علامه حسنزاده آملى (دام ظله العالى) در وصف استاد خود آیتالله دکتر مهدى الهى قمشهاى (ره) مىگوید: «الهى سحرى بود. الهى شب با ستارگان گفتگو داشت. الهى را مناجاتهاى آتش سوز است. الهى گریهها داشت. الهى عالم ربانى بود. الهى اهل ایقان بود. الهى مفسر قرآن بود. الهى سوز و گداز داشت. الهى راز و نیاز داشت. الهى مراقب بود. الهى عارف بود. الهى عاشق بود. الهى مهربان بود و حسنزاده را آرام جان. الهى محب خالص پیغمبر و آل پیغمبر بود. الهى صاحب تألیفات بود. الهى نغمه حسینى بسرود. الهى تربیت شده آقا بزرگ حکیم و عارف یزدى بود. الهى الهى بود».
و در جاى دیگر مىفرماید: «به خلوت شب و بیدارى سحر و گفتگوى با ماه و ستارگان بسیار انس داشت و قسمت اعظم غزلیاتش در این موضوع است؛
بیا تا ساعتى در شام تاریک
ز اشک دیده پیماییم ساغر
بیا تا در دل شب با دل خویش
سخن گوییم از آن پر ناز دلبر
در نغمهى الهى چهل و چهار بیت دربارهى «شب» آورده که چشم «شبنشینان» بساط قرب دوست بدان روشن مىگردد و مطلعش این است:
شب آمد شب رفیق دردمندان
شب آمد شب حریف مستمندان
شب آمد شب که نالد عاشق زار
گهى از دست دل گاهى ز دلدار
**سیماى متهجدین، ص: 168@
در این اواخر به قم مشرف شده بودند و به بنده افتخار خدمت دادند. قضا را یکى از دوستان نیز مهمان بنده بود. چون صبح فرا رسید آن دوست چقدر از سحر الهى سخن گفت».(1).
1) مرورى بر آثار و تألیفات علامه حسنزاده آملى ص 158.