در فرهنگ سیاح مى خوانیم: «زکات یعنى خلاصه چیزى، پاره اى از مال که صدقه مى دهند. «زکوة؛ یعنى پاکى، تقدس، حرمت، نیکى خیرات و مبرات.»(1).
اما در اصطلاح دین، زکات را بخشى از مال مى دانیم که در مواردى با دستور امام معصوم و یا نایب امام خرج مى شود. شاید از آن جهت این بخشش از مال را زکات مى خوانیم که سبب پاکى و تقدس باقى مانده مال مى شود. در رساله توضیح المسائل امام(ره) در احکام زکات (مسئله 1853) مى خوانیم: «زکات نه چیز واجب است: اول گندم، دوم جو، سوم خرما، چهارم کشمش، پنجم طلا، ششم نقره، هفتم شتر، هشتم گاو، نهم گوسفند. اگر کسى مالک یکى از این نه چیز باشد، با شرایطى که بعداً گفته مى شود باید مقدارى که معین شده به یکى از مصرف هایى که دستور داده اند برساند.(2) هم چنین در مورد راه هاى مصرف زکات مى خوانیم: «انسان مى تواند زکات را در هشت مورد استفاده کند. اول فقیر و آن کسى است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسى که صنعت یا ملک یا سرمایه اى دارد که مى تواند مخارج سال خود را بگذراند فقیر نیست. دوم مسکین و آن کسى است که از فقیر سخت تر مى گذراند. سوم کسى است که از طرف امام علیه السلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع آورى نماید و به حساب آن رسیدگى کند و آن را به امام و یا نایب امام یا فقرا برساند. چهارم کافرهایى که اگر زکات به آن ها بدهند به دین اسلام مایل مى شوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک مى کنند. پنجم، خریدارى بنده و آزاد کردن آن. ششم بدهکارى که نمى تواند قرض خود را بدهد. هفتم سبیل الله یعنى کارى که مانند ساختن مسجد منفعت عمومى دینى دارد، یا ساختن پل و اصلاح راه که نفعش به عموم مسلمانان مى رسد. و آنچه براى اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد. هشتم ابن السبیل یعنى مسافرى که در راه سفر درمانده شده.»(3).
در مسئله 1942 نیز مى خوانیم: «کسى که زکات مى گیرد باید شیعه دوازده امامى باشد.»(4).
اما در مطالعات آیات قرآنى و تدبر در آن ها درمى یابیم که منظور از زکات در قرآن چیزى فراتر از ده یک مال است. زکات در فرهنگ قرآن بخشش است. بخشش لازم و واجب از هر چیز که دارید: وظیفه و پیمان و عهدى است بر گردن همه مسلمانان که دست یارى به سوى برادران دینى خود برده اند. زکات در قرآن چیزى فراتر از انفاق مستحب است. رابطه اى بین بندگان خدا براى رضاى خداست. راه حل گشایش مشکلات اجتماعى و پاکیزه شدن درون انسان هاست. براى اثبات این مدعا به بررسى یک سرى از آیات قرآنى مى پردازیم.
الف) در تفسیر هدایت ذیل آیه «والذین هُم للزکوة و فاعلون» (مؤمنون، آیه 4) مى خوانیم: «زکاتى که در قرآن و در این جا ذکر مى شود تنها ده یکى نیست که مسلمانان بر نه چیز مى دهند… بلکه زکات کامل است و زکات هر چیز بر حسب همان چیز و مناسب با آن است؛ زکات دانش، انتشار و پراکندن آن، زکات مقام، بذل و بخشش و زکات مال، انفاق و زکات تندرستى، فعالیت است در واقع نگرش مؤمنان به زندگى از خشوع و تسلیم آنان است و به حق که در پذیرش دستورات پروردگارشان تجسم و تبلور پذیرفته است. براى آن که در برابر خدا خاشع و تسلیم محض هستند و قوانین او را عمل مى کنند و پروردگار را به وسیله انفاق به نعمت هایى که داده سپاس مى گذارند زیرا هر نعمتى را از او مى دانند.»(5).
در این جا زکات را راهى براى سپاسگزارى از خدا و تجلى خشوع در برابر او و ایمان به او مى داند و به این طریق زکات را از یک رابطه صرفاً خشک اقتصادى میان بندگان به رابطه معنوى تبدیل مى کند که همواره مستمر است.
ب) در تفسیر ذیل آیه «اَلَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» (لقمان، آیه4) مى خوانیم: در این جا زکات، مجرد واجب دینى که مؤمن انجام مى دهد نیست، بلکه برنامه اى است که او را به احسان راه مى نماید و خاستگاه بخشش و انفاق است.
شاید با آن چه در موارد بالا گفتیم این تصور ایجاد شود که از دید قرآن انفاق و زکات یکى است. این تصور برداشت درستى نیست. قرآن زکات را درجه اى بالاتر از انفاق مستحب مى داند. زکات از دید قرآن واجب است. وظیفه اى فراتر از انفاق براى هر مسلمان که باید هر اندازه که مى تواند از مال خود به دیگران ببخشد.»(6) براى اثبات این تفاوت مى توانیم به سوره هایى از قرآن اشاره کنیم که در آن ها هم دستور به پرداخت زکات شده و هم دستور به نوعى دیگر از بخشش مالى مثل قرض الحسنه (قرض بدون منت و بدون ریا) مانند آیات 55 سوره مائده، 20 سوره مزمل و 177 سوره بقره.
ج) در سوره مائده، آیه 55: اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ راکِعُونَ بنا به احادیث بسیارى شأن نزول این آیه، بخشش انگشترى از طرف حضرت على علیه السلام در رکوع نماز به سائلى مى باشد که این آیه تأییدى بر مقام امامت على علیه السلام دارد. از آن جا که على علیه السلام مردى نیست که با لباس و اموالى که زکات آن را نداده است به نماز بایستد و با توجه به مقام امامت ایشان نمى توان در این آیه منظور از زکات را همان زکات واجبى خواند که در عرف از آن یاد مى کنیم در این آیه زکات قطعاً به معناى بخشش و انفاق به مستمندان است باید توجه داشت این معنى زکات معنى توسعه یافته اى از همان معنى عرفى زکات است.(7).
در صفحات آینده با در نظر داشتن این معنى از زکات که «کنایه از هر انفاق واجب و سبب پاک شدن و تزکیه نفس و مال مؤمن است.»(8) به جست و جو در آیات قرآن مى پردازیم تا این رابطه عظیم معنوى و مادى بندگان خدا با یکدیگر را در کنار رابطه بندگان با خدا و در غالب نماز بهتر بشناسیم.(9).
1) لغت نامه یا فرهنگ سیاح (عربى. فارسى. مصور) جلد اول از احمد سیاح (همچنین زکات یعنى پاک شدن و تزکى، پاکى پذیرفتن).
2) توضیح المسائل امام خمینى(ره).
3) رساله توضیح المسائل امام (ره).
4) رساله توضیح المسائل امام (ره)، ص 259.
5) تفسیر هدایت، ج8، ص149.
6) تفسیر هدایت، جلد دهم، ص102.
7) براى دانستن شأن نزول این آیه و بسیارى از احادیث درباره آن به برگزیده تفسیر نمونه اول، صفحات 526 و 527 مراجعه کنید.
8) تفسیر هدایت ذیل آیه 20 سوره مزمل، ج7، ص 51.
9) زکات در قرآن به معنى پاک و منزه نیز در آیات 81 سوره کهف و 13 سوره مریم به کار رفته است.