جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نماز دنیا را شگفت زده کرد

زمان مطالعه: 6 دقیقه

شهر قم از قحطى ناله داشت، زمین خشک شده بود، باغات در شرف انهدام بود، مردم از سختى معیشت مى‏نالیدند، عوامل مادى از حل مشکل عاجز بودند دولت زمان درمانده بود، ملت هم چاره‏اى نداشت. تنها راهى که براى نزول باران وجود داشت یکى از دستورهاى مهم اسلامى بود: نماز باران!

کمتر کسى به خود جرأت مى‏داد به این مهم اقدام کند و به وسیله‏ى نماز، از آسمان باران بیاورد. دلى مى‏خواست آکنده از یقین، روحى مى‏خواست ملکوتى که بتواند با توان الهى و با بجاى آوردن نماز باران، به جنگ طبیعت برود.

آن کس که با کمال اطمینان، جرأت قدم نهادن به این میدان را به خویش داد مرجع بزرگ آن زمان مرحوم آیة الله العظمى حاج سید محمد تقى خوانسارى بود.

**سیماى نماز، ص: 83@

من در سن سه سالگى، آن مرد کم نظیر را در منزل پدر مادرم دیده بودم، آن انسان ملکوتى دست به سرم گذاشته و برایم دعا کرده بود که من در آینده روحانى خدمتگزارى براى اسلام و مسلمانان شوم، و امروز آنچه دارم از دعاى آن فرشته‏ى عالم معناست.

او بارها در میدان جنگ با استعمار در عراق شرکت کرده بود. براى احقاق حقوق اسلام و مسلمانان پافشارى عجیبى داشت.

حضرتش با جمعیت زیادى، با چشم گریان و دل بریان و سر و پاى برهنه، به سوى منطقه‏ى خاکفرج قم حرکت کرد. این واقعه در زمانى اتفاق افتاد که در جنگ دوم جهانى، متفقین در شهر قم قواى نظامى داشتند و از نزدیک ناظر اوضاع بودند. ارتش کفر که تصور مى‏کرد این جمعیت براى درگیرى آمده، خود را آماده‏ى دفاع کرده بود، ولى وقتى از داستان باخبر شد غرق در تعجب گشتند که مگر ممکن است با عملى به نام نماز از آسمان باران آورد؟!

اما دعاى آن انسان والا و نماز آن مرد الهى اثرش را بخشید و هم چون سیل از آسمان باران نازل شد و این مسأله به عنوان خبرى مهم و اعجاب‏انگیز به سراسر جهان مخابره گردید.

این واقعه بر سنگ قبر آن آیت حق در شهر قم در مسجد بالاسر در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام و در تواریخ آن زمان ثبت شده است.

اى اهل ایمان از صبر و نماز [براى حل مشکلات خود و پاک ماندن از آلودگى‏ها و رسیدن به رحمت حق] کمک بخواهید زیرا خدا با صابران است(1).

آنچه را از این کتاب به تو وحى شده است، بخوان و نماز را برپا دار،

**سیماى نماز، ص: 84@

یقینا نماز از کارهاى زشت، و کارهاى ناپسند باز مى‏دارد؛ و همانا ذکر خدا بزرگ‏تر است، و خدا آنچه را انجام مى‏دهید، مى‏داند(2).

بى‏شک، بین نمازگزار و بى‏نماز در تمام برنامه‏هاى ظاهر و باطن فرق است. نمازگزار به خاطر وجوب نمازهاى یومیه ناچار است از تمام آلودگى‏هاى ظاهر در درجه‏ى اول و سپس از آلودگى‏هاى باطن خود را حفظ کند تا شرایط صحت و قبولى تحقق یابد.

نمازگزار بر خود لازم مى‏داند که طهارت بدن و لباس را به خاطر نمازهاى یومیه به طور مرتب حفظ کند، و مى‏داند که به خاطر مباح بودن مکان و لباس و آب وضو و غسل و خاک تیمم باید از بسیارى از فحشا و منکرات از قبیل دزدى، کم فروشى، غش در معامله، غصب، تقلب در خرید و فروش، حیله در کار، ربا، معاملات حرام، خوردن مال مردم به باطل، به دست آوردن ثروت از طریق زور و تجاوز، و کمک به ظلم و ظالم کناره‏گیرى کند تا بتواند دو رکعت نماز صحیح و قابل قبول به جاى آورد.

نمازگزار واقعى مى‏داند که با لباس حرام، آب و خاک غیر مباح، مکان غصبى، و شکم پر از حرام نمازش پذیرفته نیست.

نماز عمود دین و عماد اسلام است. اگر این عبادت پر فیض به درستى انجام شود، نمازگزار را از جمیع رذایل و آلودگى‏ها پاک مى‏سازد و از هر زشتى و ناپسندى باز مى‏دارد.

