ای راز و نماز عازفانه
ای سوز و گداز جاودانه
ای جاری شط روشن عشق
ای روح دمیده در تن عشق
ای پرتو مهر لا یزالی
اندیشه ی جلوه ی جمالی
ای ذکر جمیل پاک بازان
آئینه روح دلنوازان
ای باده ی بزم درد نوشان
پیمانه ی دست می فروشان
ای زمزمه خداپرستی
مقصود خدا ز راز هستی
ای مونس بندگان صادق
داغ لاله های عاشق
ای رشته محکم الهی
رخشنده ستاره در سیاهی
با توست که روح پر بگیرد
بیماری دل شفا پذیرد
با توست که تا خدا کشم پر
پرواز کنم به کوی دلبر
ای جوشش چشمه خدایی
آئینه ذات کبریایی
بوی گل آشنا دهی تو
عطر نفس خدا دهی تو
نام تو امید بخش دلهاست
یاد تو صفای سینه ماست
روزی که به عجز، آدم افتاد
از عرش، خدا تو را فرستاد
تا با تو به سوز و ساز باشد
وقت خوش او نماز باشد
تا سجده به کردگار آورد
در سینه ی خود قرار آورد
تا با تو شد آشنا دل او
حل گشت تمام مشکل او
آن سرور کائنات عالم
فخر دو جهان نبی خاتم
**سرچشمه امید، ص: 44@
فرمود نماز رکن دین است
معراج قلوب مؤمنین است
استاد عباس براتی پور
**سرچشمه امید، ص: 45@