زمان مطالعه: < 1 دقیقه
دوش مرغى به صبح مىنالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکى از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که تو را
بانگ مرغى چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیّت نیست
مرغ تسبیحگوى و من خاموش
سعدى
**سرچشمه امید، ص: 11@