جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چگونگى تغییر نگرش‏ها در تبلیغ

زمان مطالعه: 5 دقیقه

مقوله‏ی «نگرش»ها و چگونگى تغییر آنها نیز موضوع مهمى است که بخش عمده‏اى از تکنیک‏هاى روان‏شناختى را در تبلیغ به خود اختصاص مى‏دهد. کاربرد تبلیغات از نظر چگونگى شکل‏گیرى، تغییر و اصلاح نگرش‏ها ریشه در «روان‏شناسى اجتماعى» دارد. بخش عمده‏اى از تحقیقات «روان‏شناسى اجتماعى» مربوط به موضوع نگرش‏ها و شیوه‏هاى روان شناختى تغییر و اصلاح آنها مى‏باشد. در اینجا به طور اجمالى و فهرست وار ویژگى‏هاى نگرش و چگونگى شکل‏گیرى و پدیدآیى آنها را از منظر روان‏شناسى اجتماعى مرور مى‏کنیم(1).

ترکیب شناخت‏ها، احساس‏ها و آمادگى براى عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخصیت نسبت به آن چیز مى‏گویند.

هر نگرشى داراى «سه مؤلفه» یا سه عنصر شناختى، «احساسى» و «آمادگى براى عمل» است.

نگرش همچنین داراى سه ویژگى است: نخست آنکه معطوف به یک شئى، شخص، رویداد یا موقعیت است. دوم آنکه نگرش معمولاً ارزشیابانه است. و سوم آنکه داراى ثبات و دوام قابل توجهى است.

نگرش هر شخص نسبت به یک موضوع برآیند خوشه‏هاى متعددى از نظرهاى منفى و مثبت نسبت به آن موضوع است.

دو بُعد از نگرش‏ها حایز اهمیت فوق‏العاده‏اى هستند: یکى تضاد بین پیچیدگى شناختى و سادگى ارزشیابانه آن، و دیگرى آنکه همه‏ی عناصر نگرش به طور متقابل به هم مربوطند و هر یک از عناصر بر عناصر دیگر تأثیر دارند.

تکوین نگرش‏ها بر اساس فرآیندهاى یادگیرى، یعنى، شرطى شدن و تقویت، تداعى و تقلید صورت مى‏گیرد.

نوجوان در جریان رشد خود در معرض اطلاعات گوناگون قرار مى‏گیرد که بعضى

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 62@

مثبت و بعضى منفى هستند. براى بعضى رفتارها تقویت و براى برخى دیگر تنبیه مى‏شود، و مقدارى از رفتارها را نیز از طریق تقلید مى‏آموزد. همین روند براى آموزش و شکل‏گیرى نگرش‏ها نیز صادق است.

نگرش‏هاى نوجوان در دوران نوجوانى هماهنگ با نگرش‏هاى همسالان و خانواده است. این نگرش‏ها در مدرسه نیز از هماهنگى برخوردار است؛ زیرا مدرسه نیز معمولاً در همان محیط زندگى نوجوان قرار دارد.

اما وضع نگرش‏ها در دانشگاه تفاوت مى‏کند. بیشتر تحقیقات حاکى از آن است که نگرش‏هاى دانشجویان در دوران تحصیل دانشگاهى امکان بیشترین تغییر را پیدا مى‏کند.

نگرش‏ها پس از شکل‏گیرى از اثبات بیشترى برخوردار شده و تابع اصل ثبات شناختى هستند؛ یعنى، در برابر تغییر مقاومت مى‏کنند و حتى اگر اطلاعات مغایر با نگرش‏ها به فرد برسد، فرد مى‏کوشد آنها را با چهارچوب نگرشى خود تطبیق دهد.

عوامل دیگرى که در شکل‏گیرى نگرش‏ها مؤثرند: اوّل، برآورده شدن نیازهاى شخص‏اند، دوم، کسب اطلاعات و مراجع اطلاعاتى هستند، سومى تعلق گروهى، و چهارمى شخصیت خود فرد.

اگر چه نگرش‏ها داراى ثبات و دوام قابل توجهى هستند، اما به هر حال، امکان تغییر آنها وجود دارد و فنونى براى تغییر نگرش در روان‏شناسى اجتماعى معرفى شده است.

تغییر نگرش در چهارچوب چند الگوى مشخص تبیین شده است که عبارتند از: الگوى یادگیرى یا محرک پاسخ، الگوى شناختى شامل نظریه‏هاى مشوق‏ها و تعارض‏ها، تعادل، توافق، قضاوت اجتماعى، نظریه‏ی همسازى شناختى، و الگوى روانکاوانه شامل نظریه کارکردى.

الگوى یادگیرى در مورد تغییر نگرش، بیشتر به اصول یادگیرى در این زمینه معتقد است؛ یعنى، نگرش‏ها با تغییر الگوهاى تقویت یا با تغییر دادن مشوق‏هاى نگهدارنده آنها تغییر مى‏یابند.

یک نمونه از الگوى یادگیرى براى تغییر نگرش الگوى هاولند و همکاران وى است که در آن تغییر نگرش از محرک آغاز و بعد به مرحله‏ی توجه، ادراک و پذیرش رسیده و بالاخره به تغییر نگرش مى‏انجامد.

یک پیام که هدف آن تغییر نگرش باشد با پیام رسان، با زمینه‏اى که پیام ارائه مى‏شود، و با شخصیت پیام‏گیر در تعامل است.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 63@

مهمترین عامل مؤثر در مورد شخصیت پیام دهنده، موضوع قابلیت قبول بودن اوست که از وضع ظاهر او گرفته تا تخصص او و مهم بودن او براى پیام‏گیران، همگى در این قابلیت قبول مؤثرند.

