جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چگونگى تبلیغ ارزش‏ها

زمان مطالعه: 6 دقیقه

مطالب این بخش مستقیماً وام گرفته از کتاب «روان‏شناسى رشدِ کاربردى نوجوان و جوان»، تألیف دکتر حسین لطف‏آبادى با اندک تصرفاتى مى‏باشد

در هیچ دوره‏اى از تحول حیات آدمى به اندازه دوره جوانى ارزش مفاهیم اخلاقى و ملاک‏هاى دینى و مذهبى براى انسان محور قرار نمى‏گیرد. توانایى روان شناختى و پیچیدگى عواطف و بلنداى احساسات درونى جوان به‏گونه‏اى رشد و تحول مى‏یابد که آنها را متوجه مسایل ماوراطبیعى و فراتر از اینجا و اکنون مى‏کند. در عین حال آنچه خانواده و جامعه از جوان مى‏خواهد با آنچه او در پى پدیدآورى و تولید آن است، فاصله‏هاى زیادى دارد. او خواهان خلق ارزش‏ها و انتخاب ایدئولوژى همراه با نقد و ارزیابى و بازسنجى است. در چنین شرایطى مسأله کنترل جوان بسیار حساس مى‏نمایاند. هرگونه تعصب ورزى، خشونت، فشار و یا تحمیل عقاید بر او، چه بسا نهال بارور منش دینى و معیارهاى اخلاقى او را واژگون سازد. بنابراین، برخورد ملایم، منطقى و تدریجى با مشکلات روحى و اعتقادى جوان در این دوره، بسیار مهم است.

از آنجا که جوانان در برابر آسیب‏هاى اجتناب‏ناپذیر در رابطه با کیفیت بروز احساسات خود از شکنندگى احساسات خاصى برخوردارند، توجه مربیان و مبلّغان به این موفقیت خطرزا و بحرانى، مى‏تواند در اقدامات پیشگیرانه، مؤثر واقع شود. چه بسا جوان

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 104@

در هنگام صحبت کردن با دیگران نیاز به امنیت و اعتماد ویژه‏اى داشته باشد که این نیاز را مى‏توان از طریق زمینه سازى‏هاى روان شناختى فراهم آورد. یعنى در فرآیند کار تبلیغى به جوانان فرصت دهیم که خواسته‏ها و نیازهاى خود را هر چند از دید جامعه ما نامطلوب و حتى زننده باشد بشنویم و تحمّل کنیم تا او دست کم از دامن گروه‏هاى منحرف خارج شده و به ما پناه آورد.

عمده‏ترین تعارض یا به عبارت جامع‏تر و دقیق‏تر بحران شخصیت در دوره جوانى مسأله هویت یابى و توحید یافتگى نقش در او است. چرا که ممکن است جوانان بخاطر دشواری‏ها و فشارها و یا نارسایى‏هایى که در فرایند رشد روانى، اجتماعى دوره کودکى و نوجوانى خود داشته‏اند نتوانند به هویت یابى و انسجام شخصیت دست یابند. بر ماست که با شناخت عمیق از این نیاز روان شناختى و جامعه شناختى شرایط تشکیل هویت و وحدت شخصیت را در او فراهم آوریم. این کار، نه از طریق صحبت و نصیحت، بلکه از طریق ترتیب دادن فعالیت‏هاى اجتماعى و گروهى به شکل طبیعى و خود به خودى آن (یا کنترل و هدایت بزرگ) و مشارکت دادن مخاطب در این برنامه امکان‏پذیر مى‏گردد.

گروه همسالان، در انتقال ارزش‏ها به‏ویژه در تغییر نگرش جوانان نقش عمده‏اى دارند به خصوص در جوامع شهرى و صنفى که این ارتباطات در گروه‏هاى مختلف به شکل میهمانى‏هاى شبانه و بازی‏هاى جمعى و گردش‏هاى دسته جمعى نمود مى‏یابد. اهمیت نقش همسالان از نظر ارزشى و کیفیت تأثیرگذارى در پاره‏اى از موارد حتى از پایگاه خانواده و نهادهاى فرهنگى و تربیتى نیز جلو مى‏زند. آگاهى مبلغان و مربیان از این عنصر مهم در زندگى جوان مى‏تواند در تعیین استراتژى‏هاى تبلیغى و تربیتى مؤثر واقع شود. استفاده از گروه همسالان در قالب گردش‏هاى ورزشى، مذهبى، علمى، تفریحى و بیان مفاهیم و ارزش‏ها از زبان آنها در ایجاد اعتماد و اتصال پل‏هاى ارتباطى بسیار مهم است.

