آیا نماز و نیایش تنها در قرآن و سخنان پیامبر و خاندان او آمده است، یا این برنامهى عبادى از سفارشها و مقررات ادیان و کتابهاى دیگر آسمانى بوده و پیامبران پیشین نیز آن را براى جامعه و مردم خود آوردهاند؟
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 197@
پاسخ
حقیقت این است که اینجانب در دیگر ادیان و کتابهاى آسمانى آنها آگاهى گستردهاى ندارم، تا از متن آنها براى شما در نفى و اثبات موضوع چیزى بخوانم و نظر دهم و فرصت و امکان پژوهش هم نیافتم، اما دو نکته در این مورد دارم شاید در این فرصت گره گشا باشد و به نوعی پاسخ این پرسش، تا به یاری خدا در فرصت مناسب کوشش کنم تا برخى از کتابهاى دیگر ادیان ابراهیمى را بیابم و در این مورد پژوهش کنم؛ اما آن دو نکته:
1. قرآن که جامعترین و پرشکوهترین کتاب آسمانى است و فرود تورات و انجیل نخستین و دست نخورده و فرو فرستنده و دریافت دارندهى آنها را، به راستى و پاک منشى و رسالت و خیرخواهى و اصلاح جامعه گواهى مىکند، بر این اندیشه رهنمون است که آرى، همهى پیامبران در سرلوحهى دعوت خویش، مردم را به عبادت و ستایش خدا فراخوانده و از پرستش و فرمانبردارى ستمکاران و خودکامگان هشدار دادند:
«و لقد بعثنا فى کل أمة رسولا أن أعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت… -» (1).
و به یقین در میان هر جامعهاى فرستادهاى برانگیختیم که: خدا را بپرستید و از طاغوت دورى جویید.
و نیز از قرآن دریافت مىگردد که همهى جامعهها به عبادت خدا
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 198@
و نماز و نیایش فرمان یافتند:
«و ما أمروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة و ذلک دین القیمة -» (2).
و فرمان نیافته بودند جز آنکه خدا را بپرستند و در حالى که به توحید گراییدهاند، دین [خود] را براى او ناب سازند، و نماز را بر پا دارند و زکات بپردازند، و این است دین [آن نوشتههاى] پایدار.
از دیدگاه واژه شناسان، واژهى «عبودیت» به مفهوم اعلام فروتنى و اظهار فرمانبردارى است، و واژهى «عبادت» در این معنا و مفهوم از واژهى «عبودیت» هم رساتر است، چرا که به مفهوم نهایت فروتنى و فرمانبردارى آمده است؛ به همین جهت این کار، جز در برابر کسى که داراى برترین صفات کمال باشد، زیبنده نیست و چنین قدرتى تنها ذات بىهمتاى خداست، و روشن است که دعا و ذکر خدا و نماز و نیایش، جزیى از آن عبادت عام و اعلام عملى نهایت فروتنى و فرمانبردارى و سجده در برابر خدا و همان برنامهى خاص عبادى است که پیامبران، هم خود انجام مىدادند و هم مردم را به آن فرا مىخواندند؛
«العبودیة اظهار التذلل، و العبادة أبلغ منها، لأنها غایة التذلل و لا یستحقها الا من له غایة الافضال و هو الله تعالى…» (3).
با این بیان، مىتوان به این پرسش چنین پاسخ داد که: عبادت خدا – که نماز و نیایش، جزیى از آن است – ویژهى اسلام نیست، بلکه
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 199@
سفارش همهى پیامبران و از مقررات همهى کتابهاى آسمانى و از برنامههاى همهى خداپرستان گیتى است، تنها چیزى که جاى گفتگوست، تنوع در شکل و محتواست و نه اصل نماز و نیایش و پرستش خدا.
2. نکتهى دوم که به نوعى در بردارندهى پاسخ این پرسش مىباشد، این است که خدا به پیامبر فرمان مىدهد که رهروان راستین پیامبران و کتابهاى پیشین را به اصول مشترک همهى دعوتهاى آسمانى فراخواند، (4) این سان:
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 200@
«قل یا أهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم ألا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون -» (5).
[اى پیامبر!] بگو: اى دارندگان کتاب! به سوى سخنى [سرنوشتساز] که میان ما و شما یکسان است، بیایید. [بیایید] که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و هیچ یک از ما، دیگرى را به جاى خدا به پروردگارى نگیرد. پس اگر [از این اصل] روى گرداندند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم [نه شما].
با این بیان توحیدگرایى و پرستش – که نماز با مغز و روح، سمبل و نمونهى آن است – از اصول مشترک همهى دعوتها و سفارش همهى پیامبران و برنامهى همهى رهروان کتابهاى آسمانى است.
3. جالبتر این که خود مسیح علیهالسلام در گاهواره به این پرسش پاسخ مىدهد و مىفرماید:
«…و اوصانى بالصلوة و الزکوة ما دمت حیا -» (6).
