در بخش هاى قبلى به بررسى کلى آیات جدول (1-1) که در آن ها کلمه «زکات» به کار رفته بود پرداختیم. در این قسمت به نکات جزئى تر که از یک یا چند آیه استفاده مى شود اشاره مى کنیم به امید این که مفید و مورد استفاده واقع شود.
1. جلوگیرى از سطحى نگرى:
لَیْسَ البِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَکُم قِبَلَ المَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ البِرِّ مَنْ امَنَ بِاللهِ… (بقره، آیه177)
این آیه در مورد بحث بین نصارى و یهود و مسلمانان است که به تبع آن ها در مورد جهت قبله که به سوى شرق و غرب باشد بحث مى کردند، خداوند در این آیه توجه مسلمانان را از سمت و سوى قبله و عوامل ظاهرى به سوى مطالب مهم ترى جلب مى کند و آن ها را دعوت به امورى مى کند که با انجام آن، خود آن ها تجلى از نیکى مى شوند. در آیات 176 و 177 سوره بقره خداوند دو نشانه از نشانه هاى علماى بد را که دین را به تحریف مى کشانند، بیان مى کند. در آیه 176 مى فرماید: «آنان چنان کتاب را تحریف مى کنند که با مصالح آن ها توافق یابد.»
در اثر این تحریف ناشایست کتاب خدا که وسیله هدایت بندگان و اتحاد و یگانگى آن ها بود باعث جدایى و اختلاف مى شود، در آیه بعد یعنى آیه 177 مى فرماید: دومین نشانه، نظر قشرى و سطحى به دین داشتن است، که نتیجه ی آن چیزى جز فرو گذاشتن واجبات نیست. به نظر مى آید از آن جا که اصل متن قرآن کریم از طرف خداوند حفاظت شده است، خطر دوم یعنى توجه به ظاهر دین و از دست دادن حقیقت باطن آن، امروزه تهدیدى جدى تر است. اگرچه تحریف و تفسیر به رأى متون اصلى دین نیز همچنان مى تواند خطرى جدى باشد، اما خطر قشرى نگرى پنهان تر است ولذا گمراه کننده تر. در این آیه نکات زیر جزءِ حقایق دین معرفى شده اند و به انجام آن ها سفارش شده است:
الف) صفات اعتقادى:
1. ایمان به خدا
2. ایمان به روز قیامت
3.ایمان به ملائکه
4. ایمان به کتاب (کتاب هاى آسمانى)
5. ایمان به پیامبران آسمانى
ب) رفتارهاى عملى:
1. بخشش مستحب مال (اتى المال على حبه ذوى القربى…)
2. برپا داشتن نماز
3. پرداخت زکات (بخشش واجب مال)
4. اداى عهد و پیمان
5. صبر در سختى ها و مشکلات
همان گونه که مشاهده مى کنید در این آیه، دو دسته صفت مشخص شده است. صفات ایمانى و صفات رفتارى که خداوند انجام دسته دوم را شرط صداقت در ایمان داشتن به دسته اول مى داند و مى فرماید: «الذین صدقوا» «آنان راستگویانند».
در آیه بیست سوره مزمل که طولانى ترین آیه سوره مزمل است. پس از آن که خداوند دستور ابتداى آیه مبنى بر تلاوت قرآن در نماز شب را مورد تخفیف قرار مى دهد و مى فرماید هر اندازه که در توان دارید به عبادت بپردازید، به دستورات زیر سفارش مى کند:
1. برپا داشتن نماز
2. دادن زکات واجب
3. قرض دادن (بدون منت و ریا)
در این آیه خداوند به عمل کردن به دستورات دین بیش از مطالعه بدون عمل قرآن توجه مى کند. به همین دلیل، تخفیف در دستور ابتداى آیه را آن مى داند که «برخى مریض و ناتوانید و برخى به سفر براى کسب و تجارت از کرم خدا روزى مى طلبید و برخى در راه خدا به جنگ مشغولید. پس در هر حال آن چه میسر و آسان باشد به قرائت قرآن بپردازید.»
