– خدیجه عسگری
مهدی جان! هر روز غروب دلم هوای تو را میکند و در تنهایی و سکوت خود صدایت میکنم. می دانم که صدایم را میشنوی. دلم میخواهد جواب مرا هرچه زودتر بدهی. احساس من به تو مثل احساس شاپرک است. هر چند که ناملایمات روزگار بال مرا شکست و قدرت پرواز را از من گرفت؛ اما دلم با تو بود.
-خدیجه عسگری ـ 16 ساله ـ از سلمان شهر این مجموعه را ارسال کرده است و نتیجه تلاش او که در بخش «آثار گوناگون» مسابقه شرکت کرده است،ده قطعه ادبی است که در آنها از اشتیاق به ظهور امام عصر و نقش نماز و ستایش پروردگار در رستگاری آدمیان سخن به میان آمده است. با این که نوشتههای نویسنده، سرشار از هیجانات عاطفی و ارادت به موضوع نگارش است،اما هنوز نتوانسته این احساسات را در جهتی تأثیر گذار هدایت کند و به آنها انسجام بخشد. وی، هنوز در حال کشف توانمندیهای خود در عرصه قلم و نوشتن است.
عنوان فصلهای این مجموعه به شرح زیر است:
«محفل انس من با امام و ارتباط آن با نماز»، «تنهایی امام و نماز»، «خالصی امام و نماز»، «عدالت امام و نماز»،«یاری رساندن به امام و نماز»، «رابطه امام با جوانان و نماز»،«ظهور امام و نماز»، «حقیقت امام و نماز»، «اهمیت امام و نماز» و «احساس من نسبت به امام و نماز».