جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روش‏هاى مستقیم و غیر مستقیم آموزش اخلاقى، ارزشى، و دینى به نوجوانان و جوانان

زمان مطالعه: 8 دقیقه

سال‏هاست که در میان روان شناسان تربیتى بر سر مسأله آموزش ارزش‏هاى اخلاقى و دینى به نوجوانان و جوانان بحث و اتفاق و اختلاف نظر بوده است. برخى معتقدند که مدرسه باید نسبت به باورهاى مذهبى بى طرف بماند و بسیارى معتقدند که آموزش رسمى باید بر آموختن ارزش‏هاى اخلاقى و دینى تأکید نماید. به نظر ما، صحبت بر سر «نیاموختن ارزش‏ها» در خانه یا مدرسه یا جامعه به کلى بى معناست. در هر حال و همیشه روال امور در خانه و مدرسه و جامعه بر ارزش‏هاى معینى مى‏چرخد و این ارزش‏ها به شکل‏هاى گوناگون به نوجوانان و جوانان نیز منتقل مى‏شود.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 108@

بنابراین، ارزها همیشه آموخته مى‏شوند و ما فقط مى‏توانیم از چگونگى و شکل‏هاى مختلف «آموختن ارزش‏ها» صحبت کنیم. آموزش رسمى و آموزش غیر رسمى، دو شیوه‏ی آموختن ارزش‏هاست که هر یک از این‏ها نیز داراى دو جنبه است: آموزش پنهان یا ضمنى، و آموزش آشکار (که این نیز به دو صورت ارائه مى‏شود: آموزش مستقیم، و آموزش غیر مستقیم)

آموزش پنهان یا ضمنى عبارت‏اند از فضاى اخلاقى و دینى رایج در مرکز آموزشى. آموزش پنهان یا ضمنى را هفتاد سال پیش جان دیوئى (1933) براى اولین بار مطرح کرد و اظهار داشت که جدا از برنامه‏هاى آشکار و رسمى آموزشى در مورد آموزش اخلاقى و دینى، هر محیط آموزشى مملو از برنامه‏هاى پنهان اخلاقى و دینى است که بر فضاى آموزشى مسلط است. این فضا در مقررات محیط آموزشى و کلاس درس، در رفتار و نگرش‏هاى مدیر و معلم و سایر کارکنان مرکز، در طرز برخورد آنان با فعالیت‏هاى درسى و فعالیت‏هاى فوق برنامه، و در محتواى کتاب‏هاى درسى و سایر مواد آموزشى مشاهده مى‏شود.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 109@

الگوهاى اخلاقى و دینى که مدیر و معلمان و کارکنان مرکز آموزشى به شاگردان ارائه مى‏دهند، تأثیر عمیقى بر باورها و رفتارهاى اخلاقى و دینى شاگردان به جاى مى‏گذارد که ممکن است از تأثیر آموزش‏هاى رسمى و برنامه‏ریزى شده‏ی اخلاقى و دینى در مدرسه نیز بیشتر باشد. این الگوها در واقع یک نظام از باورها و رفتار اخلاقى و دینى (مثلاً در مورد خوبى و بدى، شیوه‏ی برخورد با دیگران، فاصله‏ی حرف و عمل، ویژگى‏ها و عمق رفتارهاى دینى) را به شاگردان ارائه مى‏دهد.

نوع دیگرى از آموزش‏هاى اخلاقى و دینى، که در شمار آموزش‏هاى آشکار و برنامه‏ریزى شده به حساب مى‏آید، آموزش مستقیم و آموزش غیر مستقیم دینى و اخلاقى است. آموزش مستقیم اخلاقى و دینى به معناى ادغام دروس دینى و اخلاقى در برنامه‏هاى رسمى مدرسه و تأکید بر ارزش‏ها و ویژگى‏هاى معین اخلاقى و دینى در احساس و اندیشه و رفتار و گفتار شاگردان است. آموزش غیر مستقیم اخلاقى و دینى، ارتباط‏هاى مربیان با شاگردان در فعالیت‏هاى فوق برنامه (یا حتى در برنامه‏هاى روزمره) براى تشویق شاگردان به گفت‏وگو درباره‏ی باورها و ارزش‏هاى اخلاقى و دینى خود و دیگران و کمک به آنان براى دستیابى به نگرش‏ها و بروز رفتارهایى است که با ارزش‏هاى اخلاقى و دینى آنان همخوانى داشته باشد.

در آموزش مستقیم اخلاقى و دینى، تدریس مفاهیم ویژه‏ی اخلاقى و دینى از طریق تعریف و توصیف آن‏ها، ارائه مثال‏هایى در هر مورد، بحث و گفت‏وگوى شاگردان درباره‏ی آن‏ها، و نیز از طریق ایفاى نفش صورت مى‏گیرد و ممکن است به شاگردانى که فعالیت و موفقیت بیشترى دارند، پاداش‏هایى نیز داده شود. در این آموزش‏ها مى‏توان از مطالب و داستان‏ها و قطعات و اشعار اخلاقى و دینى نیز استفاده کرد.

