گفته‏اند که منظور از جمله‏ى «قم اللیل الا قلیلا» این است که تمام شب‏ها را جز بعضى از شب‏ها به پا خیز و به این ترتیب استثنا در اجزاى شب نیست، بلکه در افراد شب‏ها است، ولى این تفسیر با توجه به مفرد بودن «لیل» و تعبیر به نصف و کم‏تر از آن، درست به نظر نمى‏رسد.

گفتیم گرچه مخاطب در این آیات شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم [است]؛ ولى ذیل سوره نشان مى‏دهد که مؤمنان هم در این برنامه با شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همگام بودند. اکنون سخن در این است که آیا این قیام و شب زنده‏دارى در اوایل دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بر همگان واجب بوده است یا نه؟ بعضى از مفسران معتقدند این امر واجب بوده، بعدا آیه‏ى آخر سوره، این حکم را نسخ کرده و فاصله‏ى آن حدود یک سال بوده است؛ حتى بعضى معتقدند که این

**سیماى متهجدین، ص: 70@

حکم قبل از تشریع نمازهاى پنجگانه بوده و پس از آن که نمازهاى پنجگانه تشریع شد، این حکم نسخ گردید.

همان طور که مرحوم طبرسى در مجمع‏البیان نیز آورده، در ظاهر آیات این سوره چیزى که دلیل بر نسخ باشد به چشم نمى‏خورد و بهتر آن است که گفته شود. این قیام و عبادت، مستحب و سنت مؤکده بوده و هرگز جنبه‏ى وجوب نداشته است، جز در مورد شخص پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم که طبق بعضى از آیات دیگر قرآن، نماز شب بر او واجب بوده است و مانعى ندارد که این مسئله براى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم واجب باشد و بر مسلمین مستحب، از این گذشته آنچه در روایات فوق آمده منحصر به نماز نیست؛ چرا که نماز شب نیمى از شب یا دو ثلث از شب و یا حتى یک ثلث از شب را اشغال نمى‏کند؛ آنچه در آیه مطرح است قیام براى ترتیل قرآن است.

بنابراین در اوایل کار این حکم به صورت مستحب موکدى بوده و بعد تخفیف داده شده است و با توجه به این که در آغاز هر کار مخصوصا در اوایل یک انقلاب بزرگ، همیشه توان و نیروى بیش‏ترى لازم است. جاى تعجب نیست که یک چنین دستور فوق‏العاده‏اى به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و مسلمانان داده شده باشد که قسمت زیادى از شب را بیدار بمانند و به محتواى این برنامه‏ى جدید و تعلیمات انقلابى آن آشنا گردند و علاوه بر آگاهى، خود را براى پیاده کردن آن، از نظر روحیه بسازند.

این آیات بار دیگر اهمیت شب زنده‏دارى و نماز شب و تلاوت قرآن را در آن هنگام که غافلان در خوابند، گوشزد مى‏کند قبلا نیز اشاره کرده‏ایم عبادت در شب، مخصوصا در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجر، اثر فوق‏العاده‏اى در صفاى روح و تهذیب نفوس و تربیت معنوى انسان و پاکى قلب و بیدارى دل و تقویت ایمان و اراده و تحکیم پایه‏هاى تقوا در دل و جان انسان دارد که حتى با یک مرتبه آزمایش انسان آثار آن را به روشنى در خود

**سیماى متهجدین، ص: 71@

احساس مى‏کند. به همین دلیل علاوه بر آیات قرآن، در روایات اسلامى نیز تأکید فراوانى روى آن شده است؛ از جمله در حدیثى از امام صادق علیه‏السلام مى‏خوانیم: «ان من روح الله تعالى ثلاثه: التهجد باللیل و افطار للصائم و لقاء الاخوان»؛ سه چیز از عنایات مخصوص الهى است: عبادت شبانه و افطار دادن به روزه داران و ملاقات برادران مسلمان.

