نماز، که سمبل عبادات و در رأس همه آن هاست، در وجود انسان، با ساختن دژ مستحکم ایمان و عمل به آن پیوندى ناگسستنى بین خالق و مخلوق ایجاد مى کند. اما، آیا این پیوند و صفاى باطنى انسان، مى تواند نقشى در کاهش هوس هاى نفسانى وى و اصلاح درونى فرد نمازگزار داشته باشد؟ و اگر مى تواند، چگونه؟
قرآن فلسفه واضحى از تأثیر نماز را بیان مى دارد:
اِنَّ اَلصَّلوةَ تَنْهْى عَنِ الْفَحْشْاءِ وَالْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُاللّهِ اَکْبَرُ.(1).
علامه طباطبایى، در کتاب تفسیر المیزان، در ذیل این آیه مى نویسد، و خواهى گفت، چه طور نماز فحشا و منکرات را نهى مى کند؟ در جواب مى گوییم: این عمل، مخصوصاً که بنده خدا آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد و اگر آن را همه روزه، در جامعه اى صالح به جا بیاورد، طبعاً با گناهان کبیره سازش ندارند. پس اگر انسان مدتى کوتاه بر نماز خود پایدارى کند، و در انجام آن تا حدى صداقت داشته باشد، این ادامه در مدت کوتاه به طور مسلم، باعث مى شود که پرهیز از فحشا و منکر در نهاد او ملکه شود.
طبیعت نماز، از آن جا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى اندازد و داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است، بدون شک در قلب و روح او جنبشى به سوى حق و حرکتى به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا باز مى کند. انسانى که به نماز مى ایستد، تکبیر مى گوید و خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مى داند.
هر نماز به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهى از فحشا و منکر مى کند، گاه نهى کلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود. ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچ گونه تأثیرى در او باقى نگذارد، هر چند نمازش صورى باشد؛ هر چند آلوده به گناه باشد.
از آن جمله، امام صادق علیه السلام مى فرمایند: من احبّ ان یعلم اقبلت صلوته ام لم تقبل فلینظر منعت صلوته عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه؛ کسى که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده یا نه، باید ببیند آیا این نمازش او را از زشتى ها و منکرات بازداشته یا نه؟ پس به همان مقدار که بازداشته، نمازش مقبول است.
در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم چنین مى خوانیم که جوانى از انصار، نماز را با پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم ادا مى کرد اما با این حال آلوده به گناهان و زشتى بود. این ماجرا را به پیامبراکرم صلى الله علیه وآله وسلم عرضه داشتند. فرمود: انّ الصلوته تنهاهُ یوماً سرانجام نمازش روزى او را از این اعمال زشت پاک مى کند.(2).
«در توضیح این بخش از آیه شریفه (و لذکر الله اکبر) دو گونه روایت نقل شده است: یکى این که گرچه نماز بسیار مهم است، ولى مهم تر از آن، این است که در مکتب نماز و بر اثر اقامه آن حالتى براى انسان ایجاد مى شود که هنگام مواجهه با گناه او را به یاد خدا مى اندازد. آرى یاد خدا به هنگام نماز مهم است ولى مهم تر از آن یاد خدا به هنگام گناه است. که این خود اثر نماز است. روایت دیگر بیانگر این مطلب است که همان گونه که شما به یاد خدا هستید، خدا بیش تر به یاد شماست. با اندک تأملى در مجموعه پرونده کسانى که مرتکب جرمى شده اند به آسانى مى توان دریافت که درصد بى نمازها، بیش تر از نمازخوان هاست.»
«پس انسانى که نماز را با توجه به معنى و خشوع قلب بخواند، جنبه سازندگى اش آن چنان قوى است که انسان را خود به خود از رذایل و گناهان بازمى دارد. نماز به منزله پاسدارى است که با گفتار خود از انحراف مردم جلوگیرى مى کند و از فحشا و منکر باز مى دارد، زیرا نماز مرکّب از تکبیر و تسبیح و تهلیل و قرائت و در مقابل خداوند قهّار به بندگى ایستادن است.»(3).
فطرت انسان یا جان سخن گو و نفس ناطقه اش هم، خواه ناخواه، طالب خوبى هاست، زیرا که کمال جویى از ویژگى هاى فطرى بشر است و هرگز در او از بین نخواهد رفت.