2. زکات و نماز مظهر ایمان:
انّ الذین امنوا و عملوالصالحات و اقاموالصلوة و اتواالزکوة لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.(بقره، آیه 77)
در این آیه و بسیارى از آیات دیگر ابتدا خداوند «ایمان» را به عنوان یک عامل اساسى ذکر مى کند، و به دنبال آن نشانه هایى را به عنوان تجلى عملى آن ذکر مى کند. در اکثر آیات دو نشانه عملى کاملاً متمایز ذکر مى شود.
1. نماز؛ به عنوان نمونه ارتباط عملى بندگان با خدا است و همچنین تمرین ایمان بیش تر است. نماز و ایمان رابطه اى دو سویه دارند. با خواندن نماز، ایمان خود را ظاهر مى کنیم و باعث تقویت ایمانمان مى شود. هم چنین وجود ایمان باعث اقامه نماز شده است. (ایمان: نماز)
2. در کنار نماز و ارتباط با خداوند معمولاً دستورى مبنى بر لزوم ارتباط بندگان خدا هم داده شده است. همین همراهى این دو دستور نشان مى دهد که دین اسلام دینى درون گراست. به این معنى که فقط به ارتباط مشخص با خدا اهمیت نمى دهد. در اسلام نیکى کردن به مردم، و ایجاد جامعه سالم همپایه عبادتى همچون نماز است. در آیه فوق «زکات» به عنوان بخشش و کمک (بیشتر اقتصادى) و ارتباط با افراد بیان شده است. گاهى نیز در کنار زکات دستورات دیگرى نیز بیان مى شود؛ مثل آیه 177 سوره بقره و یا آیه 83 سوره بقره که این دستورات را در قالب هاى زیر بیان مى کند.(1).
«وَ اِذْ اَخَذْنا مِیثاقَ بَنى اِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ اِلاّ اللهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ اِحساناً وَ ذِى الْقُربَى وَ الْیَتامى والمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً وَ اَقِیمُوالصَّلوةَ وَ اتُوالزَّکوة ثَمَّ تَوَلَّیتُمْ اِلاّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ اَنْتُمْ مُعرِضُونَ» (بقره، آیه 83)
1. غیر از خدا را نپرستید. (بحث توحیدى که مى توان آن را ایمان به یگانگى دانست.)
2. با پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و فقیران نیکى کنید.
3. با مردم با زبان خوش سخن بگویید.
4. نماز به پاى دارید.
5. زکات دهید.
در بسیارى از آیات قرآن مى توانید فرمول «ایمان به علاوه مظاهر ایمان مساوى ارتباط با خدا و ارتباط با بندگان خدا» را بیابید. به طور مثال در آیات: سوره بقره آیه 277، سوره توبه آیه 5، سوره توبه آیه11، سوره توبه آیه 18، سوره توبه آیه 71، سوره مؤمنون آیات ابتدایى، که این آیات کامل ترین سلسله دستورات است. سوره نور آیه 37 و 56، سوره نمل آیه 3، سوره بقره آیه 83 و 110.
3. همراهى نماز و زکات:
یافتن ارتباط نماز و زکات از اهداف اصلى این نوشتار است. نماز رمز آزادگى مطلق از قیود نفس است و زکات نماد بخشندگى. این ارتباطى است که مى بایستى میان انسان ها باقى و برقرار باشد. در بررسى سوره هایى از قرآن که واژه «زکات»(2) در آن ها به کار رفته نشان مى دهد که در اکثر آیات، زکات و نماز همراه یکدیگرند؛(3) چیزى که همراهى رابطه بندگان با خدا و سایر انسان ها را نشان مى دهد. در ادامه به بررسى موارد استثنا مى پردازیم.
در دو آیه، زکات به معنى بخشش مالى به کار نرفته، بلکه به معنى اصلى لغوى خود به کار رفته است.
