جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نماز و نیایش ویژه‏ى اسلام است یا همه‏ى ادیان آسمانى

زمان مطالعه: 7 دقیقه

آیا نماز و نیایش تنها در قرآن و سخنان پیامبر و خاندان او آمده است، یا این برنامه‏ى عبادى از سفارش‏ها و مقررات ادیان و کتاب‏هاى دیگر آسمانى بوده و پیامبران پیشین نیز آن را براى جامعه و مردم خود آورده‏اند؟

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 197@

پاسخ

حقیقت این است که اینجانب در دیگر ادیان و کتابهاى آسمانى آنها آگاهى گسترده‏اى ندارم، تا از متن آنها براى شما در نفى و اثبات موضوع چیزى بخوانم و نظر دهم و فرصت و امکان پژوهش هم نیافتم، اما دو نکته در این مورد دارم شاید در این فرصت گره گشا باشد و به نوعی پاسخ این پرسش، تا به یاری خدا در فرصت مناسب کوشش کنم تا برخى از کتابهاى دیگر ادیان ابراهیمى را بیابم و در این مورد پژوهش کنم؛ اما آن دو نکته:

1. قرآن که جامع‏ترین و پرشکوه‏ترین کتاب آسمانى است و فرود تورات و انجیل نخستین و دست نخورده و فرو فرستنده و دریافت دارنده‏ى آنها را، به راستى و پاک منشى و رسالت و خیرخواهى و اصلاح جامعه گواهى مى‏کند، بر این اندیشه رهنمون است که آرى، همه‏ى پیامبران در سرلوحه‏ى دعوت خویش، مردم را به عبادت و ستایش خدا فراخوانده و از پرستش و فرمانبردارى ستمکاران و خودکامگان هشدار دادند:

«و لقد بعثنا فى کل أمة رسولا أن أعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت… -» (1).

و به یقین در میان هر جامعه‏اى فرستاده‏اى برانگیختیم که: خدا را بپرستید و از طاغوت دورى جویید.

و نیز از قرآن دریافت مى‏گردد که همه‏ى جامعه‏ها به عبادت خدا

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 198@

و نماز و نیایش فرمان یافتند:

«و ما أمروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة و ذلک دین القیمة -» (2).

و فرمان نیافته بودند جز آنکه خدا را بپرستند و در حالى که به توحید گراییده‏اند، دین [خود] را براى او ناب سازند، و نماز را بر پا دارند و زکات بپردازند، و این است دین [آن نوشته‏هاى] پایدار.

از دیدگاه واژه شناسان، واژه‏ى «عبودیت» به مفهوم اعلام فروتنى و اظهار فرمانبردارى است، و واژه‏ى «عبادت» در این معنا و مفهوم از واژه‏ى «عبودیت» هم رساتر است، چرا که به مفهوم نهایت فروتنى و فرمانبردارى آمده است؛ به همین جهت این کار، جز در برابر کسى که داراى برترین صفات کمال باشد، زیبنده نیست و چنین قدرتى تنها ذات بى‏همتاى خداست، و روشن است که دعا و ذکر خدا و نماز و نیایش، جزیى از آن عبادت عام و اعلام عملى نهایت فروتنى و فرمانبردارى و سجده در برابر خدا و همان برنامه‏ى خاص عبادى است که پیامبران، هم خود انجام مى‏دادند و هم مردم را به آن فرا مى‏خواندند؛

«العبودیة اظهار التذلل، و العبادة أبلغ منها، لأنها غایة التذلل و لا یستحقها الا من له غایة الافضال و هو الله تعالى…» (3).

با این بیان، مى‏توان به این پرسش چنین پاسخ داد که: عبادت خدا – که نماز و نیایش، جزیى از آن است – ویژه‏ى اسلام نیست، بلکه

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 199@

سفارش همه‏ى پیامبران و از مقررات همه‏ى کتابهاى آسمانى و از برنامه‏هاى همه‏ى خداپرستان گیتى است، تنها چیزى که جاى گفتگوست، تنوع در شکل و محتواست و نه اصل نماز و نیایش و پرستش خدا.

