جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سیره‏ى اصحاب

زمان مطالعه: 6 دقیقه

همچنین، نویسندگان و محدثان اسلامى در جوامع روایى خود، احادیث بسیارى را که بیانگر سیره‏ى عملى اصحاب و تابعین پیامبر صلى الله علیه و آله در سجده مى‏باشد، به رشته‏ى تحریر درآورده‏اند و همه حاکى از آنند که صحابه و تابعان آن حضرت، در حال اختیار و شرایط عادى، تنها بر زمین (اعم از خاک، سنگ و غیره) و برخى اجزاء گیاهان چون حصیر، سجده مى‏کرده‏اند و از سجده بر لباس، پارچه و پوشیدنى‏ها خوددارى مى‏نموده‏اند.

در این جا به برخى از احادیث یاد شده اشاره مى‏نماییم:

1. نافع مى‏گوید:

«عبدالله بن عمر به هنگام سجده، دستار خود را برداشت تا پیشانى خود را بر زمین بگذارد.» (1).

2. ابن‏سعد در کتاب خود «الطبقات الکبرى» چنین مى‏نگارد:

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 41@

«مسروق بن أجدع، به هنگام سفر، خشتى را با خود برمى‏داشت تا در کشتى، بر آن سجده نماید.» (2).

لازم به تذکر است که مسروق بن أجدع، یکى از تابعان پیامبر صلى الله علیه و آله و اصحاب ابن‏مسعود بوده است و صاحب «الطبقات الکبرى» وى را از جمله‏ى طبقه‏ى اول از اهل کوفه پس از پیامبر و کسانى که از ابى‏بکر و عمر و عثمان و على علیه‏السلام و عبدالله بن مسعود روایت نموده‏اند، به شمار آورده است.

رفتار این شخصیت بزرگ صدر اسلام، بى‏پایگى گفتار کسانى را که همراه داشتن قطعه‏اى تربت را شرک و بدعت مى‏پندارند، اثبات مى‏کند و روشن مى‏سازد که پیشتازان تاریخ اسلام نیز، بدین کار مبادرت مى‏ورزیدند. در صورتى که اگر سجده بر همه چیز روا بود، چه ضرورت داشت که این تابعى معروف (مسروق بن أجدع)، خشت کوچکى را با خود حمل نماید؟ و آیا شیعیان جهان جز روش عملى مسلمانان صدر اسلام را که پیشتازان دین بوده‏اند، پیروى مى‏کنند؟

3. رزین مى‏گوید:

«على بن عبدالله بن عباس به من نوشت: لوحى از سنگ‏هاى کوه مروه را براى من بفرست تا بر آن سجده

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 42@

نمایم.» (3).

از سخن على بن عبدالله بن عباس که وى نیز، از طبقه تابعین مى‏باشد، دو نکته معلوم مى‏گردد:

الف. التزام به سجده بر سنگ که یکى از اجزاء زمین است و همراه داشتن آن، با روح توحید و خداپرستى، سازگار بوده و هرگز به معناى شرک و پرستش آن سنگ نیز نمى‏باشد.

ب. برخى از شخصیت‏هاى صدر اسلام، ترجیح مى‏دادند، قطعه‏اى از سرزمین مقدس (مانند مروه) سجده‏گاه آنان باشد و بدین وسیله، بدان تبرک مى‏جسته‏اند.

بنابراین، کسانى که شیعه را به خاطر ترجیح دادن سجده بر خاک و دیگر اجزاء زمین و همراه داشتن قطعه‏اى از تربت سرزمینى مقدس به شرک و پرستش غیر خدا متهم مى‏سازند، سخنى بى‏پایه مى‏گویند و از ابتدایى‏ترین اصول اسلام و روش مسلمانان صدر اول، آگاهى ندارند.

4. ابى‏امیه مى‏گوید:

«ابوبکر، بر زمین سجده مى‏نمود (یا نماز مى‏خواند)…» (4).

5. ابوعبیده مى‏گوید:

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 43@

«ابن‏مسعود، جز بر زمین بر چیز دیگرى سجده نمى‏کرد (یا نماز نمى‏گزارد)». (5).

