– علی شریعتی
مسجد غرق در جمعیت بود. همه در انتظار شنیدن صدای پایی بودند که هر سپیده دم در گوش مسجد میپیچید. دهان ابن ملجم خشک شده بود. لحظهها در نظرش سنگین و بیحرکت شده بودند. نه لبش تکان می خورد و نه چشمش. انگار مردهای بود که فقط نفس می کشید. قلب چون سنگش، به سختی بالا و پایین می رفت. چشمش روی دری که قرار بود علی از آن جا وارد مسجد شود، خیره مانده بود. گوشهایش در انتظار چیزی نبودند، جز صدای پای علی. چشم هایش در انتظار چیزی نبودند، جز دیدن علی و دستهایش …آه!
صدای تکبیر در مسجد پیچید. علی قدم به مسجد گذاشت.
-علی شریعتی ـ 20 ساله ـ از کرج، با یک داستان کوتاه و دو بازنویسی در مسابقه شرکت کرده است.
داستان کوتاه او ـ اولین بار که نماز خواندم ـ ماجرای پسری است که از پدربزگ مهربانش نماز یاد می گیرد و بازنویسیها به توصیف فرازهایی از زندگی حضرت علی(ع) اختصاص یافته و ماجرای ضربت خوردن حضرت در صبح نوزدهم ماه رمضان و رویداد غدیرخم را مرور می کند.
نثر روان و ساده این نویسنده درخور تقدیر است.