در قرآن شریف با مصاحبهاى اندیشاننده یا داستانى تکاندهنده رو به رو مىگردیم، که بهشتیان و دوزخیان، پس از قرار گرفتن در جایگاه خود در بهشت و دوزخ، با هم مصاحبهاى ترتیب مىدهند و از راهى دور – که بسیار نزدیک مىنماید – به گفت و شنود مىپردازند که سخت تفکرانگیز و درسآموز است.
در این مصاحبه چنین آمده است: هنگامى که بهشتیان نیکبخت در میان بوستانهاى زیبا و پرنعمت بهشت قرار مىگیرند، و دوزخیان نگونبخت در اعماق آتش شعلهور دوزخ گرفتار مىشوند،
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 74@
به قدرت و حکمت خدا، گویى از دور، فضا و شرایط همدیگر را مىبینند؛ به همین جهت، بهشتیان مىکوشند تا مصاحبهاى با دوزخیان ترتیب دهند و در مورد سرنوشت سیاه گناهکاران و بیداد پیشگان پرس و جو کنند و از راز نگونسارى آنان به آتش دوزخ، حقیقت را از زبان خود آنان بشنوند.
پس از ایجاد ارتباط صوتى و تصویرى بسیار گویا و روشن با آنان و اعلام آشنایى و سابقهى دوستى با هم در زندگى دنیا، در نخستین پرسش خود از آنان مىپرسند که:
«ما سلککم فى سقر -» (1).
چه چیز و چه عاملى شما را در آتش شعلهور دوزخ و آن شرایط و فضاى دهشتناک درآورد؟
دوزخیان نگونبخت از پردهى دل آهى سوزان مىکشند و در پاسخ آنان مىگویند:
«قالوا لم نک من المصلین –
و لم نک نطعم المسکین –
و کنا نخوض مع الخائضین –
و کنا نکذب بیوم الدین –
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 75@
حتى أتانا الیقین –
فما تنفعهم شفاعة الشافعین –
فما لهم عن التذکرة معرضین -» (2).
ما، از نمازگزاران راستین نبودیم،
و بینوایان را غذا نمىدادیم،
و با یاوه گویان یاوه مىگفتیم،
و روز پاداش را دروغ مىشمردیم،
تا آن گاه که مرگ ما در رسید…
1) این مصاحبهى اندیشاننده، با این پیش پرده و مقدمهى روشنگر آغاز مىگردد که: «کل نفس بما کسبت رهینة – الا أصحاب الیمین – فى جنات یتساءلون – عن المجرمین – ما سلککم فى سقر -» هر کسى در گرو دستاورد خویش است، جز سعادتمندان [که بامنش و کردار زیبایشان خود را آزاد ساختهاند.] در میان بوستانهاى [بهشت] در مورد گناهکاران از هم مىپرسند. [آن گاه مىگویند:]… مدثر / آیههاى 38 – 42.
2) مدثر / آیههاى 42 – 49.