امام سجاد علیهالسلام در مناجات هشتم از مناجات خمس عشر که به نام «مناجات مریدین» و مشتاقین است مىفرماید: «… و ما را به آن بندگان خاصت که با سرعت به سوى تو مبادرت مىجویند و دائم حلقه بر در تو مىزنند و شب و روز ترا پرستش مىکنند و از هیبت و عظمتت ترسان و هراسانند ملحق فرما. همان بندگان پاک که آب از سر چشمهى صفاى توحید نوشاندى و به آرزویشان رسانیدى و حاجتهایشان برآوردى و به مقاصد عالیه شان به فضل و کرمت نائل ساختى و دلهاشان را پر از محبت خود فرمودى و آن تشنگان جرعهى وصالت را از آب صاف (عشق و معرفت و طاعت) خود سیراب گردانیدى. پس به لطف تو به مقام لذت مناجاتت رسیدند و از کرمت منتهاى مقصودشان را که
**سیماى متهجدین، ص: 32@
مشاهدهى توست یافتند. پس اى خدایى که به هر که رو سوى تو آورد توجه و اقبال کرده و با عطوفت و مهر فضل و احسان مىکنى و به آنان که از یاد تو غافلند هم رئوف و مهربان هستى و با عاطفه و لطف و جاذبهى محبت آنها را نیز به درگاهت مىکشانى. از تو اى خدا، درخواست مىکنم که بهرهى مرا از فضل خود بیشتر و منزلتم را نزد خویش بالاتر از همهى آنان قرار دهى و قسمتم را از دوستى و عشق و محبتت بزرگتر و نصیب معرفتم را به تو افزونتر گردانى که من اى خدا، توجهم از همه منقطع به سوى تو و دلم مشتاق توست. تویى مقصودم نه غیر تو. بیدارى و کم خوابیم از شوق تست. لقایت نور دیدگانم و مقام وصالت تنها آرزوى من است. شوقم منحصر به تو و سرگردان و واله محبت توام. دلباختهى هواى توام. غرض و مقصدم خشنودى تست و به مشاهدهى تو نیازمندم و نعمت جوارت مطلوب من است و مقام قربت منتهاى خواهش من است و حال مناجات با تو فرح و آرامش خاطر من است و دواى مرض و شفاى قلب سوزانم و تسکین حرارت دل و رافع غم و اندوهم پیش تست…»(1).
و در مناجات نهم که «مناجات محبین» است مىفرماید: «اى خدا، آن کیست که شیرینى محبتت را چشید و جز تو کسى را خواست و آن کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظهاى روى از تو گردانید؟ اى خدا! ما را از آنان قرار ده که براى مقام قرب و دوستى خود برگزیدهاى و خالص براى عشق و محبتت نمودهاى و به لقایت مشتاق و به قضایت خشنود نمودهاى و نعمت دیدارت را به او عطا کرده اى و براى مقام رضایت برگزیدهاى و از براى فراق و هجرانت در پناه خود گرفتهاى و در جوار خود در نشیمنگاه عالم صدق و حقیقت او را جاى دادهاى و به رتبهى مخصوص گردانیدهاى و لایق پرستش
**سیماى متهجدین، ص: 33@
خود نمودهاى و دلباختهى محبت و برگزیده براى مشاهدهى خویش گردانیدهاى و یک جهت روى او را به سوى خود آوردهاى و قلبش را از هر چه جز دوستى تست خالى ساختهاى و او را راغب به آنچه نزد تست گردانیدهاى و ذکرت را به او الهام کردهاى و شکرت را به او آموختهاى و به طاعتت سرگرمش نمودهاى و از صالحان خلق خود قرارش دادهاى و براى مناجاتت انتخابش نمودهاى و از هر چه او را از تو دور کند علاقه اش را بریدهاى. اى خدا، ما را از آنان قرار ده که بالفطره به تو شادمان و خوشند و از دل نالهى شوق مىکشند و همهى عمر با آه و نالهى (عاشقانه)اند. پیشانیشان در پیشگاه عظمتت به سجده و چشمهاشان بیدار در خدمتت و اشک دیدگانشان از خوفت جارى و دلهاشان علاقه مند عشق و محبتت و قلوبشان را جلال و مهابتت از عالم برکنده است.
اى خدایى که انوار قدسش به چشم دوستان در کمال روشنى است و تجلیات ذاتش بر قلوب عارفان او شوق و نشاظ انگیز است. اى آرزوى دل مشتاقان! اى منتهاى مقصود محبان! از تو درخواست مىکنم دوستى ترا و دوستى دوستدارانت را و دوست داشتن هر کارى که مرا به مقام قرب تو رساند و هم درخواست دارم که خود را از هر چه غیر توست بر من محبوبتر گردانى و محبتم را منحصر به مقام خشنودى خود سازى و شوقم را به تو بیش از عصیانت قرار دهى و بر من به یک نظر کردن بر جمالت منت گذار و به من به چشم لطف و محبت بنگر و هیچ وقت روى از من مگردان و مرا از اهل سعادت و سالکان طریق محبت نزد خود گردان. اى اجابت کنندهى دعاى خلق! اى مهربانترین مهربانان عالم!»(2).
در مناجات یازدهم که «مناجات المفتقرین» نامیده شده و عرض حال نیازمندان به درگاه حضرتش مىباشد مىفرماید: «… و حرارت اشتیاقم را جز وصالت فرو نمى نشاند و
**سیماى متهجدین، ص: 34@
شعلهى سوز و گدازم را جز لقایت خاموش نمىکند و بر آتش شوقم چیزى جز نظر به جمالت آب نمىزند و دلم جز به قرب تو جایى آرام نمىگیرد. اندوه و حسرتم را جز نسیم رحمتت زایل نمىکند و دردم را جز توجهت کسى شفا نمىدهد و چیزى جز قرب تو غم از دل نمىبرد و بر جراحتم جز بخششت مرهم نمىگذارد و زنگار قلبم را جز عفوت پاک نمىسازد و وسواس و اندیشههاى باطل درونم را جز فرمان تو زایل نتواند کرد…»(3).
در مناجات دوازدهم که «مناجات العارفین» مىباشد و مىفرماید:
«… اى خدا! ما را از آن بندگانت قرار ده که نهالهاى شوق لقایت در باغ دلهایشان سبز و خرم گشته و سوز محبت سراسر قلب آنها را فرا گرفته است…»(4).
و باز در بخشى دیگر از همین مناجات مىفرماید: «… اى خداى من! چقدر یاد تو که به الهام خطور کند بر دلها لذت بخش است و چه اندازه فکر و اندیشه ها که در پردههاى غیب به سوى تو سیر مىکنند شیرین است؟! چقدر طعم محبتت خوش و شربت قرب تو گواراست؟(4).
1) مفاتیح الجنان صص 227 و 228.
2) مفاتیح الجنان صص 229 و 230.
3) مفاتیح الجنان صص 221 و 232.
4) مفاتیح الجنان ص 234.