و مرا هر جا که باشم، پربرکت قرار داده و تا زندهام به نماز و زکات سفارش فرموده است.
و موسى علیهالسلام نیز به این پرسش پاسخ آرى مىدهد، چرا که خدایش در نخستین پیام بر جان پاک او چنین فرمود:
اننى أنا الله لا اله الا الله أنا فاعبدنى و أقم الصلاة لذکرى -» (7).
منم من، خداى یکتا، که جز من هیچ خدایى نیست، پس مرا بپرست و نماز را
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 201@
براى یادکرد من بر پا دار.
و نیز در روایت است که خدا در پیامى به موسى فرمود:
«یا موسى کن امامهم فى صلاتهم…-»(8).
اى موسى، در عبادت و پرستش من، پیشواى بندگانم باش، و در کشمکشهایشان به وسیلهى آنچه بر تو فرو فرستادم در میانشان داورى نما.
و نیز ابراهیم، پدر توحیدگرایان و بنیانگذار کعبه، از بارگاه خدا درخواست مىکند که او و نسل او را از نمازگزاران راستین قرار دهد.
«…ربنا لیقیموا الصلاة فاجعل أفئدة من الناس تهوى الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلکم یشکرون -» (9).
پروردگارا، من برخى از فرزندانم را در درهاى بىکشت و زراعت، نزدیک خانهى حرمت یافتهات جاى دادهام؛ پروردگارا، [من چنین کردم] تا نماز را بر پا دارند، پس از میان مردم دلهایى را چنان [دگرگون] ساز که به سوى آنان گرایند، و از فرآوردهها[ى گوناگون] روزیشان ده، باشد که آنان سپاس گزارند.
و همین گونه اسماعیل علیهالسلام خاندانش را به نماز و پرداخت زکات و حقوق محرومان و به رعایت حرمت و کرامت انسان سفارش مىکند.
«…و کان یأمر اهله بالصلوة و الزکوة و کان عند ربه مرضیا -» (10).
و نیز در این کتاب پرشکوه از «اسماعیل» یادآورى کن، که او در پیمانهایش، بسیار راست کردار بود و خود فرستادهاى از پیامآوران ما. او خاندان خویش را به نماز و یاد خدا و پرداخت زکات و حقوق محرومان فرمان مىداد. و هماره نزد پروردگارش بزرگ مردى پسندیده کردار بود.
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 202@
با این بیان، اصل عبادت خدا و نماز و نیایش با تفاوتهایى در شکل و سیما، در همهى ادیان توحیدى آمده است. به همین جهت در جهان معاصر نیز برخلاف برخى پندارهاى غیر منصفانه و بافتههاى آکندهى از نفرت و تعصبى که مردم مغرب زمین را یکسره تباه و از مذهب و کلیسا و نماز و نیایش و رعایت آداب و رسوم دینى به دور و بر کنار قلمداد مىکند، حقیقت جز این است.
حقیقت این است که غرب به دلیل استبداد و انحصار و اختناق و آزادى کشى و نو ستیزى و دانش گریزى و ولایت مطلقهى کشیش و کلیسا در دوران حکومت، از مذهب سیاسى گریزان شده و بر آن شوریده و براى آزادى و دموکراسى و حقوق بشر و پیشرفت و حق حاکمیت بر سرنوشت، خود را از اسارت ولایت مطلقهى کشیش و کلیسا نجات داده است، اما بر آن است که مذهب و پرستش و معنویت را براى زندگى خصوصى و مدنى و اخلاقى حفظ کند.
بیشتر مردم آن سامان برخلاف این بافتههاى تقلیدى و دشمنانه، نه تنها تباه نیستند که درستکارتر و راستگوتر و به عهد و پیمانهاى خویش وفادارتر و در صنعت و ساخت و ساز و تکنولوژى، کم کلکتر و در اخلاق و ارزشهاى فرهنگى و منش متمدنانه پیشروتر و در رعایت حقوق بشر و حقوق حیوان و طبیعت، نه تنها در جامعه و کشورهاى خود که در دوردستترین نقاط دنیا کوشاتر و آگاهتر و موفقتر هستند و از این مدعیان عوامباز و خودکامه – که این یافتههاى دروغین را براى فرافکنى و مصرف داخلى مىبافند و نیز از دنبالهروهاى ناآگاه آنان – عدالتخواهتر و راستگوتر و مذهبىترند.
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 203@
گواه این مطلب افزون بر گواهى چهرههاى درست اندیش و درستکار و آزادیخواه و اصلاحگر و دینمدار و جهان دیده و جهانشناسى چون مرحوم سید جمال الدین اسد آبادى، شادروان مهندس بازرگان و دهها اندیشمند واقعبین، کلیساها و کلاسهاى مذهبى و سخنرانىها مملو از جمعیت چند هزار نفرى در تلویزیونهاى غربى و مراسم بدرقه و پیشواز کشیش و نفوذ اخلاقى و کلامى پاپ و رونق مؤسسات خیریه و خدمترسانى مذهبى در شرق و غرب گیتى و پرچمدارى علوم و فنون و تکنولوژى و دموکراسى و انجمنهاى مدنى و مردمى مدافع حقوق بشر و دفاع از زندانیان اندیشه و آزادیخواه در جهان امروز است.
