جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انواع مخاطب‏ها در تبلیغ

زمان مطالعه: 2 دقیقه

(نسبت آدمى و آدمى گرى)

اى برادر عزیز! بدان و آگاه باش که خلق جهان دو قسم‏اند: قسمى به صورت آدمى‏اند و قرآن در حق ایشان چنین مى‏گوید: (اولئک کالانعام بل هم أضل. 7 / هفده). ایشان کدامند؟ بیانش در تمامى آیت گوش کن: (اولئک هم الغافلون 7 / هفده). از این قوم حدیث کردن بس مهمى نیست، ذکر ایشان در قرآن براى دوستان کرد تا شب و روز لرزان و ترسان باشند که مبادا آن قوم ماییم. والا ایشان را کجا این قدر بُود که در مُصحف مجید نام ایشان برند. آن علم لاابالى است که خود بر دیده‏ی دوستان خود عرض دهد تا بینا باشند به کمال استغناى ازل.

قسم دوم کسانى باشند که به معنى و صورت نسبت آدم دارند. در قرآن کریم ذکر ایشان چنین کند که (ولقد کرمنا بنى آدم و حملناهم فى البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلفنا تفضیلا 17 / هفتاد). بوجهل و بولهب که (اولئک کالانعام بل هم أضل 7 / هفده) در حق ایشان بود از (کرمنا بنى آدم 17 / هفتاد) نباشند، پس حقیقت نسبت آدم ندارند. (یا نوح انه لیس من أهلک 11 / چهل و شش). آن فریند ظاهر است از حقیقت به تو هیچ پیوند ندارد.

اکنون بدان که این قسم دوم سه گروه‏اند: رسیدگان اند به لُجه‏ی کار و به لب دین. از ایشان حدیث کردن ممکن نیست، زیرا که افهام خلق آن را احتمال نکند و جز در پرده نتوان گفت (1)، و نصیب خلق از شنودن حدیث ایشان جز [به] تشبیه نبود. این قوم را در قرآن ذکر چنین کند که (رجال صدقوا ما عاهد و الله علیه 33 / بیست و سه). از آن عهد چه توان گفت که چه بود؟ و اگر گویند، که فهم کند؟ (الستُ بربکم؟ قالو: بلى 7 / یکصد و هفتاد و دو) کنایت از آن عهد است، و لیکن خلق را از این جز حدیثى نصیب نیست. این فرقه و اصلان‏اند و رسیدگان.

فرقه دوم مریدان‏اند که جان ایشان را قوت از عکس جان‏هاى فرقه‏ی اول بود. جان در بازیدن کار ایشان شد و قوت ایشان خود از جان در بازیدن بود و تسبیح جان ایشان جز این نبود:

جز با تو خطاست عشق آغازیدن

جان یافتن است با تو جان بازیدن

**راهبردهاى روان‏شناختى تبلیغ، ص: 145@


1) اصل / نتواند گفت.