نکته‏ى مهمى که نباید ناگفته بماند این است که در جمیع احکام عبادى اسلام، رام کردن نفس سرکش، و از میان بردن خودخواهى و تکبر، و اتصاف به فضیلت تواضع و خشوع و جود و سخا و کرم و شرف، و حفظ

**سیماى نماز، ص: 85@

تمام حقوق خالق و مخلوق لحاظ شده است.

امیرالمؤمنین علیه‏السلام خطبه‏ى غرایى به نام «قاصعه» (یعنى تحقیر کننده‏ى متکبران) دارد که در آن زیان‏هاى کبر و مفاسد این خوى زشت را به تفصیل بیان کرده و از مناسک حج، سپس از نماز و روزه و زکات نام برده و بیان فرموده که چگونه این عبادات تکبر را نابود مى‏سازد.

کمتر کسى توجه دارد که تشریع حکم زکات که به طور مرتب با آیات نماز همراه است از بین برنده‏ى تکبر و آورنده‏ى تواضع است ولى پس از اندک تأملى روشن مى‏شود که این حکم، فقرا را با اغنیا شریک مى‏سازد و به آنان تسلط در اموال توانگران مى‏بخشد؛ و این شرکت دادن به فقرا با اغنیا از عظمت و علو مقام اغنیا و ذلت و حقارت تهیدستان مى‏کاهد و فاصله‏ى بین محروم و منعم را از بین مى‏برد، تا چه رسد به نماز که نمازگزار گاه در پیشگاه عظمت پروردگار بى‏حرکت مى‏ایستد و گاه کمر بندگى خم مى‏کند و در آخر با شکستگى و فروتنى و حقارت و پستى، اعضا و جوارح گرامى حتى صورت و پیشانى خود را بر خاک مى‏ساید و با این اعمال با نفس خود جهاد مى‏کند و غرور و تکبر را محو مى‏سازد و تواضع و تذلل را به اثبات مى‏رساند. و البته یک دین جامع و کامل باید چنین باشد.

خودخواهى منشأ و منبع همه‏ى مفاسد است. نخست و در ابتداى کار، باید اصل و ریشه‏ى عموم بیمارى‏هاى روحى را چاره کرد. هم چنان که اساس همه‏ى ترقیات معنوى و روحى و اصلاحات فردى و اجتماعى، خداشناسى و خداپرستى است، خودخواهى و خودپرستى منبع همه‏ى بدبختى‏ها و مفاسد است. خودخواه و خودپرست نمى‏تواند خداجوى و خداپرست بشود، پس از امید صلاح و اصلاحى نباید از او داشت.

نمازگزار واقعى خدا را دوست مى‏دارد و عاشق دلباخته‏ى محبوب حقیقى

**سیماى نماز، ص: 86@

است و خدا نیز او را دوست خود مى‏دارد. آیا دوستى خدا با عشق مفرط به مادیت محض که اصل هر گناه و خطاست جمع مى‏شود؟

نمازگزار یک بار در بسم الله و بار دیگر در سوره‏ى حمد خدا را به دو صفت رحمان و رحیم مى‏ستاید و اگر از نمازش غافل نباشد قهرا در کسب این صفت خدایى و تخلق به اخلاق الهى خواهد کوشید و در نتیجه، مهربان‏ترین مردم خواهد شد و از قساوت و سنگدلى و بیرحمى و بى‏مهرى برکنار خواهد ماند.

نمازگزار مى‏داند که خداوند در کتابش خطاب به تمام پیامبران فرموده که اول مال حلال تناول کنید، سپس قیام به عبادت نمایید(3).

نمازگزار مى‏داند که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

خداوند را در فضاى بیت‏المقدس فرشته‏اى است که هر شب ندا مى‏دهد: هر کس از مال حرام بخورد مستحب و واجبى از او پذیرفته نمى‏شود(4).

و مى‏داند که آن حضرت فرمود:

کسى که لباسى را به ده درهم خرید، اگر در پول آن لباس درهمى از حرام باشد، خداوند در آن لباس نمازى را نخواهد پذیرفت(5).

نمازگزار به این معنا توجه دارد که داود علیه‏السلام به حضرت حق عرضه داشت:

**سیماى نماز، ص: 87@

الهى، اى خداوند مهربان! ساکن بیت تو کیست و نماز را از چه بنده‏اى قبول مى‏کنى؟ جواب آمد: کسى که به خاطر جلال من تواضع کند و روزش را به یاد من بگذراند، به خاطر من از شهوات حرام دورى جوید، گرسنه را سیر کند، غریب را پناه دهد، به حادثه دیده رحم نماید. این چنین انسانى در مملکت ملکوت همانند خورشید مى‏درخشد و من دعایش را مستجاب مى‏کنم، آنچه از من بخواهد به او عنایت مى‏نمایم، عدم تحملش را مى‏بخشم، در غفلت چراغ راهش مى‏شوم، در تاریکى نورش گشته دستش را مى‏گیرم. او میان مردم همانند فردوس در بین بهشت‏هاست که نهرهایش همیشگى و میوه‏هایش بى‏تغییر است(6).