الف) «فَأَرِدْنا أَنْ یُبدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنهُ زَکوةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» (کهف، آیه 81) «خواستیم تا به جاى او فرزندى بهتر و صالح تر از جهت ارحام پرستى به آن پدر و مادر دهد.»
این آیه در داستان حضرت خضر و حضرت موسى علیه السلام است.
ب) «وَ حَناناً مِن لَدُنَّا وَ زکوةً وَ کانَ تَقِیّاً» (مریم، آیه 13) «او به لطف خاص ما بدان مقام نبوت رسید و از این رو طریق بندگى خدا و تقوى را در پیش گرفت.»
در سوره مؤمنون آیه 4 فقط واژه زکات به کار رفته اما همین آیه، بیش از سایر آیات به همراهى این دو فریضه اشاره دارد. باید به ساختار سوره مؤمنون بیشتر توجه کنیم. در این سوره، خداوند مؤمنان را در آیاتى توصیف مى کند و در هر آیه به یک دستور اکتفا مى کند. این دستورات به ترتیب عبارتند از:
1. الذین فى صلاتهم خاشعون (نماز)
2. والذین هم عن اللغو معرضون (دورى از بیهوده گویى)
3. والذین هم للزکوة فاعلون (پرداخت زکات)
4. والذین هم لفروجهم حافظون (پاکدامنى)
5. والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون (وفاى به عهد و امانت دارى)
6. وَالَّذِینَ هُمْ عَلى صَلَوتِهِم یُحافِظُونَ (نماز) (مؤمنون، آیه 9)
همان گونه که مى بینید این شش دستور که همگى درباره مؤمنان است با نماز شروع و به نماز خاتمه مى یابد. در واقع در این جا نه تنها زکات در کنار نماز بلکه همراه و در حین نماز آمده است.
در سوره روم آیه سى و نه نیز تنها واژه «زکات» به کار رفته است. شاید بتوان عدم اشاره به واژه نماز را به محتواى این آیه ربط داد. چرا که در آیات سى و پنج تا سى و نه این سوره درباره توحید فرهنگى و آثار اقتصادى ربا بحث مى شود و خداوند در برابر ربا، زکات را مطرح مى کند.
پیداست که کاربرد زکات در مقابل رباست و نه تأکید بر همراهى با نماز. چرا که ربا نیز نوعى رابطه بین بندگان است. رابطه از نوع غیراخلاقى و غیردینى و لذا بحثى از رابطه ویژه بندگان با خدا یعنى نماز نمى شود.
در آیه هفت سوره فصلت نیز تنها زکات به کار رفته این آیه اهمیت بسیارى دارد و در مورد آن در صفحات بعد بحث کافى خواهیم کرد.
آیه 156 سوره اعراف نیز «زکات» را به تنهایى به کار برده است.
4. زکات در هنگام نماز:
در دو آیه از آیات جدول (1-1) دستور و سفارش به پرداخت زکات در بین نماز آمده نه بعد از آن. این مطلب بار دیگر اهمیت زکات را آشکار مى کند؛ یعنى نه تنها زکات و نماز در کنار یکدیگر قرار مى گیرند، بلکه زکات دادن در حین نماز توصیه مى شود و حتى این کار را از نشانه هاى رهبرى جامعه مى داند.(4) این دو آیه عبارتند از آیه چهار سوره مؤمنون که در مورد آن به طور کامل توضیح دادیم و آیه پنجاه و پنج سوره مائده که در مورد حضرت على علیه السلام است. رهبران جامعه بعد از خدا و پیامبر (یعنى امامان) را با دو صفت نماز و زکات آن هم زکاتى و بخششى که در حین نماز انجام مى دهند وصف کرده است.
