جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صاحب معجزه ظاهر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

صاحب معجزه ظاهره در زینت المجالس گفته است که عمر بن الخطاب مردى بلند بالا بود. روزى در مسجد با حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام نشسته بود خواست با آن جناب شوخى کند و او را تخفیف بدهد. کفش آن حضرت را

**زاد المتقین‏ یا معراج المومنین، ص: 161@

برداشت و در جاى بلندى گذاشت که دست آن حضرت نرسد. چون عمل او به آن حضرت معلوم شد به یکى از ستون‏هاى مسجد که عمر به آن تکیه داده بود فرمودند تا بر روى لباس‏هاى عمر قرار گرفت. پس حضرت برخاستند و کفش‏هاى خود را برداشتند و خواستند از مسجد بیرون روند. عمر فریاد زد و مردم دور او جمع شدند و به او مى‏خندیدند و او مى‏خواست حرکت کند و برخیزد و قدرت نداشت. چون قدرى مردم به او سخریه و استهزاء نمودند حضرت به ستون امر فرمودند از روى لباس او پس رفت.