زمان مطالعه: < 1 دقیقه
در احوالات «ملا عبدالله یزدى» آمده که «از جمله کرامات آخوند ملا عبدالله یزدى این که در وقتى وارد اصفهان شد چون قدرى از شب گذشت آخوند به توجه باطن، نظرى به شهر اصفهان نموده پس به ملازمانش فرمود که احمال و اثقالها را بار کنید تا از این شهر به تعجیل بیرون رویم؛ زیرا که چندین هزار بساط شراب مىبینم که در این شهر چیده شده. خداى تعالى عذابى نازل کند و ما هم سوخته شویم. پس ملازمان احمال و اثقال را [جمع] نمودند و ملا عبدالله سوار شده؛ هنوز بیرون شهر نرسیده بود که وقت سحر در رسید. آخوند دوباره توجه نظر به شهر اصفهان نموده پس به ملازمان فرمود که برگردید؛ زیرا که چندین هزار سجاده را مىبینم که پهن شده و نماز شب مىخوانند و این جبیره او را مىنماید. پس به منزلى که در شهر داشت مراجعت نمود.»(1).
1) قصص العلماء ص 249.