کنش متقابل با همسالان تأثیراتى را در جوان دارد که آموزه‏هاى بزرگسالان با همه قواعد و استمرار و محرک‏ها و تشویق‏هاى پى در پى به پاى آن نمى‏رسد. بنابراین یکى از ره‏یافت‏هاى اثر بخش در تغییر و اصلاح رفتار جوانان بهره‏گیرى مناسب از این گروه‏ها مى‏باشد. البته ناگفته نماند که پاره‏اى از نوجوانان و جوانان به خاطر فقدان مهارت‏هاى ارتباطى با گروه همسال خود، احتمالاً دچار ناکامى و شکست‏هاى سنگین روحى مى‏شوند که مى‏تواند زیانبار باشد. به همین دلیل خوب است که در کار فرهنگى و تربیتى با جوانان از میزان روابط اجتماعى و عمق کنش‏هاى مثبت و منفى گروه همسال او اطلاع حاصل کنیم.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 105@

نقش کلام در تبلیغ ارزش‏ها هنگامى نافذ و بُرنده است که در باشکوه‏ترین، زیباترین شکل‏ها پرداخت و ادا شود. راز سخن ورى در تبلیغ، کیفیت صیقل بخشى به آن است؛ نوعى تراشکارى هنرمندانه که همچون الماسى درخشان قوه شنیدارى مخاطب را به تحریک و تهیج وا دارد. ظرافت در تبلیغ غیر مستقیم آنگاه نمود مى‏یابد که کیفیت و چگونگى گفتار بر کمیت و تعداد کلمات سبقت گیرد.

پردازش کلمات در شیوه تبلیغ ارزش‏ها آن هم با مخاطبان جوان، باید هیجان‏انگیز و تفکر برانگیز که نوعى رازآلودى و رازآمیزى را در خود دارد ـ باشد و اگر تبلیغ غیر از این هنرهاى ظریف باشد از بلاغت مى‏افتد و دیگر به هیچ وجه جاذبه‏اى براى مخاطب ندارد.

ما در عصر انفجار اطلاعات بسر مى‏بریم؛ در عصر انبوهى پدیده‏ها، عصرى که انسان فرصت هضم اطلاعات خام را ندارد. اطلاعات و داده‏ها به سرعت در حال افزایش و تحول هستند، ولى انسان براى پردازش آنها ناتوان است. او نمى‏تواند خوراک‏هاى دریافتى را با شیرازه ذهنى و نگرشهاى خود هضم کند. او مطالب را همچون مواد خام مى‏بلعد و بعد از مدتى آن را هضم نشده پس مى‏دهد! در چنین شرایطى کار تبلیغى و اطلاع‏رسانى براى نسلى که خود قربانى فضاى مه آلود اطلاعات است، بسى دشوار مى‏نمایاند. در عصر پدیده‏هاى انبوه، نمى‏توان به انبوه‏سازى و انبوه‏گویى روى آورد. براى ساختارشکنى از فضاى موجود، باید به روش‏هاى تبلیغى واگرا و متباعد دست زد، نباید تحت تأثیر روش‏هاى رایج و در دامن امواج کوبنده‏ی هجوم کلمات قرار گرفت. بهترین راه ممکن براى تغییر این هجوم بى امان، آرام سازى و استفاده از پیراستگى و آراستگى در پردازش کلمات و انتقال پیام است.

کسانى که در جریان تبلیغ و انتقال ارزش‏ها به مخاطبان خود، دچار مشکلات متعددى مى‏شوند باید بدانند که تبلیغ امرى ایستا و غیر فعال نیست. در واقع تبلیغ براى تغییر نگرش مخاطبان نسبت به یک موضوع و یا پیام، مانند ارتباطات، به طور کلى یک فرآیند پویاست. زیرا منبع پیام و نوع مخاطبان مى‏توانند به طور متقابل در یک تعامل دو جانبه بر یکدیگر تأثیر داشته باشند. به عنوان مثال غالباً دیده شده است که آن دسته از مبلغان و پیام‏دهندگان که از موضع مخاطبان خود در ابعاد مختلف فردى و اجتماعى اطلاعات روشنى داشته باشند، خیلى روان‏تر و معنى دارتر می‏توانند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند.

بنابراین، گیرنده پیام یک شئى و یا خمیرى نیست که در دست پیام دهنده تسلیم باشد، بلکه او نه تنها دریافت کننده پیام به شکل دلخواه خویش است. بلکه کیفیت دریافت پیام

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 106@

را بر اساس نگرش‏ها، بینش‏ها و داورى‏هاى خود تنظیم مى‏کند و به شکل فعال و خلاق، ماهیت و چیستى پیام را از نظر محتوا و جهت سازماندهى مى‏کند.

یک پیام براى مؤثر بودن باید در زمینه‏هاى مناسب مطرح شود؛ یعنى گیرنده پیام یا مخاطب بتواند آن را جزو نیازهاى خود بداند، در غیر این صورت دریافت پیام از جانب مخاطب یک دریافت صورى و ناپایدار است که به هیچ وجه در زیر ساخت‏هاى شناختى و رفتارى فرد نفوذ نمى‏کند.

