«یا ایها المزمل، قم اللیل الا قلیلا، نصفه او انقص منه قلیلا، او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، انا سنلقى علیک قولا ثقیلا، ان ناشئة اللیل هى اشد وطئا و اقوم قیلا»
یعنى الا اى رسولى که در جامه (فکرت و خاموشى) خفتهاى، هان شب را به نماز و طاعت خدا برخیز مگر کمى که نصف یا چیزى کمتر از نصف باشد (به استراحت پرداز)، یا
**سیماى متهجدین، ص: 69@
چیزى بر نصف بیفزا و به تلاوت آیات قرآن با توجه کامل مشغول باش. ما به وحى خود کلام بسیار سنگین (و گرانمایه قرآن را) بر تو القا مىکنیم، البته نماز شب (و دعا و ناله سحر) بهترین شاهد اخلاص (و صفاى) قلب و دعوى صدق ایمان است.
در تفسیر نمونه آمده است: «تعبیر به «قیام» در جملهى «قم اللیل» به معنى برخاستن در مقابل خوابیدن است، نه فقط روى پا ایستادن است و اما تعبیرات مختلفى که دربارهى مقدار شب زندهدارى در این آیات آمده، در حقیقت براى بیان تخییر است و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را مخیر مىکند که نیمى از شب یا چیزى کمتر یا چیزى بیشتر را بیدار بماند و تلاوت قرآن کند. در مرحلهى اول تمام شب را جز مقدار کمى ذکر مىکند و بعد تخفیف داده و آن را به نیمى از شب مىرساند و سپس کمتر از نیم. بعضى گفتهاند: منظور تخییر در میان «دو سوم» و «نصف» و «یک سوم» شب است، به قرینهى آیهاى که در آخر همین سوره خواهد آمد که مىفرماید: «ان ربک یعلم انک تقوم أدنى من ثلثى اللیل و نصفه و ثلاثه».
بعضى از مفسران گفتهاند که منظور از جملهى «قم اللیل الا قلیلا» این است که تمام شبها را جز بعضى از شبها به پا خیز و به این ترتیب استثنا در اجزاى شب نیست، بلکه در افراد شبها است، ولى این تفسیر با توجه به مفرد بودن «لیل» و تعبیر به نصف و کمتر از آن، درست به نظر نمىرسد.
گفتیم گرچه مخاطب در این آیات شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم [است]؛ ولى ذیل سوره نشان مىدهد که مؤمنان هم در این برنامه با شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همگام بودند. اکنون سخن در این است که آیا این قیام و شب زندهدارى در اوایل دعوت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بر همگان واجب بوده است یا نه؟ بعضى از مفسران معتقدند این امر واجب بوده، بعدا آیهى آخر سوره، این حکم را نسخ کرده و فاصلهى آن حدود یک سال بوده است؛ حتى بعضى معتقدند که این
**سیماى متهجدین، ص: 70@
حکم قبل از تشریع نمازهاى پنجگانه بوده و پس از آن که نمازهاى پنجگانه تشریع شد، این حکم نسخ گردید.
همان طور که مرحوم طبرسى در مجمعالبیان نیز آورده، در ظاهر آیات این سوره چیزى که دلیل بر نسخ باشد به چشم نمىخورد و بهتر آن است که گفته شود. این قیام و عبادت، مستحب و سنت مؤکده بوده و هرگز جنبهى وجوب نداشته است، جز در مورد شخص پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم که طبق بعضى از آیات دیگر قرآن، نماز شب بر او واجب بوده است و مانعى ندارد که این مسئله براى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم واجب باشد و بر مسلمین مستحب، از این گذشته آنچه در روایات فوق آمده منحصر به نماز نیست؛ چرا که نماز شب نیمى از شب یا دو ثلث از شب و یا حتى یک ثلث از شب را اشغال نمىکند؛ آنچه در آیه مطرح است قیام براى ترتیل قرآن است.
بنابراین در اوایل کار این حکم به صورت مستحب موکدى بوده و بعد تخفیف داده شده است و با توجه به این که در آغاز هر کار مخصوصا در اوایل یک انقلاب بزرگ، همیشه توان و نیروى بیشترى لازم است. جاى تعجب نیست که یک چنین دستور فوقالعادهاى به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و مسلمانان داده شده باشد که قسمت زیادى از شب را بیدار بمانند و به محتواى این برنامهى جدید و تعلیمات انقلابى آن آشنا گردند و علاوه بر آگاهى، خود را براى پیاده کردن آن، از نظر روحیه بسازند.