5. زکات و مبارزه با رباخوارى:
«وَ ما اَتَیْتُم مِنْ رِباً لِیَرْبوا فِى اَمْوالِ النّاسِ فَلاْ یَرْبُوا عِنْدَالله وَ ما اَتَیْتُمْ مِنْ زَکوةٍ تُریِدُونَ وَجْهَ اللهِ فَاُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونْ» (روم، آیه 39)
ربا در اصل به معناى افزایش است و در این جا منظور هدایایى است که بعضى از افراد براى دیگران مخصوصاً صاحبان مال و ثروت مى برند. به این منظور که پاداشى بیش تر و بهتر از آن ها دریافت کنند. در این گونه هدایا نه استحقاق طرف مقابل در نظر گرفته مى شود و نه شایستگى و اولویت. ربا اقتصاد جامعه را فلج مى کند، فاصله طبقاتى را افزایش مى دهد، روز به روز بر ثروت ثروتمندان رباخوار، بى تلاش و زحمت مى افزاید، بر مستمندان و ضعیفان فشار وارد مى کند و توازن ثروت را از بین مى برد. قرآن در آیات بسیارى ربا را حرام دانسته و انسان ها را به پرهیز از ربا دعوت مى کند. در برابر آن توصیه به انفاق مستحب و واجب (زکات) مى کند. قرآن، اساس اقتصاد اسلامى را بر دو محور قرار داده است: گرفتن و دادن. یعنى از سویى به کسب مال بپردازد و از سوى دیگر از آنچه به دست آورده است چیزى به دیگران ببخشد و راه کمال را در پیش بگیرند. در حالى که اگر برعکس باشد، یعنى هر کسى فقط به فکر منافع مادى خویش باشد، کار آنان جز به دریدن و نابود کردن یکدیگر و در نتیجه جامعه نخواهد بود. لذا در آیه سى و نه سوره روم خداوند مى فرماید: افزایش مال به وسیله ربا ظاهرى است و در نزد خداوند آن چه در راه او و از روى شوق و اخلاص مى بخشید، باعث ثوابى چندین برابر مى شود. این نکات هدایتگر در جاهاى دیگرى نیز مورد توجه قرار مى گیرد. از جمله آیه 277 سور بقره مى فرماید: «انّ الّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوالصّالِحاتِ وَ اَقامُوالصَّلوةِ وَ اتَوُالزَّکوةَ لَهُمْ اَجْرَهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» بندگان خدا را که به او ایمان آورده اند با انجام اعمال نیکو، برپا داشتن نماز و پرداخت زکات وصف مى کند. در میان دو آیه در مورد ربا و پرهیز از رباخوارى آمده است: در آیات 275 تا 281 خداوند ابتدا به تفاوت بیع و معامله با ربا مى پردازد و بعد از آن به تفاوت ربا و انفاق و پاداش بخشش در راه خدا و در نهایت در آیه مورد بحث ما یعنى 277 مى فرماید: با انجام اعمال نیکوى نماز و زکات، از شر ربا خلاص شوید.
در نهایت در اسلام هدف از مال اقامه نظام اجتماعى و به فعالیت درآمدن کارهاى تولیدى جامعه است و انفاق و قرض الحسنه به بهترین وجه به این منظور کمک مى کند. در حالى که ربا جلوى آن را مى گیرد. زکات، جامعه را به فعالیت وا مى دارد و بند و زنجیر استثمار را از دست و پایشان باز مى کند و جامعه را به سمت بهره بردارى از نعمت هاى گسترده و بى پایان خدا سوق مى دهد تا از آن نعمت ها همگى سود برند و خیال استعمار دیگران را نیز در سر نداشته باشند.
هم چنین خداوند به مؤمنانى که دستورات الهى را انجام مى دهند و از سود ناشى از ربا چشم مى پوشند و زکات مى دهند، وعده پاداش و روزى بى حد و حساب مى دهد تا مبادا گمان کنند که آن چه در راه خدا انجام داده اند از بین رفته است. بلکه اعمال نیک آن ها نزد خداوند باقى است. خداوند مى فرماید: «أَقیمُواالصَّلوةَ وَ اتُوالزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِاَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوُه عِنْدَاللهِ اِنّ اللهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر» (بقره، آیه110) «نماز به پا دارید، زکات بدهید و بدانید که آنچه از پیش فرستادید در نزد خدا خواهید یافت و به درستى که خداوند به هر کار شما آگاه است.»
