صلا زدند که برگ صبوح، ساز کنید
به ساز مرغ سحر، ترک خواب ناز کنید
مى خمارشکن مىدهند کز سرها
خمار چون شکن زلف یار باز کنید
سرودِ بدرقه ی کاروان شب خوانید
دراى قافله ی صبح پیشواز کنید
به ساز زهره، سماوات مىدهد پیغام
که گوش دل به مناجات اهل راز کنید
وضو به چشمه ی صهباى صبحدم سازید
به سوى قبله ی میخوارگان نماز کنید
چو بلبلان بهارى به اهتزاز نسیم
هواى شور و نوایى به سوز و ساز کنید
یگانه راز و نیازِ قبولِ اهلِ دل است
دوگانه یى که به درگاه بىنیاز کنید
سر نیاز فرود آورید و نذر قبول
به زیر قبه ی این بارگاه ناز کنید
نگین خاتم جم در نماز مىبخشند
نظر به حلقه رندان پاکباز کنید
**سرچشمه امید، ص: 14@
یگانه راز عروج مقام قرب این است
که از گروه عزازیل احتزاز کنید
به زلف یار اگر دست یافت آه سحر
بسا که پرچم عزّت به اهتزاز کنید
یکى است نغمه، اگر زخمه ها به زیروبم است
به پرده هاى حقیقت رَهِ مَجاز کنید
اگر به ساز دل شهریار گوش دهید
جهان، پر از طرب و شور و شاهناز کنید
شادروان سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)
**سرچشمه امید، ص: 15@