جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نماز در سیره و سخن امام حسین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکى از دانشمندان نامدار اهل سنت، در این مورد چنین مى‏نویسد: هر گاه امام حسین به نماز مى‏ایستاد، رنگ چهره‏اش دگرگون مى‏شد. هنگامى که دلیل آن دگرگونى سیما و چهره و آن راز فوران شور و شعور را مى‏پرسیدند، مى‏فرمود:

«ما تدرون بین یدى من أرید أن أقوم؛» (1).

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 134@

شما نمى‏دانید مى‏خواهم در پیشگاه چه کسى به پاخیزم و با چه کسى سخن بیاغازم؟

افزون بر این داستان درس‏آموز از زندگى معنوى امام حسین، حدیث نگاران آورده‏اند که:

در نیمه‏ى روز جاودانه‏ى عاشورا بود که «صیداوى» یکى از یاران امام حسین، نگاهى به آسمان کرد، و دریافت که نیمروز است و هنگام خواندن نماز؛ به همین جهت رو به پیشواى آزادى نمود و گفت:

«نفسى لک الفداء! انى ارى هؤلاء قد اقتربوا منک، لا والله لا تقتل حتى أقتل دونک، و احب أن القى الله و قد صلیت هذه الصلاة التى دنا وقتها؛»

فدایت گردم! چنین مى‏بینم که این سپاه تجاوزکار لحظه به لحظه به شما نزدیک‏تر مى‏شوند و هنگامه‏ى شهادت نزدیک است، به خداى سوگند تو بر بستر شهادت نخواهى خفت، مگر آنکه من پیش از تو در راه اندیشه و منش و مذهب عادلانه‏ى تو کشته شوم. دوست دارم هنگامى که خدا را ملاقات مى‏کنم، نماز امروز را – که اینک هنگامه‏ى خواندن آن فرارسیده است – به امامت پیشواى محبوب و جان ارجمندم خوانده باشم.

امام حسین علیه‏السلام نگاهى به آسمان انداخت و این گونه در حق آن یار نمازگزار و آن مبارز آزادیخواه دعا کرد:

«ذکرت الصلوة جعلک الله من المصلین الذاکرین،

نعم هذا اول وقتها؛» (2).

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 135@

نماز و نیایش با خدا را به یاد آوردى، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد، آرى، آغازین لحظه‏ها، براى خواندن نماز است. آن گاه در آن لحظات حساس به نماز ایستاد.

و نیز به زینب علیه‏السلام – که بهاران منش مترقى و آراستگى به اخلاق خدا بود – فرمود:

«یا أختاه! لاتنسینى فى صلاة اللیل؛» (3).

خواهر ارجمندم، در نماز و نیایش شبانه و راز و نیازت با خداى مهربان حسین را از یاد مبر.

همه‏ى این سخنان جان‏بخش و این منش زیبا و رفتار مترقى و درس‏آموز، بیانگر عظمت نماز و نیایش و نشانگر جایگاه پرشکوه نماز و بلندى مرتبه‏ى رابطه‏ى آگاهانه و خالصانه‏ى انسان با خداى خویش و ره‏آورد آن در زندگى است.


1) ابن‏صباغ مالکى / الفصول المهمة / ص 183.

2) در رواق چشم‏هاى اشکبار / ص 220 از همین قلم.

3) ریاحین الشریعة / ج 3 / ص 62.