این که پیام دهنده چه کسى باشد ممکن است به همان اندازه حائز اهمیت باشد که متن پیام، چه بسا یک اندرز از جانب کسى که در نزد مخاطب صاحب منزلت بالایى است در حد یک اشاره مؤثر افتد ولى کس دیگرى با منزلت پایین‏تر ده‏ها بار پیام‏هاى مکرری را در اشکال مختلف ارایه دهد، اما مؤثر نیفتد.

بنابراین، هرقدر گوینده پیام قوی‏تر، نافذتر، محبوب‏تر و طبیعى‏تر باشد احتمال تأثیر آن بر مخاطب بیش‏تر است. عواملى که در عنصر پیام دهنده نقش دارند عبارتند از:

جذابیت شخصیت، صداقت و اطمینانى که در گفتار او حاکم است، شباهت پیام دهنده با گیرنده پیام از نظر فرهنگى، اجتماعى و خصوصیات شخصیتى و تخصصى و مهارت او در آن رشته‏اى که صحبت مى‏کند.

در مورد مخاطبان یا گیرندگان پیام ممکن است که برخى از آنان به تناسب شرایط فرهنگى و موقعیت‏هاى اجتماعى و یا حتى وضعیت روانى ـ عاطفى به گونه‏اى باشند که برحسب شخصیت خود ـ صرف نظر از منبع پیام (یعنى چه کسى آن را بازگو کند)ـ از نظر تغییر یافتن نگرش خود در مقایسه با دیگران تأثیرپذیرتر باشند و برعکس عده‏اى دیگر ممکن است در برابر حتى دقیق‏ترین و محکم‏ترین استدلال‏ها و توجیه‏هاى عقلانى مقاومت نشان دهند. شناسایى موانع تأثیرگذارى فرایند تبلیغ نیازمند بازشناسى موقعیت مخاطب است.

یکى از وجوه جالب در تبلیغ ارزش‏ها روش متقاعدسازى و اقناع کردن مخاطب است. براى این که یک پیام تربیتى در متقاعد کردن مخاطب بتواند نافذ افتد شرایط و زمینه‏هاى خاصى را مى‏طلبد، چیزى که روان شناسان اجتماعى در فرآیند تبلیغ به آن تغییر نگرش مى‏گویند و معتقدند که هرگونه تغییر نگرش در مخاطب دست کم از چهار عامل بنیادى تبعیت مى‏کند؛ این چهار عامل عبارتند از:

«پیام دهنده، گیرنده پیام، متن پیام و زمینه پیام» که هر یک از این عناصر، خود داراى ویژگى‏هایى مى‏باشند. هرگونه نارسایى و اختلال در هر یک از این مؤلفه‏ها، رسایى و اثر

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 107@

بخشى تبلیغ را مختل مى‏سازد. بنابراین کسى که در مقام و جایگاه تبلیغ ارزش‏ها قرار مى‏گیرد باید در روان‏شناسى عوامل پیام رسانى مطالعات لازم را داشته باشد.

تأثیرگذارى پیام در فرآیند تبلیغ ارزش‏ها زمانى امکان‏پذیر مى‏گردد که فرد پیام دهنده به جاى نقش تحکّم و نصیحت‏گرى یک نقش هدایت غیر مستقیم داشته باشد. این نقش نه در خود فرد که در تعامل با مخاطب، نمایان مى‏شود؛ بنابراین گوینده پیام باید بداند که تبلیغ یک‏جانبه بدون تعامل با مخاطب و درگیر کردن ذهن و عواطف او راه به جایى نمى‏برد.

کسى که در مقام تبلیغ ارزش‏ها قرار مى‏گیرد، قبل از هر چیز باید از مخاطبان خود آشنایى کافى داشته باشد. به این معنا که بداند گروه شنوندگان داراى چه پایگاه اجتماعى هستند، در چه سطحى از دانش و بینش قرار دارند، تا بتواند متناسب با سطح ادراک و فهم آن‏ها به تنظیم واژگان و آراستگى و آسان سازى پیام خود بیندیشد.

پاره‏اى اطلاعات اولیه که مبلغ از مخاطبان خود باید داشته باشد عبارت است از:

1. آگاهى از نگرش‏ها و گرایش‏هاى مخاطب.

2. شناخت از ساخت و بافت تربیت خانوادگى مخاطب.

3. آگاهى از نحوه استفاده او از اوقات فراغت.

4. آشنایى با مسئولیت‏هاى اجتماعى و مهارت تخصصى.

5. آگاهى از شیوه‏ی لباس پوشیدن و آراستگى.

6. آگاهى از علایق، سرگرمى‏ها، رغبت‏ها و آرمان‏ها.

7. آگاهى از روش‏هاى تربیتى و انضباطى والدین.

8. اطلاع یافتن از نوع و کیفیت رابطه با همسالان و هم اندیشان.