عطاء بن ریاح گوید: «روزى نزد عایشه رفتم پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزى که در عمرت از پیامبر صلى الله علیه و اله و سلم دیدى چه بود؟»
او گفت: «کارهاى پیامبر صلى الله علیه و اله و سلم همهاش شگفتانگیز بود ولى از همه عجیبتر اینکه شبى از شبها که پیامبر صلى الله علیه و اله و سلم در خانه من بوده به استراحت مىپرداخت، هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهى اشک ریخت که لباسش، از اشک چشمش، تر شد.
سپس سر به سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش، تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود.
هنگامى که بلال او را به نماز خواند، پیامبر صلى الله علیه و اله و سلم را گریان دید، عرض کرد، چرا چنین گریانید، شما که مشمول لطف خدا هستید.
**سجادهى عشق، ص: 56@
فرمود: «افلا اکون عبداً شکوراً» آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم.
چرا نگریم خداوند در شبى که گذشت، آیات تکان دهندهاى بر من نازل کرده است و سپس شروع به خواندن آیات کرد (1) و در پایان فرمود:
«ویل لمن قرئها یتفکر فیها». واى به حال کسى که آنها را بخواند و در آنها نیاندیشد.»
در روایتى از حضرت على علیهالسلام نقل شده که پیامبر خدا صلى الله علیه و اله و سلم هرگاه براى نمازشب برمىخواست، نخست مسواک مىکرد و سپس نظرى به آسمان مىافکند و این آیات را، زمزمه مىنمود.
در روایات اهلبیت علیهمالسلام نیز دستور داده شده، که هرکس براى نمازشب، برمىخیزد، این آیات را تلاوت کند: «ان فى خلقالسموات والارض واختلاف اللیل والنهار لایات لاولى الالباب…». (2).
1) سوره آلعمران، آیات 192 و 191.
2) سوز سحرگاهى، ص 41.