2. نکته‏ى دوم که به نوعى در بردارنده‏ى پاسخ این پرسش مى‏باشد، این است که خدا به پیامبر فرمان مى‏دهد که رهروان راستین پیامبران و کتابهاى پیشین را به اصول مشترک همه‏ى دعوت‏هاى آسمانى فراخواند، (4) این سان:

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 200@

«قل یا أهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم ألا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون -» (5).

[اى پیامبر!] بگو: اى دارندگان کتاب! به سوى سخنى [سرنوشت‏ساز] که میان ما و شما یکسان است، بیایید. [بیایید] که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و هیچ یک از ما، دیگرى را به جاى خدا به پروردگارى نگیرد. پس اگر [از این اصل] روى گرداندند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم [نه شما].

با این بیان توحیدگرایى و پرستش – که نماز با مغز و روح، سمبل و نمونه‏ى آن است – از اصول مشترک همه‏ى دعوت‏ها و سفارش همه‏ى پیامبران و برنامه‏ى همه‏ى رهروان کتابهاى آسمانى است.

3. جالب‏تر این که خود مسیح علیه‏السلام در گاهواره به این پرسش پاسخ مى‏دهد و مى‏فرماید:

«…و اوصانى بالصلوة و الزکوة ما دمت حیا -» (6).

و مرا هر جا که باشم، پربرکت قرار داده و تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش فرموده است.

و موسى علیه‏السلام نیز به این پرسش پاسخ آرى مى‏دهد، چرا که خدایش در نخستین پیام بر جان پاک او چنین فرمود:

اننى أنا الله لا اله الا الله أنا فاعبدنى و أقم الصلاة لذکرى -» (7).

منم من، خداى یکتا، که جز من هیچ خدایى نیست، پس مرا بپرست و نماز را

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 201@

براى یادکرد من بر پا دار.

و نیز در روایت است که خدا در پیامى به موسى فرمود:

«یا موسى کن امامهم فى صلاتهم…-»(8).

اى موسى، در عبادت و پرستش من، پیشواى بندگانم باش، و در کشمکش‏هایشان به وسیله‏ى آنچه بر تو فرو فرستادم در میانشان داورى نما.

و نیز ابراهیم، پدر توحیدگرایان و بنیانگذار کعبه، از بارگاه خدا درخواست مى‏کند که او و نسل او را از نمازگزاران راستین قرار دهد.

«…ربنا لیقیموا الصلاة فاجعل أفئدة من الناس تهوى الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلکم یشکرون -» (9).

پروردگارا، من برخى از فرزندانم را در دره‏اى بى‏کشت و زراعت، نزدیک خانه‏ى حرمت یافته‏ات جاى داده‏ام؛ پروردگارا، [من چنین کردم] تا نماز را بر پا دارند، پس از میان مردم دل‏هایى را چنان [دگرگون] ساز که به سوى آنان گرایند، و از فرآورده‏ها[ى گوناگون] روزیشان ده، باشد که آنان سپاس گزارند.

و همین گونه اسماعیل علیه‏السلام خاندانش را به نماز و پرداخت زکات و حقوق محرومان و به رعایت حرمت و کرامت انسان سفارش مى‏کند.

«…و کان یأمر اهله بالصلوة و الزکوة و کان عند ربه مرضیا -» (10).

و نیز در این کتاب پرشکوه از «اسماعیل» یادآورى کن، که او در پیمانهایش، بسیار راست کردار بود و خود فرستاده‏اى از پیام‏آوران ما. او خاندان خویش را به نماز و یاد خدا و پرداخت زکات و حقوق محرومان فرمان مى‏داد. و هماره نزد پروردگارش بزرگ مردى پسندیده کردار بود.