«ان ناشئة اللیل هى أشد وطئا و اقوم قیلا»؛ مسلما برنامه‏ى عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت‏تر است. این آیات همچنان به بحث درباره عبادت شبانه و آموزش‏هاى معنوى در پرتو تلاوت قرآن در دل شب ادامه مى‏دهد و در حقیقت به منزله بیان دلیلى است براى آنچه در آیات قبل آمده است. مى‏فرماید: این دستور عبادت و تلاوت شبانه به خاطر آن است که برنامه (عبادت و تعلیم) شب پابرجاتر و با استقامت‏تر است. «ناشئة» از ماده‏ى «نشى» به معنى «حادثه» است و در این که منظور از آن در اینجا چیست، سه تفسیر براى آن ذکر شده:

نخست این که منظور ساعات شب است که یکى بعد از دیگرى حادث مى‏گردد یا خصوص ساعات آخر شب و سحرگاه؛ دیگر این که منظور برنامه قیام براى نماز و عبادت و تلاوت قرآن است، همان گونه که در حدیثى از امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام نقل شده که فرمود: «هى القیام فى آخر اللیل الى صلوة اللیل»؛ منظور قیام آخر شب براى نماز شب است و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه‏السلام در تفسیر این آیه آمده «قیامه عن فراشه لا یرید الا الله»؛ منظور برخاستن از بستر است که هدفى جز خدا نداشته باشد؛ سوم این که منظور آن حالات معنوى و روحانى و نشاط و جذبه‏ى ملکوتى است که در دل و جان انسان در این ساعات مخصوص شب به وجود مى‏آید که آثارش در روح انسان عمیق‏تر و دوامش بیش‏تر است.

البته این تفسیر و تفسیر قبل از آن لازم و ملزوم یکدیگرند و مناسب است که هر دو در

**سیماى متهجدین، ص: 72@

معنى این جمع باشد. «وطئا» در اصل به معنى گام نهادن و هم چنین به معنى توافق نکردن است. تعبیر به «اشد وطئا» یا به معنى مشقت و زحمتى است که قیام و عبادت شبانه دارد و یا به معنى تأثیرات ثابت و راسخى است که در پرتو این عبادات در روح و جان انسان پیدا مى‏شود. البته معنى دوم مناسب‏تر است. این احتمال نیز وجود دارد که به معنى توافق بیش‏ترى است که در این لحظات میان قلب و چشم و گوش انسان و بسیج همه‏ى آنها در مسیر عبادت پیدا مى‏شود.

«أقوم» از ماده‏ى «قیام» به معنى پابرجاتر و صاف‏تر است و «قیل» به معنى سخن گفتن است که در اینجا اشاره به ذکر خدا و تلاوت قرآن است. روى هم رفته این آیه از آیاتى است که با تعبیرات پر محتوایش رساترین سخن را درباره عبادت شبانه و نیایش سحرگاهان و راز و نیاز با محبوب در ساعاتى که اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهم‏تر است و هم چنین تأثیر آن در تهذیب نفوس و پرورش روح و جان انسانى، بیان کرده است و نشان مى‏دهد که روح آدمى در آن ساعات آمادگى خاصى براى نیایش و مناجات و ذکر و فکر دارد».(1).

در تفسیر ادبى خواجه عبدالله انصارى آمده است: «اى جوانمرد! هیچ کرامت چنان نبود که در شب تارى از بستر گرم برخیزى و بر درگاه بارى با تضرع و زارى و در مناجات شوى و به زبان نیاز در حضرت راز گویى؛ الهى! بارم ده تا قصه درد خود به تو بردارم، بر درگاه تو مى‏زارم و در امید و بیمم مى‏نازم. خدایا! واپذیرم تا با تو پردازم. یک نظر در من مى‏نگر، تا دو گیتى به آب اندازم، عزیز من! در شب بیدار و هشیار باش که شب بوستان دوستان است و بهار عارفان. شب مرغزار محبان است و نور صادقان. شب سرور مشتاقان‏

**سیماى متهجدین، ص: 73@

است و راحت روح مطیعان.


1) تفسیر نمونه ج 25 صص 166 – 176.