در آموزش مستقیم دین و اخلاق به شاگردان فرض بر این است که این آموزش باعث بهبود خصوصیات دینى و اخلاقى در آنان مى‏شود. به بیان دیگر، آنان یک «دانش پایه‏اى دینى و اخلاقى» به دست مى‏آورند که ممکن است در رفتار آنان مؤثر واقع شود و مانع از اعمال غیر اخلاقى درباره‏ی خودشان یا سایرین گردد (لیکونا، 1991؛ واین و رایان، 1993؛ بنت، 1993؛ و دامون، 1995). بر این اساس، اگر بخواهیم مشکلات احتمالى اخلاقى و دینى در بین نوجوانان و جوانان رفع شود، یکى از راه‏هاى این کار استفاده از آموزش مستقیم دینى و اخلاقى است که در آن آشکارا درباره‏ی مشکلات مذکور با نوجوانان و جوانان گفت‏وگو مى‏شود.

در آموزش غیر مستقیم اخلاقى و دینى، که اکثر خانواده‏ها و بزرگسالان و حتى مراکز

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 110@

آموزشى نیز از آن استفاده مى‏کنند، معمولاً دو روش به کار گرفته مى‏شود؛ یکى توضیح و تشریح ارزش‏ها و دیگرى، آموزش شناخت‏هاى اخلاقى و دینى.

روش توضیح و تشریح ارزش‏ها یک شیوه‏ی غیر مستقیم آموزشى است که به شاگردان کمک مى‏کند تا هدف از زندگى و ارزش‏هایى که مى‏تواند زندگى بهترى را به همراه بیاورد بشناسند. در این روش، که بر فرآیند ارزش گذارى تأکید دارد نه بر محتواى ارزش‏ها، معمولاً شاگردان را به صورت انفرادى یا در گروه‏هاى کوچک، با سؤالات و معماها (یا با بررسى‏هاى موردى) مواجه مى‏سازیم و در جریان پرسش و پاسخ و بحث و گفت و گو به آنان کمک مى‏کنیم تا ارزش‏هاى مورد نظر خود را تعریف و توصیف کنند و به دریافت بهترى از ارزش‏هاى اخلاقى و دینى مورد قبول خود نایل آیند.

در روش توضیح و تشریح ارزش‏ها قصد آن نداریم که یک مجموعه‏ی معین از ارزش‏ها را در ذهن نوجوانان و جوانان جاى دهیم، بلکه مى‏خواهیم به آنان کمک کنیم تا از باورها و ارزش‏هاى مورد قبول خود آگاهى روشن‏ترى به دست آورند و از نقاط قوت و ضعف و از نتایج قضاوت‏هاى اخلاقى مختلف باخبر شوند تا بتوانند باورها و رفتار خود را به گونه‏ی با ثباتى به هم مربوط سازند.

روش آموزش شناخت‏هاى اخلاقى و دینى، یک روش غیر مستقیم آموزشى است که بر ارزش‏هایى چون محبت، درستکارى، عدالت، همکارى، برابرى، اعتماد، اتکا به خود و آزادى و دموکراسى در قضاوت و رفتار تأکید دارد. در این روش توجه نوجوانان و جوانان به تفکر و استدلال پیشرفته‏تر در رعایت مصالح مربوط به خود و در ارتباطات انسانى با سایر افراد جلب مى‏شود.

این روش، بر خلاف روش توضیح و تشریح ارزش‏ها که فارغ از قضاوت‏هاى ارزشى و فقط متوجه کشف ارزش‏هاى اخلاقى و دینى مورد قبول فرد بود، بر ارزش‏هاى معینى چون درستکارى و عدالت و غیره مبتنى است و به نوجوان یا جوان کمک مى‏کند که شناخت‏ها و استدلال و قضاوت خود را بر اساس هنجارهاى اخلاقى و دینى معین قرار دهد.

روش آموزش غیر مستقیم شناخت‏هاى اخلاقى و دینى در منطقه‏ی مجاور رشد نوجوانان و جوانان به شکل‏هاى گوناگونى قابل اجراست. روش بحث و گفت و گو درباره‏ی معماهاى اخلاقى و دینى، روش بازنگرى و بازپرورى خصوصیات اخلاقى و دینى، روش افزایش حساسیت‏هاى اخلاقى و دینى در جریان ارتباط‏هاى رودرو بین نوجوانان و جوانانى که زمینه‏هاى اجتماعى ـ فرهنگى گوناگونى دارند، و روش درگیر کردن نوجوانان

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 111@

و جوانان در فعالیت‏هاى اجتماعى و محلى به منظور گسترش انگیزه‏ها و رشد ارتباط‏گیرى با دیگران، مى‏تواند براى رسیدن به رشد بالاتر اخلاقى و دینى نوجوانان و جوانان کمک بزرگى باشد.