6. زکات، نشانه رهبرى:
«… وَ اَقِمْنَ الصَّلوةَ وَ اتینَ الزَّکاةَ وَ اَطِعْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُریدُاللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»(احزاب، آیه33)
این آیه بنا به احادیث زیادى، مربوط به اهل بیت است.(5) «یرید» در این آیه نشانه اراده تکوینى مى باشد. در آیات قبل از این نیز روى سخن با زنان پیامبر است. ابتداى همین آیه نیز خطاب به آنهاست که مى فرماید: «در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید و مانند جاهلیت نخستین، خودآرایى نکنید…» در هر صورت چه خطاب به زنان پیامبر و چه در خصوص اهل بیت، پیشوا و الگو بودن هر دو گروه آشکار است. اهل بیت که رهبران اجتماعى و سیاسى هستند و زنان پیامبر نیز که طبیعتاً و به واسطه نسبت آن ها با پیامبر الگوى سایر زنان قرار مى گیرند. در هر صورت در این آیه این الگوهاى اجتماعى به نماز و زکات و اطاعت از خدا و رسول خدا توصیف شده اند.
همچنین در آیه پنجاه و پنج سوره مائده که در مورد حضرت على علیه السلام است و در صفحات قبل در مورد آن توضیح داده شده است نیز نماز و زکات به عنوان نشانه هاى رهبرى على علیه السلام بعد از پیامبر ذکر شده است.
و در آیه سى و یک سوره مریم از زبان حضرت عیسى علیه السلام مى فرماید: وَ َجَعَلنىِ مُبارَکاً اَیْنَ ما کُنْتُ وَ اَوْصانى بِالصَّلوةِ وَ الزَّکوةِ ما دُمْتُ حَیّا.
«مرا هر کجا باشم براى جهانیان مایه برکت و رحمت گردانید و تا زنده ام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد» در این جا نیز حضرت عیسى علیه السلام به عنوان پیامبر و پیشوا وظیفه اى مثل نماز و زکات (بخشش) که رمز احسان و نیکوکارى است دارد و این صفات را مشخصه مقام رهبرى خود مى داند.
در آیه دیگرى، خداوند سطح رهبرى را از پیامبر و امام و همچنین زنان و وابستگان پیامبر به عنوان الگو، پایین تر مى آورد و زکات را نشانه و وظیفه امتى مى داند که آن ها را پیشوا و الگوى سایر امت ها قرار داده است. در سوره حج آیه هفتاد و هشت مى فرماید: «… وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَاَقیمُوالصَّلوةَ وَ اتُوالزَّکوةَ وَ اعْتَصِمُوابِاللهِ…» «و شما براى سایر خلق گواه باشید پس نماز به پا دارید و زکات دهید و به خدا متوسل گردید.»
7. زکات نشانه حکومت اسلامى:
الَّذِیَن اِن مَکَّناهُمْ فِى الاَرْضِ اَقامُوالصَّلوةَ وَ اتَواالزَّکوةَ وَأَمَروُا بِالمعَروُفِ وَ نَهَوْا عَنِ المُنْکَرِ وَ لله عاقِبَةُالامُور (حج، آیه41)
این آیه در واقع اهداف حکومت اسلامى را بیان مى کند و نشانه هاى حکومت مردان و زنان مؤمن را آن گاه که به قدرت رسیدند برمى شمارد. آرى مدینه فاضله اسلام بر چهار رکن عملى و رفتارى که هر یک تجلى ایمان است، استوار گردیده است.
1. نماز: نماد ارتباط با خدا و زیباترین تجلى ایمان و عامل امیدوارى به خدا.
2. زکات: ستون استوار اقتصاد اسلامى، رابطه کمک به هم نوع، عامل توازن اقتصادى و از همه مهم تر هدایت انسان ها در جهت آزادگى از بند ثروت و دنیا.
3 و 4: امر به معروف و نهى از منکر: عامل اصلاح تدریجى اجتماع و پیشرفت و تکامل روز افزون.