نمازگزار حتما به این معنى توجه دارد که حضرت صادق علیه‏السلام فرمود:

کسى که دوست دارد بداند نمازش قبول است یا نه، ملاحظه کند که آیا نمازش او را از فحشا و منکرات باز مى‏دارد یا نه. به اندازه‏اى که نمازش قدرت حفظ او را از مفاسد دارد به درگاه حق قبول است(7).

جامعه‏ى نمازگزار جامعه‏اى است پاک، و کشور با نماز کشورى است سعادتمند. در مملکتى که همه اهل نمازند، از ظلم و تجاوز و بغى و فحشا

**سیماى نماز، ص: 88@

و منکرات و فساد و قساوت و بدبینى و بى‏اعتبارى و دزدى و چپاول خبرى نیست.

در آن مرز و بوم که مردمش متوسل به نمازند از دادگسترى‏هاى عریض و طویل و پرونده‏هاى جنایى اثرى نیست.

در آن آب و خاک که سایه‏ى نماز بر سر ملت آن است از نزاع و جدال و جنگ و خونریزى و طلاق و جدایى و هجوم به ناموس ملت و بى‏حجابى و بدحجابى سراغى نگیرید.

کشور با نماز، مأمور مسلح براى حفظ مال مردم و راحت و امنیت خانواده‏ها نمى‏خواهد.

در ملتى که حقیقت نماز حکمفرماست بحثى از زندان و زندانبان نیست، بدهکار مال مردم را مى‏دهد، و طلبکار آسایش و امنیت دارد.

در جامعه‏ى با نماز خون و مال و عرض و آبروى مردم محترم است، و این نماز است که ضامن خیر دنیا و آخرت انسان‏هاست.

کشور با نماز نمونه‏اى از بهشت آخرت، و ملت بى‏نماز دچار انواع بدبختى‏ها و مفاسد است.

نماز چراغ پرفروغ حیات، آرام بخش قلب، معشوق مناجاتیان، عرصه‏گاه خوشبختى اهل حق، نور چشم مشتاقان جمال، وسیله‏ى قرب مقربان و دستگیره‏ى نجات امیدواران است.

**سیماى نماز، ص: 91@


1) «یا أیها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرین» بقره (2): 153.

2) «اتل ما أوحى إلیک من الکتاب و أقم الصلوة إن الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله أکبر و الله یعلم ما تصنعون.» عنکبوت (29): 45.

3) «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا إنى بما تعملون علیم» مؤمنون (23): 51.

4) «فى حدیث ابن عباس عن النبى صلى الله علیه و آله: ان لله ملکا على بیت المقدس ینادى کل لیلة من أکل حراما لم یقبل منه صرف و لا عدل فقیل: الصرف النافلة، و العدل الفریضة» محجة البیضاء: 3 / 204، کتاب الحلال و الحرام.

5) «قال النبى صلى الله علیه و آله: من اشترى ثوبا بعشرة دراهم و فى ثمنه درهم حرام لم یقبل الله تعالى صلاته مادام علیه منه شى‏ء» محجة البیضاء: 3 / 204 کتاب الحلال و الحرام.

6) «یروى عن ابن عباس أنه قال: قال داود علیه‏السلام: الهى من یسکن بیتک؟ و ممن تقبل الصلاة؟ فأوحى الله إلیه یا داود إنما یسکن بیتى و أقبل الصلاة ممن تواضع لعظمتى، و قطع نهاره بذکرى، کف نفسه عن الشهوات من أجلى، یطعم الجائع و یؤوى الغریب، و یرحم المصاب، فذلک یضى‏ء نوره فى السماء کالشمس، اذا دعانى لبیته و إن سألنى أعطیته، أجعل له فى الجهل حلما و فى الغفلة ذکرا، فى الظلمة نورا، و إنما مثله فى الناس کالفردوس فى الجنان لا ییبس أنهارها و لا یتغیر ثمارها» محجة البیضاء: 1 / 353، کتاب اسرار الصلاة.

7) «عن أبى عبدالله علیه‏السلام من احب ان یعلم قبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنکر بقدر ما منعته قبلت صلاته» تفسیر نور الثقلین: 4 / 162؛ تفسیر المیزان: 16 / 142 ذیل آیه‏ى 45 سوره‏ى عنکبوت.