آموزش اخلاقى و دینى باید، همانند هر نوع آموزش دیگرى، بر مجموعه‏اى از اصول تعلیم و تربیت متکى باشد تا به نتیجه برسد. اصول شناخته شده‏ی کلاسیک تعلیم و تربیت (اصل کمال، حریت، سندیت، فعالیت، فردیت، اجتماع، و تناسب وضع و عمل) نیز در این آموزش‏ها همچنان داراى اهمیت است. برخى از روان شناسان در سال‏هاى اخیر کوشیده‏اند اصول تازه‏اى را در آموزش اخلاقى و دینى مطرح سازند. مثلاً ویلیام دامون(1) (1988، 1995) معتقد است که این آموزش‏ها باید بر اساس یافته‏هاى دقیق علمى درباره‏ی طبیعت نوجوانان و جوانان و سطح رشد اخلاقى و دینى آنان ارائه شود. دامون شش اصل اساسى را در برنامه‏هاى آموزش اخلاقى و دینى پیشنهاد مى‏کند:

1. رشد آگاهى اخلاقى نوجوانان و جوانان در جریان تجارب آنان با محیط طبیعى زندگى اجتماعى ـ فرهنگى خود آنان شکل مى‏گیرد. بنابراین، براى بهبود بخشیدن به امور اخلاقى (نظیر عدالت، شجاعت، مروت، صداقت، مسؤولیت، مهربانى و اطاعت) در آنان باید از راهنمایى و ارشاد و تشویق و ترغیب استفاده کرد و به شیوه‏هاى تنبیهى و اعمال قدرت نیازى نیست.

2. آگاهى اخلاقى نوجوانان و جوانان بر اساس واکنش‏هاى عاطفى طبیعى آن‏ها در جریان مشاهدات و برخورد با واقعه‏ها شکل مى‏گیرد. برخى از این واکنش‏هاى عاطفى، مثلاً احساس همدردى، باعث تقویت احساس و رفتار نوع دوستانه و دلسوزى نسبت به دیگران مى‏شود. عواطف دیگرى چون شرم، احساس تقصیر، و ترس باعث تقویت رفتار اطاعت‏آمیز و پذیرش قوانین مى‏شود. احساس تعلق کودکان و نوجوانان به والدین نیز باعث ایجاد پایه‏هاى عاطفى رشد احترام به مراجع قدرت مى‏گردد.

3. تعامل نوجوانان با والدین و مربیان و سایر بزرگسالان موجب آشنا شدن نوجوانان با هنجارها و قوانین اجتماعى مى‏شود و آگاهى و احترام به نظم اجتماعى، از جمله اصول سازمانى و قدرت قانونى، را ایجاد مى‏کند. والدین و بزرگسالانى که رابطه‏ی سنجیده و همراه با ابهت با نوجوانان دارند و بده بستان کلامى میان آنان جریان دارد و دست به تنبیه نوجوانان دراز نمى‏کنند، ثمربخش‏ترین تأثیر را در رشد قضاوت و رفتار اخلاقى آنان به‏جاى مى‏گذارند.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 112@

4. روابط با همسالان باعث آشنایى بیشتر نوجوانان با هنجارهاى تعامل مستقیم و با هنجارهاى مشارکت و همکارى و انصاف مى‏گردد. در جریان ارتباط با همسالان است که نوجوانان با هنجارهاى رفتار دوجانبه، و برابرى، رعایت دیگران آشنا مى‏شوند و این امر باعث تقویت احساس فداکارى در آنان مى‏شوند.

5. گستردگى و تنوع بیش از حد در تجارب اجتماعى مى‏تواند باعث تفاوت‏هاى اساسى در استدلال اخلاقى گروه‏هاى مختلف نوجوانان بشود. مثلاً همان طور که تفاوت تجارب و نقش‏هاى پسران و دختران باعث تفاوت در رفتارهاى اخلاقى آنان مى‏شود. نوجوانان هر یک از این دو جنس نیز اگر با تجارب گسترده‏ی متنوعى سروکار داشته باشند، قضاوت‏ها و رفتارهاى اخلاقى متفاوتى نیز پیدا خواهند کرد.