خرد دوست جان سخن گوى توست
که از نیک شاد است و از بد دُژم
پس شکى نیست که میان طبیعت نماز و طبیعت فحشا و منکر، ناسازگارى کامل وجود دارد. و این دو با هم در ستیزند، حال، در این رویارویى، اگر نماز نیرو بگیرد، گناه ناتوان خواهد شد و به عکس هر کدام رو به کمال بگذارند، دیگرى رو به ضعف خواهد رفت و کمال یافتگى یکى، باعث سیر قهقرایى و نابودى دیگرى خواهد شد. پس نهى تکوینى نماز، حاصل همان تضاد طبیعى است که با فحشا و منکر دارد و اگر گناه از نماز منع مى کند آن هم نتیجه همین تضاد طبیعى است.»(4).
«پس اهتمام به نماز، اهتمام براى جلوگیرى از به وجود آمدن گناه، مفاسد و تخطى ها در جامعه است. این است که سرمایه گذارى براى ترویج نماز را باید در ابعاد گسترده ترى ارزیابى کرد. یعنى سرمایه گذارى براى ترویج نماز، باعث مى شود که سرمایه هاى کم ترى براى تأسیس زندان، تشکیل دادگاه ها و رسیدگى به پرونده ها و امور انتظامى صرف شود. چون با ترویج نماز، انگیزه هاى درونى، ایمان به غیب و مانع و رادع درونى، که همان تقوا باشد، در یکایک مردم ایجاد مى کنیم و آن ها به علت ایمان از ارتکاب به گناه خوددارى مى کنند. وقتى نماز در جامعه گسترش پیدا کند چنین اثرهاى بهداشتى و روانى در عالم ارزش ها دارد. پس ما هم باید ترویج نماز را بر سایر کارهایى که مى خواهیم براى پیشگیرى از مفاسد و مبارزه با مفاسد یا مجازات مجرمان انجام دهیم، مقدّم بداریم.»(5).
جوامع امروز بشرى، بیش از آن که نگران مرزهاى جغرافیایى باشند، دلواپس شکست حریم ارزش ها، باورها، فرهنگ و اندیشه هاى خود هستند. هر از چند گاهى، گردبادى هولناک، آموخته ها و اندوخته هاى یک ملت را تهدید مى کند و بین یک نسل و سرمایه هاى گذشته اش فاصله مى افکند.
نسل جوان، تجلى گاه توانمندى و تکیه گاه بزرگ هر ملت و انقلاب براى حرکت است. بازوى قوى فعالى است که حذف آن ها از صحنه فرهنگ، اجتماع، بازار و… سرگرم ساختن آن ها و فریب دادنشان با وسائل پوچ دقیقاً مساوى است با خلع سلاح جامعه. و بهترین وسیله براى هدایت جوانان به سمت معارف دینى و در نتیجه، جلوگیرى از وقوع منکرات، سمت و سو دادن آنان به سمت نماز و عبادتى است که همان نتیجه اصلاحى را به وجود مى آورند.
«پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: مسلمانان باید از هشدارهاى امت موسى عبرت بگیرند. یکى از این هشدارها که در قرآن آمده این است: فخلف من بعدهم خلْف اضاعوا الصلّوة و اتبعوا الشهوات؛ پس از نسل اول انقلاب حضرت موسى، جوانان و نوجوانانى آمدند که نماز را تباه ساخته دنبال هوسرانى و شهوت بازى رفتند.
«لازم به توضیح است که منظور از نهى نماز هم نهى تشریعى است، یعنى صحت و کمال نماز مشروط به ترک گناهان است و هم نهى تکوینى، یعنى ذاتاً اثر بازدارندگى از گناهان دارد.»(6).
«و این به آن معنى است که نماز سراسر نهى از گناه است. و در بازدارندگى از آن اثرى قوى دارد منتهى شدت و ضعف بازدارندگى نماز، بستگى به نقص و کمال آن دارد.»(7).
1) عنکبوت، آیه 45.
2) صدرالسادات دزفولى، سید کاظم، اهمیت نماز و وجوب آن از دیدگاه قرآن و اهل بیت صلى الله علیه وآله وسلم، بى جا، انتشارات کتابخانه صدر، چاپ اول، پاییز 1378، صص 13 و 14 و 15 و16.
3) عزیزى، عباس، تفسیر و پیام آیات نماز، قم، انتشارات نبوغ، چاپ اول، بهار1375، ص 90.
4) راشدى، حسن، نمازشناسى، تهران، ناشر: ستاد اقامه نماز، چاپ اول، بهار1375، ج1، ص238.
5) نماز و زندگى (مجموعه سخن رانى هاى هشتمین اجلاس سراسرى نماز)، تهران، دبیرخانه دائمى اجلاس سراسرى نماز، چاپ اول، تابستان 1378، ج2، صص92-91.
6) تفسیر و پیام آیات نماز، ص 89.
7) نمازشناسى، ص237.