این آیات بار دیگر اهمیت شب زندهدارى و نماز شب و تلاوت قرآن را در آن هنگام که غافلان در خوابند، گوشزد مىکند قبلا نیز اشاره کردهایم عبادت در شب، مخصوصا در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجر، اثر فوقالعادهاى در صفاى روح و تهذیب نفوس و تربیت معنوى انسان و پاکى قلب و بیدارى دل و تقویت ایمان و اراده و تحکیم پایههاى تقوا در دل و جان انسان دارد که حتى با یک مرتبه آزمایش انسان آثار آن را به روشنى در خود
**سیماى متهجدین، ص: 71@
احساس مىکند. به همین دلیل علاوه بر آیات قرآن، در روایات اسلامى نیز تأکید فراوانى روى آن شده است؛ از جمله در حدیثى از امام صادق علیهالسلام مىخوانیم: «ان من روح الله تعالى ثلاثه: التهجد باللیل و افطار للصائم و لقاء الاخوان»؛ سه چیز از عنایات مخصوص الهى است: عبادت شبانه و افطار دادن به روزه داران و ملاقات برادران مسلمان.
«ان ناشئة اللیل هى أشد وطئا و اقوم قیلا»؛ مسلما برنامهى عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است. این آیات همچنان به بحث درباره عبادت شبانه و آموزشهاى معنوى در پرتو تلاوت قرآن در دل شب ادامه مىدهد و در حقیقت به منزله بیان دلیلى است براى آنچه در آیات قبل آمده است. مىفرماید: این دستور عبادت و تلاوت شبانه به خاطر آن است که برنامه (عبادت و تعلیم) شب پابرجاتر و با استقامتتر است. «ناشئة» از مادهى «نشى» به معنى «حادثه» است و در این که منظور از آن در اینجا چیست، سه تفسیر براى آن ذکر شده:
نخست این که منظور ساعات شب است که یکى بعد از دیگرى حادث مىگردد یا خصوص ساعات آخر شب و سحرگاه؛ دیگر این که منظور برنامه قیام براى نماز و عبادت و تلاوت قرآن است، همان گونه که در حدیثى از امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمود: «هى القیام فى آخر اللیل الى صلوة اللیل»؛ منظور قیام آخر شب براى نماز شب است و در حدیث دیگرى از امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه آمده «قیامه عن فراشه لا یرید الا الله»؛ منظور برخاستن از بستر است که هدفى جز خدا نداشته باشد؛ سوم این که منظور آن حالات معنوى و روحانى و نشاط و جذبهى ملکوتى است که در دل و جان انسان در این ساعات مخصوص شب به وجود مىآید که آثارش در روح انسان عمیقتر و دوامش بیشتر است.
البته این تفسیر و تفسیر قبل از آن لازم و ملزوم یکدیگرند و مناسب است که هر دو در
**سیماى متهجدین، ص: 72@
معنى این جمع باشد. «وطئا» در اصل به معنى گام نهادن و هم چنین به معنى توافق نکردن است. تعبیر به «اشد وطئا» یا به معنى مشقت و زحمتى است که قیام و عبادت شبانه دارد و یا به معنى تأثیرات ثابت و راسخى است که در پرتو این عبادات در روح و جان انسان پیدا مىشود. البته معنى دوم مناسبتر است. این احتمال نیز وجود دارد که به معنى توافق بیشترى است که در این لحظات میان قلب و چشم و گوش انسان و بسیج همهى آنها در مسیر عبادت پیدا مىشود.
«أقوم» از مادهى «قیام» به معنى پابرجاتر و صافتر است و «قیل» به معنى سخن گفتن است که در اینجا اشاره به ذکر خدا و تلاوت قرآن است. روى هم رفته این آیه از آیاتى است که با تعبیرات پر محتوایش رساترین سخن را درباره عبادت شبانه و نیایش سحرگاهان و راز و نیاز با محبوب در ساعاتى که اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهمتر است و هم چنین تأثیر آن در تهذیب نفوس و پرورش روح و جان انسانى، بیان کرده است و نشان مىدهد که روح آدمى در آن ساعات آمادگى خاصى براى نیایش و مناجات و ذکر و فکر دارد».(1).
در تفسیر ادبى خواجه عبدالله انصارى آمده است: «اى جوانمرد! هیچ کرامت چنان نبود که در شب تارى از بستر گرم برخیزى و بر درگاه بارى با تضرع و زارى و در مناجات شوى و به زبان نیاز در حضرت راز گویى؛ الهى! بارم ده تا قصه درد خود به تو بردارم، بر درگاه تو مىزارم و در امید و بیمم مىنازم. خدایا! واپذیرم تا با تو پردازم. یک نظر در من مىنگر، تا دو گیتى به آب اندازم، عزیز من! در شب بیدار و هشیار باش که شب بوستان دوستان است و بهار عارفان. شب مرغزار محبان است و نور صادقان. شب سرور مشتاقان
**سیماى متهجدین، ص: 73@
است و راحت روح مطیعان.
1) تفسیر نمونه ج 25 صص 166 – 176.