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 202@

با این بیان، اصل عبادت خدا و نماز و نیایش با تفاوتهایى در شکل و سیما، در همه‏ى ادیان توحیدى آمده است. به همین جهت در جهان معاصر نیز برخلاف برخى پندارهاى غیر منصفانه و بافته‏هاى آکنده‏ى از نفرت و تعصبى که مردم مغرب زمین را یکسره تباه و از مذهب و کلیسا و نماز و نیایش و رعایت آداب و رسوم دینى به دور و بر کنار قلمداد مى‏کند، حقیقت جز این است.

حقیقت این است که غرب به دلیل استبداد و انحصار و اختناق و آزادى کشى و نو ستیزى و دانش گریزى و ولایت مطلقه‏ى کشیش و کلیسا در دوران حکومت، از مذهب سیاسى گریزان شده و بر آن شوریده و براى آزادى و دموکراسى و حقوق بشر و پیشرفت و حق حاکمیت بر سرنوشت، خود را از اسارت ولایت مطلقه‏ى کشیش و کلیسا نجات داده است، اما بر آن است که مذهب و پرستش و معنویت را براى زندگى خصوصى و مدنى و اخلاقى حفظ کند.

بیشتر مردم آن سامان برخلاف این بافته‏هاى تقلیدى و دشمنانه، نه تنها تباه نیستند که درستکارتر و راستگوتر و به عهد و پیمانهاى خویش وفادارتر و در صنعت و ساخت و ساز و تکنولوژى، کم کلک‏تر و در اخلاق و ارزش‏هاى فرهنگى و منش متمدنانه پیشروتر و در رعایت حقوق بشر و حقوق حیوان و طبیعت، نه تنها در جامعه و کشورهاى خود که در دوردست‏ترین نقاط دنیا کوشاتر و آگاه‏تر و موفق‏تر هستند و از این مدعیان عوام‏باز و خودکامه – که این یافته‏هاى دروغین را براى فرافکنى و مصرف داخلى مى‏بافند و نیز از دنباله‏روهاى ناآگاه آنان – عدالتخواه‏تر و راستگوتر و مذهبى‏ترند.

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 203@

گواه این مطلب افزون بر گواهى چهره‏هاى درست اندیش و درستکار و آزادیخواه و اصلاحگر و دین‏مدار و جهان دیده و جهان‏شناسى چون مرحوم سید جمال الدین اسد آبادى، شادروان مهندس بازرگان و ده‏ها اندیشمند واقع‏بین، کلیساها و کلاس‏هاى مذهبى و سخنرانى‏ها مملو از جمعیت چند هزار نفرى در تلویزیون‏هاى غربى و مراسم بدرقه و پیشواز کشیش و نفوذ اخلاقى و کلامى پاپ و رونق مؤسسات خیریه و خدمت‏رسانى مذهبى در شرق و غرب گیتى و پرچمدارى علوم و فنون و تکنولوژى و دموکراسى و انجمن‏هاى مدنى و مردمى‏ مدافع حقوق بشر و دفاع از زندانیان اندیشه و آزادیخواه در جهان امروز است.

اگر جامعه و مردم و تشکیلاتى – چنانکه سیاست‏هاى غرب‏ستیز و دنباله‏روهاى آنان در جامعه‏هاى استبدادزده مى‏گویند – سراپا تباه باشد، باید برابر سنت‏هاى حاکم بر جامعه و تاریخ و راز فراز و فرود تمدنها فرو پاشد و نه رویش و زایش و اصلاح و پیشرفت خیره کننده و روزافزون؛ و اگر جامعه‏ها و مدیریت‏هاى نو ستیز چنانکه ادعا دارند، اصولگرا و دین‏مدار و عدالت محور هستند و رو به بهشت، نباید این گونه در کام فقر مادى و معنوى و بحران اخلاقى و تشنه‏ى آزادى و امنیت باشند، و قرنها در اسارت استبداد و باز تولید کننده‏ى اختناق و سانسور و خشونت حتى به نام خدا و مذهب، و گسست ارتباط با جهان پیشرفته و یارگیرى از جوجه کمونیست‏ها و دیکتاتورهاى مادام العمر و منفور؛ و نباید آگاهان و اندیشمندان و روشنفکران و نو اندیشان و دانشجویانشان در آرزوى آزادى و دموکراسى و حقوق

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 204@

بشر، هزار هزار دست به هجرت زنند و به غرب پناه برند!