6. رشد اخلاقى در مدرسه تابع همان فرایندهاى اجتماعى و شناختى است که در سایر شرایط ملاحظه مى‏شود. یعنى از طریق مشارکت در روابط انسانى است که نوجوانان اخلاق را مى‏آموزند. به بیان دیگر، اخلاق نوجوانان را نمى‏توان با تدریس درس اخلاق تغییر داد. آنان رفتارهاى اخلاقى خود را از نوع ارتباطاتى که با والدین و بزرگسالان و همسالان خود دارند مى‏آموزند. بنابراین، خوشبینى درباره‏ی نتایج دروس اخلاقى که به نوجوانان و جوانان داده مى‏شود موردى ندارد، زیرا آنان عموماً به منظور انجام وظیفه و به صورت موجوداتى منفعل و یا مجبور در این گونه کلاس‏هاى درسى حاضر مى‏شوند.

علاوه بر این، کیفیت تعامل اجتماعى با دیگران و پیام‏هاى اخلاقى که در این ارتباط‏ها به نوجوانان و جوانان داده مى‏شود، بسیار قوى‏تر از آموزش‏هاى مستقیم اخلاقى است که معلم یا استاد در کلاس درس ارایه مى‏کند. اگر خواهان آن هستیم که نوجوانان به اخلاق حسنه انسانى و به صفات محبت و همدردى و انصاف و عدالت و شجاعت و آزادگى و با روحیه‏ی تعاون و انسان دوستى آراسته بشوند، راهى جز این نیست که آنان چنین اخلاقى را در جریان تجارب طبیعى زندگى خود و در ارتباط با والدین و بزرگسالان و همسالانى که خود به این صفات آراسته‏اند بیاموزند.

براى آن که معلمان و والدین سهم مثبتى در رشد اخلاقى و دینى نوجوانان و جوانان داشته باشند، باید روابط محترمانه‏اى را با آنان ایجاد کنند. نوجوانان و جوانان نیاز به راهنمایى دارند و این راهنمایى باید در جریان یک ارتباط متقابل محترمانه به آنان ارائه شود. رها کردن آنان به حال خود و امید بستن به تأثیر مثبت اخلاقى دیگران بر نوجوانان و جوانان کارى نادرست است. از سوى دیگر، تحمیل و تلقین اخلاقى نیز تأثیر مثبت قابل ذکرى بر رفتار آنان ندارد، زیرا رفتار اخلاقى فقط حاصل آموزش‏هاى شناختى نیست.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 113@

به بیان دیگر، رشد اخلاقى و دینى نه فقط ناشى از توانایى‏هاى فکرى، بلکه همچنین حاصل چگونگى روابط با والدین و مربیان و معلمان و همسالان و نوع ارزش‏هاى اجتماعى ـ فرهنگى و عواطفى است که در این ارتباط‏ها با نوجوانان و جوانان مبادله مى‏شود. ترکیب پویاى تمام این ویژگى‏هاى انگیزشى و شناختى و عاطفى و اجتماعى ـ فرهنگى است که خصوصیات اخلاقى و دینى معینى را در نوجوانان و جوانان به بار مى‏آورد.

براى آن که رفتار فرد اخلاقى باشد باید هم در جریان رشد پیشین خود با منش اخلاقى بار آمده باشد، هم محیط فرهنگى ـ اجتماعى وى پذیراى رفتار اخلاقى باشد، هم خود وى به مسائل اخلاقى حساسیت نشان دهد، هم قادر به قضاوت اخلاقى اندیشمندانه‏اى باشد، هم به ارزش‏هاى اخلاقى اولویت بدهد و هم به خداوند و جاودانگى خیر و فضیلت و ارزش انسانى خود و دیگران ایمان داشته باشد. فردى که چنین خصوصیات و منشى دارد در برخورد با مسائل بر اساس تکانش‏هاى احساسى و مکانیسم‏هاى دفاعى عمل نخواهد کرد، بلکه با کنترلى که بر خود دارد به اصول اخلاقى وارزش‏هاى انسانى وفادار مى‏ماند.

تربیت چنین افرادى در خانواده‏هاى سالم، در جریان آموزش‏هاى مبتنى بر یافته‏هاى علم روان‏شناسى رشد و دانش روان‏شناسى تربیتى در پرورش اخلاقى و ارزشى و دینى، و در جامعه‏اى که روى هم رفته برخوردار از سلامت مناسبات انسانى باشد امکان‏پذیر است. جهانى که ما در آن زندگى مى‏کنیم، به دلیل غلبه‏ی مادى گرایى و منفعت پرستى و خودخواهى نابخردانه بر روحیه و رفتار بسیارى از مردم، بیش از هر زمان دیگر نیازمند تربیت اخلاقى و ارزشى و دینى است. نوجوانان و جوانان ما که بیش از همه در معرض خطر فقر اخلاقى و غفلت از ارزش‏هاى انسانى و کم رشدى دینى هستند، باید در اولویت مطالعات روان‏شناسى رشد اخلاقى و ارزشى و دینى قرار گیرند و از بیشترین کمک‏هاى سازمان یافته‏ی علمى و انسانى برخوردار شوند.

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 115@


1) William Damon.