8. ترویج زکات:
«وَجَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا وَ اَوْحَیْنا اِلَیْهِمْ فِعْلَ الخَیْراتِ وَ اِقامَ الصَّلوةِ وَ ایتاءَالزَّکوةِ و کانوا لَنا عابِدینَ» (انبیاء، آیه73)
«آنان را پیشواى مردم ساختیم تا خلق را به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را به ویژه اقامه نماز را و اداى زکات را به آن ها وحى کردیم و آن ها هم به عبادت ما پرداختند.»
این آیه در داستان پیامبر بزرگ، ابراهیم و فرزندان او نقل شده است و ترویج اعمال نیکو به ویژه نماز و زکات را که خود نوعى امر به معروف است، جزء وظایف پیامبران و رهبران اجتماع مى داند. در آیه پنجاه و پنج سوره مریم، خداوند ترویج زکات را به درون کوچک ترین گروه اجتماعى نیز مى کشاند؛ یعنى در خانه هم لازم است دعوت به نماز و زکات از راه هاى مفید مختلف انجام پذیرد. «وَ کانَ یَأْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَالزَّکوةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرضِیاً» «همیشه اهل بیت خود را به اداى نماز و زکات امر مى کرد و او نزد خدا بنده اى پسندیده بود.»
9. زکات تا پیروزى نهایى:
در آیه 77 سوره نساء اگرچه موضوع آیه سرزنش کسانى است که از جهاد روى بر مى گردانند، اما در ابتداى سوره به این موضوع اشاره مى کند که آن گاه که موقعیت براى جهاد مناسب نبود، شما را به زکات و نماز فرمان مى دادیم. مى توان چنین استفاده کرد که در تمامى شرایط و تا هنگام پیروزى قطعى زکات و نماز مى تواند شما را به پیروزى رساند.
«… قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا اَیْدیَکُمْ وَ اَقِیمُواالصَّلوةَ وَ اتواالزَّکوةَ…» (نساء، آیه77)
10. زکات عامل احسان و دوستى:
آیه سوم سوره لقمان، قرآن را رحمت و مایه هدایت براى «محسنین»، یعنى کسانى که احسان مى کنند مى داند. در آیه سه عامل تجلى رفتار احسان را در این انسان ها، برپایى نماز، پرداخت زکات و ایمان به آخرت مى داند.
نیکوکارى در اسلام بسیار مهم است. در تفسیر هدایت مى خوانیم: «اگر به آیات قرآنى توجه کنیم در مى یابیم که مهم ترین امتیاز پیامبران، نیکى کردن ایشان در حق مردم است. بلکه نیکوکارى عامل مهمى در برگزیده شدن آن هاست.»(6) در آیه چهار سوره لقمان، نماز و زکات را راهى براى عمل به احسان و بارور شدن استعداد انسانى «نیکى کردن» معرفى مى کند.
و در آیه هفتاد و یک سوره توبه مى خوانیم:
«وَالْمُؤمِنونَ وَالمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلیاءُ بَعْضٍ یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ المُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ و یُؤتُونَ الزَّکاةَ…» اگر در این آیه اولیا را به معنى دوستداران بدانیم، نماز و زکات را مى توان عامل رفتارىِ نیکى کردن دانست و اگر به معنى سرپرستى و رهبرى بدانیم، مى توانیم زکات و نماز و امر به معروف و نهى از منکر و… را از نشانه هاى رهبرى و پیشوایى بدانیم.
هم چنین در آیه 177 سوره بقره، نیکوکاران را با «برّ» توصیف کرده و رفتارهایى براى آن ها برمى شمارد، از جمله نماز و زکات. درباره این آیه در صفحات قبل توضیح کافى داده شده است.
11. زکات مایه برکت و رحمت:
دادن زکات، مشکلات اقتصادى بسیارى را از مستمندان برطرف مى کند. لذا زکات دادن براى نیازمندان و جامعه، مایه برکت و رحمت است. خداوند در قرآن از زبان حضرت عیسى علیه السلام مى فرماید: «مرا هر کجا که باشم براى جهانیان مایه برکت و رحمت گردانید و تا زنده ام به عبادت و نماز و زکات سفارش کرد.»(7).