6. از عبدالله بن عمر نقل شده است که خوش نداشت بر گوشه‏ى عمامه خود سجده کند مگر این که آن را کنار بزند. (6).

7. بیهقى در مورد عبادة بن ثابت مى‏گوید:

«هرگاه به نماز مى‏ایستاد، عمامه را از پیشانى خود، کنار مى‏زد.» (7).

در پرتو روایات اسلامى یاد شده، به خوبى معلوم مى‏گردد که در صدر اسلام و از آغاز قانونگذارى سجده، مسلمانان و در رأس آن‏ها پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله، بر زمین سجده مى‏نموده‏اند و کسانى را که به هنگام سجود، پارچه‏اى را که به عنوان عایق، در بین پیشانى و زمین قرار مى‏دادند، نهى مى‏کرده‏اند.

بنابراین به یقین روشن مى‏گردد که سنت و سیره‏ى پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و روش عملى صحابه و تابعین آن حضرت، آن بوده که بر اجزاء زمین (مانند خاک و سنگ) و برخى از اجزاء گیاهان مانند حصیر، سجده مى‏کرده‏اند.

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 44@

در این زمینه، روایات فراوان دیگرى نیز وجود دارد مبنى بر اینکه در گرماى طاقت فرساى عربستان که زمین را گداخته و سوزان مى‏نموده به صورتى که سجده بر زمین، بسیار دشوار و دردناک بوده است، حتى در آن شرایط نیز، صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله مقید بودند بر خاک و یا سنگریزه‏هایى که در دست خود نگه مى‏داشتند تا خنک شود، سجده نمایند و یا با روش‏هاى دیگرى، سجده‏گاه را خنک مى‏نمودند و بر زمین سجده مى‏کردند.

در این جا برخى از این روایات را در ادامه‏ى احادیثى که حاکى از سیره و روش عملى مسلمانان صدر اسلام است، از نظر شما مى‏گذرانیم.

8. جابر بن عبدالله مى‏گوید:

«با رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز ظهر مى‏گزاردم، یک مشت از سنگریزه را در دست خود نگه مى‏داشتم تا خنک شود تا بر آن سجده نمایم.» (8).

حدیث مذکور، در بسیارى از کتب احادیث اسلامى مانند: مسند احمد، سنن بیهقى، کنزالعمال، سنن نسائى، سنن ابى‏داود، با الفاظ مختلف و از اشخاصى چون جابر، انس و دیگران آمده است.

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 45@

بیهقى در سنن خود، پس از نقل حدیث یاد شده از انس، از شیخ خود چنین حکایت مى‏کند:

«شیخ فرمود اگر سجده بر لباس متصل به وى جایز بود، سجده بر لباس آسان‏تر از خنک کردن سنگ‏ریزه براى سجده بود.» (9).

از این جا معلوم مى‏شود که مسلمانان صدر اسلام و صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله، سجده بر لباس و پوشاک را جایز نمى‏دانستند، و گرنه دلیلى بر خنک کردن سنگریزه‏ها براى سجده، وجود نداشت که سنگریزه‏ها را در دست خود نگهدارند تا خنک شود و بر آن سجده نمایند، بلکه قطعه‏اى از پارچه یا گوشه‏ى لباس خود را بین پیشانى خود و زمین قرار مى‏دادند و بر آن پارچه یا فرش پارچه‏اى سجده مى‏نمودند.

9. «انس» مى‏گوید:

«با رسول خدا صلى الله علیه و آله در شدت گرما نماز مى‏خواندیم، یکى از ما مقدارى سنگریزه در دست خود نگه مى‏داشت و آنگاه که خنک مى‏شد بر آن سجده مى‏نمود.» (10).

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 46@

از سوى دیگر، روایات انبوهى از محدثان اسلامى رسیده است، مبنى بر اینکه: گروهى از صحابه‏ى پیامبر صلى الله علیه و آله از شدت حرارت زمین به تنگ آمده و به رسول خدا شکایت مى‏بردند تا اجازه دهد بر چیزى غیر از زمین سجده کنند؛ اما پیامبر گرامى، جز سجده بر زمین، پیشنهاد دیگرى را مطرح نمى‏فرمود.