خود پیام از نظر کیفیت تأثیر، بستگى به عوامل چندى از قبیل یک جانبه یا دو جانبه بودن، ایجاد هیجان و انگیزش در پیام گیران، ترتیب تقدم و تأخر پیام‏هایى که در رقابت هستند، و نوع وسیله‏اى که پیام را منتقل مى‏کند، دارد.

یک پیام براى مؤثر بودن باید در زمینه‏اى مناسب و در حالى که پیام گیر بتواند آن را دریافت کند، ارسال شود، در غیر این صورت توجه پیام گیر به آن جلب نخواهد شد.

در مورد شخصیت گیرندگان پیام، معلوم شده است که جنسیت عامل تعیین کننده‏اى نیست؛ اما عزت نفس، هوش و دیگر عوامل روانى و شخصیتى نقش مهمى دارد.

نظریه مشوق‏ها و تعارض‏ها، موضوع نگرش را بر حسب یک تعارض رویکرد ـ رویگردان در نظر مى‏گیرد. این دیدگاه نیز مانند دیدگاه یادگیرى معتقد است که نگرش حاصل مجموعه‏اى از عناصر مثبت و منفى است؛ یعنى، برآیند سود و زیان حاصل از داشتن نگرش خاصى است. وقتى در زمینه‏ی داشتن نگرش خاصى شخص دچار تعارض شود، موضعى را اتخاذ خواهد کرد که او را به حداکثر منافع برساند.

طبق نظریه‏ی تعادل، در یک نظام تعادلى، دو شخص و یک شئى یا سه شخص در روابط متقابل‏اند. بسته به نوع ارتباط سه جانبه‏اى که موجود است، وضعیت کلى نظام یا در حال تعادل خواهد بود و یا در حال عدم تعادل.

نظریه توافق، توجه خود را به اثرى که یک فرد با موضعى مثبت یا منفى نسبت به یک شئى یا شخص دارد، متمرکز مى‏کند. در این نظریه حداکثر نظر مثبت با 3+ و حداکثر نظر منفى با 3ـ نشان داده مى‏شود. هرگونه تغییر در نظر به صورت عددى در فاصله‏ی بین این دو عدد تغییر مى‏کند. چنانچه اختلاف بین دو نظر وجود داشته باشد، لازم است که براى برقرارى تعادل، حرکتى از یکى از دو طرف یا از هر دو در جهت تعدیل نظر صورت گیرد تا دوباره تعادل برقرار شود.

همچنین بر طبق نظریه قضاوت اجتماعى، پذیرش یک دیدگاه تازه بستگى به این دارد که پیام مزبور در گستره‏ی پذیرش، گستره‏ی طرد، یا گستره‏ی عدم التزام او قرار گیرد. پیام‏هایى زودتر پذیرفته مى‏شوند (نگرش را تغییر مى‏دهند) که یا در گستره‏ی پذیرش و یا در گستره‏ی عدم التزام شخص واقع شوند.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 64@

الگوى همسازى شناختى، بر این مبنا استوار است که انسان پذیرنده‏ی اطلاعاتى است که با نگرش‏هاى او هماهنگى داشته باشند. اطلاعات ناهماهنگ از نظر روانى براى شخص ناخوشایندند و او سعى مى‏کند آنها را به نحوى تغییر دهد که با نگرش‏هاى وى همخوان شوند و یا نگرش خود را تغییر داده با اطلاعات دریافتى هماهنگ کند.

نظریه‏ی ناهماهنگى شناختى فستینگر(2) با این توضیح که وقتى دو شناخت همزمان ولى نامتجانس براى فرد پیش آید او را دچار ناهماهنگى شناختى مى‏کند، معتقد است که شخص در چنین حالتى غالباً دست به توجیه رفتار خود مى‏زند. اغلب تعارض‏هاى اخلاقى در خانه و مدرسه و جامعه ناشى از همین ناهماهنگى شناختى مى‏باشد.

ناهماهنگى شناختى غالباً در موقعیت‏هایى نظیر بعد از تصمیم‏گیریهاى غیر قابل برگشت و بعد از دروغگویى در برابر یک مبلغ جزیى ایجاد مى‏شود و در این مورد است که بیشتر انتظار مى‏رود شخص نگرش‏هاى خو‏د را تغییر دهد تا شناخت‏هاى او با هم هماهنگ شوند.

نظریه‏هاى کارکردى که در چهارچوب الگوى روانکاوانه طرح شده‏اند، معتقدند که نگرش‏ها بدین علت در شخص پایدارند که کارکردهاى مشخص دارند. این کارکردها یا سازگارانه و ابزارى هستند، یا جنبه‏ی دفاع از خود و برونى کردن دارند، یا داراى کارکرد دانشى هستند و یا در خدمت ابراز ارزش‏ها هستند. بنابراین، براى تغییر دادن نگرش‏ها باید کارکردى را که نگرش‏ها در خدمت آنها هستند شناخت و آن را تغییر داد تا نگرش نیز تغییر کند.

همان‏گونه که ملاحظه مى‏شود کارکرد اصلى تبلیغ در فرآیند تغییر نگرش‏ها متمرکز است. اگر نگرش‏ها که همان باورهاى درونى و ناخودآگاه و تجربى فرد از ارزش‏ها و فرهنگ‏ها و مفاهیم مختلف است تغییر نکند نمى‏توان به اثربخشى پیام‏هاى ارسالى امیدوار بود.


1) به نقل از کتاب روان‏شناسى اجتماعى، دکتر یوسف کریمى (بخش خلاصه فصل‏ها).

2) نظریه معروف در قلمرو نگرش‏ها و تعارض‏هاى شناختى، عاطفى و رفتارى با یکدیگر.