دادن زکات که نشانه صداقت در ایمان زکات دهنده است، موجب استفاده زکات دهنده از رحمت خاص الهى مى شود و زکات براى خود وى نیز مایه رحمت و برکت شده است. در سوره اعراف، آیه 156 خداوند به این رحمت ویژه اشاره مى کند و آن را شامل روندگان راه تقوى و پرداخت کنندگان زکات و پیروان آیات خدا مى داند.
«وَ رَحْمَتى وَسِعَتْ کُلَّ شَى ءٍ فَسَأکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ الَّذینَ هُمْ بِایاتِنا یُؤْمِنُونَ.»
و در آیه 38 سوره نور، این انسان هاى پاکى را که هیچ سود تجارى و کسب و کارى مانع از اجراى دستورات پروردگارشان نمى شود، به روزى بى حد و حساب مژده مى دهد.
12. زکات و خانه خدا:
«اِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَاللهِ مَنْ اَمَنَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْأخِرِ وَ اَقامَ الصَّلوةَ وَ اَتَى الزَّکاةَ…» (توبه، آیه 18)
این آیه پاسخى است براى آنان که مى گفتند چرا مثل عهد جاهلیت، مکه، مقر همه ادیان نباشد تا هم رونق اقتصادى و جمعیتى مکه حفظ شود و هم از درآمد حاصل از آن براى تعمیر و ساخت خانه خدا و مساجد استفاده کرد. در این آیه خداوند مساجد و ساختمان آن را منحصراً در اختیار کسانى قرار مى دهد که به او ایمان دارند و مثل همیشه ایمان را متجلى در رفتار فرد دانسته و نشانه هاى صداقت را در ایمان و زکات و نماز مى دانند.
در مجموعه آیات سى و پنج، سى و شش، سى و هفت سوره نور، خداوند در مورد مراکز و خانه هایى صحبت مى کند که در آن ها نور خداست و حقایق اسلام و احکام خدا در آن نشر مى یابد. این خانه ها به نور هدایت و ایمان و چراغ پر نورى وصف مى شوند. در آیه سى و شش این خانه ها مشخص مى گردد: «خانه هایى که ذکر خدا در آن هاست». در آیه سى و هفت نشانه هاى حقیقى و رفتارى ذکر خدا را نماز و زکات مى داند. در چنین معنى گسترده اى این مراکز مى تواند مساجد، خانه هاى پیامبران و امامان و… باشد.
13. زکات از شرایط توبه:
فَاِنْ تابُوا وَ اَقامُوالصَّلوةَ وَ اتُوالزَّکاةَ فاِخْوانِکُمْ فىِ الدّینِ… (توبه، آیه11)
در این آیه شرط پیوستن به جامعه بزرگ اسلامى و برادر بودن با تمامى مسلمانان و استفاده از حقوق آن توبه کردن ذکر شده است. توبه واقعى طبیعتاً نشانه هاى رفتارى دارد. از مهم ترین این نشانه ها نماز و گذشتن از مال و ثروت در راه خدا، یعنى زکات دادن است که در آیه پنج سوره توبه بعد از آن که در ابتداى آیه با لحنى بسیار قاطع فرمان به قتل مشرکان مى دهد، اما همچنان درهاى توبه را باز مى گذارد و با لحنى مهربانانه مى گوید: «چنان چه از شرک توبه کردند، نماز به پاى داشتند و زکات دادند از آنها دست بردارید که خدا آمرزنده و مهربان است.» در این آیه نیز نشانه هاى توبه واقعى نماز و زکات است.
هم چنین در آیه سیزده سوره مجادله، در واقع خداوند دست به امتحان عده اى مى زند که دائماً مى خواستند با پیامبر نجوا کنند و از آن ها مى خواهد که قبل از سخن گفتن با پیامبر صدقه دهند.(8).