هر انسان باانصاف مى‏داند که اگر سجده بر لباس، پارچه و یا فرش‏هاى پارچه‏اى (که شیعه سجده بر آن را روا نمى‏داند) جایز بود، بى‏تردید، رسول خدا صلى الله علیه و آله به مسلمانان اجازه مى‏داد تا برآن سجده کنند.

در این جا، از میان انبوه روایات یاد شده نمونه‏هایى را از نظر شما مى‏گذرانیم که خود، دلیل روشنى دیگر بر دیدگاه مسلمانان شیعه مى‏باشد.

11. بیهقى از خباب بن أرت چنین روایت مى‏کند:

«از شدت گرما و سوزش پیشانى و کف دست‏هایمان، به پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله شکایت کردیم، ولى آن حضرت، شکایت ما را نپذیرفت.» (11).

12. مسلم بن حجاج نیز از خباب بن أرت، چنین حکایت مى‏نماید:

«به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدیم و از سوزش گرما

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 47@

شکایت کردیم، اما آن حضرت شکایت را نپذیرفت (یعنى راه حل دیگرى براى ما پیشنهاد نفرمود)». (12).

**سجده بر تربت یا نهایت تواضع در پیشگاه خداوند، ص: 48@


1) سنن بیهقى، ج 2، ص 105، طبع 1، (حیدرآباد دکن)، کتاب الصلاة، باب الکشف عن السجدة فى السجود: «ان ابن‏عمر کان إذا سجد و علیه العمامة یرفعها حتى یضع جبهته بالأرض».

2) الطبقات الکبرى، ج 6، ص 79، طبع بیروت، در احوالات مسروق بن أجدع: «کان مسروق إذا خرج یخرج بلبنة یسجد علیها فى السفینة».

3) اخبار مکه (ازرقى) ج 3، ص 151 (به نقل از «رزین»): «کتب إلى علی بن عبدالله بن عباس رضى الله عنه ان ابعث إلىّ بلوح من أحجار المروة أسجد علیه».

4) المصنف، ج 1، ص 397: «أن أبابکر کان یسجد أو یصلى على الأرض…».

5) المصنف، ج 1، ص 367 و مجمع الزوائد، ج 2، ص 57 (به نقل از طبرانى): «ان ابن‏مسعود لا یسجد – أو قال: لا یصلى – إلا على الأرض».

6) سنن بیهقى، ج 2، ص 105 و المصنف، ج 1، ص 401: «عن عبدالله بن عمر انه کان یکره أن یسجد على کور عمامته حتى یکشفها».

7) سنن بیهقى، ج 2، ص 105: «انه کان إذا قام إلى الصلاة حسر العمامة عن جبهته».

8) مسند احمد، ج 1، ص 388، 401، 437، 462: «کنت أصلى مع رسول الله صلى الله علیه و آله الظهر فآخذ قبضة من حصى فى کفى لتبرد حتى اسجد علیها من شدة الحر» و نظیر آن در سنن بیهقى، ج 1، ص 439 آمده است.

9) سنن بیهقى، ج 2، ص 105 و 106: «قال الشیخ: ولو جاز السجود على ثوب متصل، لکان ذلک أسهل من تبرید الحصى فى الکف و وضعها للسجود.».

10) سنن بیهقى، ج 2، ص 106: «کنا نصلى مع رسول الله صلى الله علیه و آله فى شدة الحر فیأخذ احدنا الحصیاء فى یده فاذا برد وضعه و سجد علیه».

11) سنن بیهقى، ج 1، ص 438 و ج 2، ص 105 – 107: «شکونا إلى رسول الله صلى الله علیه و آله شدة الرمضاء فى جباهنا و أکفنا فلم یشکنا».

12) صحیح مسلم، ج 1، ص 433: «عن خباب قال: أتینا رسول الله صلى الله علیه و آله فشکونا إلیه حر الرمضاء فلم یشکنا».