جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

میرزا سلیمان تنکابنى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

صاحب کتاب قصص‏العلماء، درباره پدرش مرحوم میرزا سلیمان تنکابنى که از شاگردان حکیم بزرگ، آخوند ملا على نورى رحمه‏الله است، مى‏نویسد:

«پدرم، مواظب نماز اول وقت و نوافل وارده بود و هر روز یک جزء از قرآن را تلاوت مى‏کرد و هر روز صبح سوره یس و صد مرتبه ذکر «لا اله الا الله الملک الحق المبین» و برخى اوراد و اذکار دیگر را قرائت مى‏کرد و سوره‏ى واقعه را در قنوت نماز (نافله‏ى عشاء) مى‏خواند و نماز شبش هیچ وقت ترک نشد.

شبى، هنگام سحر از خواب بیدار شدم، دیدم پدرم نشسته است و به شدت گریه مى کند. بعد از پایان گریه‏اش، سؤال کردم علت گریه چیست؟

فرمود: «در قنوت نماز وتر، مناجات (خمس عشره) را مى‏خواندم و مى‏گریستم، ناگاه شنیدم که از سقف اتاق، آوازى برآمد که: «ایها العالم العامل…»

**سجاده‏ى عشق، ص: 76@

مرحوم والد، بیش از این سخنى نفرمود و دنباله‏ى صدایى را که شنیده بود اظهار نکرد، سپس فرمود: «وقتى آن آواز را شنیدم، چنان گریه بر من غالب شد که نتوانستم نماز را ترک کنم، بى‏اختیار نشستم و گریستم. و تا زنده هستم. راضى نیستم این راز را به کسى بگویید.» (1).


1) قصص العلماء، ص 73 / نماز، نیاز عاشقان، ص 117. در حالات بعضى بزرگان نقل مى‏کنند که فرمودند: «شبها ملائکه مرا براى نافله‏ى شب بیدارم مى‏کردند ولى گاهى صدا مى‏زدند: آقا پاشو، بعضى سحرها مى‏گفتند: آشیخ پاشو، بعضى سحرها مى‏گفتند: ا، ا، پاشو، وقتى دقت کردم دیدم اعمالى که در روز انجام مى‏دهم در صدا زدن شبم تأثیر دارد، روزهایى که خیلى مراقبم، شب‏ها آقایم مى‏خوانند، روزهایى که کمى نقصان هست آشیخ صدایم مى‏زنند و روزهایى که خطائى دارم. با لفظ ا، ا، ندایم مى‏دهند.