پس از آشکار شدن این مطلب که منافقان حاضر نشدند این صدقه را بپردازند، خداوند درهاى توبه را مى گشاید و مى فرماید: خدا شما را بخشید اینک نماز به پاى دارید، زکات دهید و خدا و رسول خدا را اطاعت کنید….
14. جهاد، گامى بعد از نماز و زکات:
آن هنگام که جامعه اسلامى آمادگى مبارزه با دشمنان را کسب کرد،(9) جهاد به عنوان فرمان بعدى مورد توجه قرار مى گیرد. آیه هفتاد و هفت سوره نساء درباره کسانى است که با وجود پرداخت زکات و خواندن نماز مورد سرزنش قرار مى گیرند. چرا که در جهاد کوتاهى کرده اند. در آیه هفتاد و هشت سوره حج نیز ابتدا به جهاد فرمان داده مى شود و سپس بیان مى کند که این فرامین و همچنین زکات و نماز پیش از این نیز در آیین سایر پیامبران (حضرت ابراهیم) وجود داشته است.
15. آنان که زکات نمى دهند:
اَلَّذیِنَ لا یُؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالاخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ. (فصلت، آیه7)
در تمامى آیات جدول (1-1) دستور به پرداخت زکات داده به جز آیه هفتم سوره فصلت. این آیه با لحنى عتاب آمیز از آنان که زکات نمى دهند یاد مى کند و آن ها را در کنار و هم ردیف آنان که به آخرت ایمان ندارند قرار مى دهد. در برگزیده تفسیر نمونه در ذیل این آیه مى خوانیم:(10) «این آیه به معرفى مشرکان پرداخته و جمله اى را در این زمینه بازگو مى کند که منحصر به این آیه است… منظور از ترک زکات، ترک انفاقى است که نشانه عدم ایمان آن ها به خداست و به همین دلیل توأم با انکار وجوب آن است».
در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است: «خداوند بزرگ براى فقیران در اموال اغنیا فریضه اى قرار داده که جز با اداى آن شایسته ستایش نیست و آن زکات است که به وسیله آن خون خود را حفظ مى کنند و نام مسلمان بر آن ها گذارده مى شود.»
هم چنین در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «کسى که یک قیراط از زکات خوددارى کند نه مؤمن است نه مسلمان و نه کرامتى دارد.»(11).
16. استمرار در پرداخت زکات:
وَالَّذین هُم لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ (مؤمنون، آیه4)
خداوند در این آیه از کلمه «فاعلون» استفاده مى کند، نه از کلمه «معطون» به معنى عطاکننده. در کلمه فاعلون استمرار و دوام انفاق پیاپى مد نظر است، نه حالت زودگذر. حقیقت آن است که مسلمانان از دیدگاه قرآن باید همیشه و در همه لحظات به فکر برادران دینى خود باشند و هر گاه که بتوانند به یارى آن ها بشتابند. بر این اساس تأکید بر استمرار و همیشگى بودن بخششِ زکات با کلمه «فاعلون» مد نظر قرار گرفته است.
1) این دستورات ضمن مفاد پیمانى با بنى اسرائیل بیان مى شوند.
2) سوره هاى جدول (1-1).
3) بررسى سوره هایى که واژه نماز در آن ها به کار رفته نیز مى تواند رمزهاى دیگرى از کتاب هدایت را بگشاید.
4) سوره مائده، آیه 55 در مورد حضرت على علیه السلام و نشانه رهبرى بعد از پیامبر مى باشد.
5) براى دیدن این احادیث به صفحات 262 تا 266 تفسیر هدایت، جلد سوم رجوع کنید.
6) تفسیر هدایت، ج10، ص99.
7) سوره مریم، آیه31.
8) به صفحه 179 جلد 15 تفسیر هدایت نگاه کنید.
9) پرداخت زکات راهى براى کسب این آمادگى است.
10) جلد 4، صفحه299.
11) تفسیر هدایت، جلد 8، ص 150.