آیا اینان هرگز صادقانه اندیشیده‏اند که چرا مردم مغرب زمین به کشورهاى تحت فرمانروایى اینان و هم اندیشان و دوستانشان پناه نمى‏برند، اما مردم کشورهاى اینان به مغرب زمین که جاى خود دارد، حتى اگر ممکن باشد به ژاپن و دوبی و کره جنوبى و… پناه مى‏برند؟

آیا غرب ستیزان، مفهوم فاسد و شرایط فروپاشى و راز افول را نمى‏دانند یا هنوز هم به تقلید از بقایاى اردوگاه فروپاشیده‏ى کمونیسم فرافکنى مى‏کنند و حقیقت چیز دیگرى است؟

به هر حال، عبادت و نماز، ویژه‏ى اسلام نیست و همه‏ى پیامبران، بندگان او را به عبادت خدا فراخواندند، به همین جهت پیروان ادیان دیگر نیز براى خود نماز و برنامه‏هاى معنوى دارند.

**زلال جارى نماز و نیایش در آیینه‏ى قرآن و روایات، ص: 205@


1) نحل / آیه‏ى 36.

2) بینة / آیه‏ى 5.

3) راغب اصفهانى / مفردات / ص 330.

4) این اصول مشترک، بدان جهت است که آگاهى‏هاى انسان بر دو بخش است: الف. آگاهى‏ها و دانش‏هایى همانند فرمول‏هاى فیزیک و شیمى و مهندسى و جامعه‏شناسى و طب و… که از خارج دریافت مى‏گردد و انسان آنها را بدون آموزش و آموزگار درنمى‏یابد. ب. اما بخش دیگر، دانش‏هایى است که از ژرفاى جان مى‏جوشد، و نیازى به آگاهى بخش خارجى ندارد؛ نظیر: آگاهى از گرسنگى، احساس تشنگى، احساس نیاز به ازدواج، دوستى مال و مقام، آگاهى از هستى خویشتن؛ این یافته‏ها، درونى و فطرى است و از دنیاى وجود انسان مى‏جوشد. به همین جهت روانشناسى امروز نیز بر این باور است که انسان به احساسات چهارگانه‏اى از درون خویش مجهز است: الف. حس کنجکاوى که پدید آورنده‏ى دانش‏ها و بینش‏هاست. ب. حس زیبایى که پدید آورنده‏ى هنرها و ظرافت‏هاى هنرى و معمارى و مجسمه‏سازى و موسیقى و کاشى کارى‏هاى زیبا و هنرهاى گوناگون است. ج. حس نیکى و اخلاق که مایه‏ى کمال‏جویى و معنویت خواهى و ریشه‏ى گرایش انسان به ارزشهاى انسانى و عدالت و حقوق بشر است.د. حس مذهبى که در نوجوانى و جوانى همگام با کشش‏هاى دیگر دنیاى وجود انسان، رخ مى‏گشاید و انسان را به خداجویى و خداشناسى و خداپرستى رهبرى مى‏کند. قرآن و روایات هم به فطرى و درونى بودن انگیزه‏ى خداجویى و خداپرستى و نماز و نیایش راه مى‏نماید. روم / آیه‏ى 30؛ بلد / آیه‏ى 10؛ شمس / آیه‏هاى 7 – 8؛ نهج‏البلاغه / خ 1.

5) آل عمران / آیه‏ى 64.

6) مریم / 100.

7) طه / آیه‏هاى 11 – 16.

8) تحف العقول / بخش پایانى ص 896.

9) ابراهیم / آیه‏هاى 38.

10) مریم / آیه‏هاى 56.