اگر جامعه و مردم و تشکیلاتى – چنانکه سیاستهاى غربستیز و دنبالهروهاى آنان در جامعههاى استبدادزده مىگویند – سراپا تباه باشد، باید برابر سنتهاى حاکم بر جامعه و تاریخ و راز فراز و فرود تمدنها فرو پاشد و نه رویش و زایش و اصلاح و پیشرفت خیره کننده و روزافزون؛ و اگر جامعهها و مدیریتهاى نو ستیز چنانکه ادعا دارند، اصولگرا و دینمدار و عدالت محور هستند و رو به بهشت، نباید این گونه در کام فقر مادى و معنوى و بحران اخلاقى و تشنهى آزادى و امنیت باشند، و قرنها در اسارت استبداد و باز تولید کنندهى اختناق و سانسور و خشونت حتى به نام خدا و مذهب، و گسست ارتباط با جهان پیشرفته و یارگیرى از جوجه کمونیستها و دیکتاتورهاى مادام العمر و منفور؛ و نباید آگاهان و اندیشمندان و روشنفکران و نو اندیشان و دانشجویانشان در آرزوى آزادى و دموکراسى و حقوق
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 204@
بشر، هزار هزار دست به هجرت زنند و به غرب پناه برند!
آیا اینان هرگز صادقانه اندیشیدهاند که چرا مردم مغرب زمین به کشورهاى تحت فرمانروایى اینان و هم اندیشان و دوستانشان پناه نمىبرند، اما مردم کشورهاى اینان به مغرب زمین که جاى خود دارد، حتى اگر ممکن باشد به ژاپن و دوبی و کره جنوبى و… پناه مىبرند؟
آیا غرب ستیزان، مفهوم فاسد و شرایط فروپاشى و راز افول را نمىدانند یا هنوز هم به تقلید از بقایاى اردوگاه فروپاشیدهى کمونیسم فرافکنى مىکنند و حقیقت چیز دیگرى است؟
به هر حال، عبادت و نماز، ویژهى اسلام نیست و همهى پیامبران، بندگان او را به عبادت خدا فراخواندند، به همین جهت پیروان ادیان دیگر نیز براى خود نماز و برنامههاى معنوى دارند.
**زلال جارى نماز و نیایش در آیینهى قرآن و روایات، ص: 205@
1) نحل / آیهى 36.
2) بینة / آیهى 5.
3) راغب اصفهانى / مفردات / ص 330.
4) این اصول مشترک، بدان جهت است که آگاهىهاى انسان بر دو بخش است: الف. آگاهىها و دانشهایى همانند فرمولهاى فیزیک و شیمى و مهندسى و جامعهشناسى و طب و… که از خارج دریافت مىگردد و انسان آنها را بدون آموزش و آموزگار درنمىیابد. ب. اما بخش دیگر، دانشهایى است که از ژرفاى جان مىجوشد، و نیازى به آگاهى بخش خارجى ندارد؛ نظیر: آگاهى از گرسنگى، احساس تشنگى، احساس نیاز به ازدواج، دوستى مال و مقام، آگاهى از هستى خویشتن؛ این یافتهها، درونى و فطرى است و از دنیاى وجود انسان مىجوشد. به همین جهت روانشناسى امروز نیز بر این باور است که انسان به احساسات چهارگانهاى از درون خویش مجهز است: الف. حس کنجکاوى که پدید آورندهى دانشها و بینشهاست. ب. حس زیبایى که پدید آورندهى هنرها و ظرافتهاى هنرى و معمارى و مجسمهسازى و موسیقى و کاشى کارىهاى زیبا و هنرهاى گوناگون است. ج. حس نیکى و اخلاق که مایهى کمالجویى و معنویت خواهى و ریشهى گرایش انسان به ارزشهاى انسانى و عدالت و حقوق بشر است.د. حس مذهبى که در نوجوانى و جوانى همگام با کششهاى دیگر دنیاى وجود انسان، رخ مىگشاید و انسان را به خداجویى و خداشناسى و خداپرستى رهبرى مىکند. قرآن و روایات هم به فطرى و درونى بودن انگیزهى خداجویى و خداپرستى و نماز و نیایش راه مىنماید. روم / آیهى 30؛ بلد / آیهى 10؛ شمس / آیههاى 7 – 8؛ نهجالبلاغه / خ 1.
5) آل عمران / آیهى 64.
6) مریم / 100.
7) طه / آیههاى 11 – 16.
8) تحف العقول / بخش پایانى ص 896.
9) ابراهیم / آیههاى 38.
10) مریم / آیههاى 56.